bg
خاكستر عشق 11
شاعر :‌ محسن نصيري(هامون)
تاریخ انتشار :‌ 1392/11/22
تعداد نمایش :‌ 337

گر چه تير از نگهت آمد و دلگيرم كرد
در غم دام فريباي تو زنجيرم كرد
رهگذر بودي وآن دم گذر از ما كردي
كه دو چشمان سياهت به تو درگيرم كرد
شيوه ي چشم سياه تو به شب مي ماند
كه به اميد سحرگاه،مرا پيرم كرد
من ز ابهام شب عشق تو مي ترسيدم
تا مرا قدرت احساس تو چون شيرم كرد
عشق داند هدف آمدنم نيست شكار
چشم شهلاي تو در دامن نخجيرم كرد
همه دانند نبستم گذر راهت را
دل تو آمد و خود را به سر تيرم كرد
آنچنان غم ز دو چشمان تو پيدا مي شد
كه مرا از هوس شادي خود،سيرم كرد
گرچه همراه نبودي ز تو من خوشحالم
كه به بيراه خوش عشق تو تقديرم كرد
دل درمانده شتابان به رهت مي آمد
تا كه ماندن به غم خاك چنان ديرم كرد
در شب عشق تو هامون شده ويرانه مپرس
كه چگونه هوس عشق تو شبگيرم كرد

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
ولی ا..شیخی مهرآبادی (دیوانه)
0
0

جناب آقای نصیری،سلام علیکم .خسته نباشید........

user image
موسی عباسی مقدم
0
0

سلام نصیری عزیز متشکرم زیبا بود