تا دل به تو بسته ام عزيزم
پابند تو گشته ام عزيزم
در دام نگاه پر فريبت
در خون بنشسته ام عزيزم
بي ماه نگاه مهربانت
از هم بگسسته ام عزيزم
از دوري تو گلايه دارم
وز اين گله خسته ام عزيزم
امروز بيا كه بي تو فردا
دور از تو شكسته ام عزيزم
گويند لبان من كه پيمان
با نام تو بسته ام عزيزم
با عشق تو از سياهي شب
بنگر كه چه رسته ام عزيزم
هامون خوش از اينكه دست تقدير
در دام تو جسته ام عزيزم