باد،چه خوش مي وزد از پس گيسوي تو
كاش كه من هم چو باد راه برم سوي تو
كرد اسيرم به راه،چشم تو با يك نگاه
كرده طلسمم كنون نرگس جادوي تو
بوي تو بوي بهشت،كام تو چون باده گرم
كاش كه روزي شوم ساكن مينوي تو
قبله ي من چشم تو،دست دهم دست تو
مست شدم مست تو،در هوس بوي تو
سرمه ي چشمان من،خاك در كوي توست
مرهم اين دو اسير،هست به جاروي تو
آمدنم پيش تو كار من و پا نبود
عشق تو ما را كشيد در طرف كوي تو
مستي و هشياري ام عاشقي و زاري ام
هيچ ندارد دليل جز نگه روي تو
عشق غم فاصله در ته چشمان ماست
كاش ببندد به هم با گره موي تو
بار غم عشق را با دل خود مي كشم
قامت هامون شكست اين خم ابروي تو
مرهم زخم دلم گرمي دستان توست
بوي خوش زندگي از گل خوشبوي تو