تو گرفتاری ومن از تو گرفتار ترم
زیر آوار بم و ارگ تو، آوار ترم...
گر چه رویم همه سرخ است ولی درباطن
حس و حالیست که نسبت به تو بیمارترم
عشق امروزه دگر تنبلی و بیعاریست
عاشقم بر تو ولی از همه بیعارترم
عشق ما پچ پچ افسانه مردم شده است
چون تو دلگیرم و بی حوصله بسیار ترم
هرکسی شاخه گل از تجربه ها میچیند
من دراین حادثه از تجربه، هشیارترم
مطمین باش که از دشت خطر میگذرم
چون به اغوش تو نزدیک وسزاوارترم
پشت دیوار سکوتیم و در این تنهایی
من به تاریکی شبهای تو هم تارترم
گفته ای حال تو خوبست ولی میدانم
که دراین بازی غم از تو ریا کارترم