«برای دیدنت پر از دلیل عاشقانه ام» اگرچه بی اثرشده نگاه دلبرانه ام غروب بیکسی فقط دلیل ماندنم شده وگرنه مثل ارگ بم شکسته صحن خانه ام بهار ارزوی من نشسته گریه میکند قسم به ایه ی دلت، خزان بی نشانه ام به هرکجا که میروی به خلوت خیال خود پرازشکوه بارش و پراز غم شبانه ام به انتطار دیدنت نشستم و نیامدی شبی که می سرودمت به ذوق شاعرانه ام اگر غزل سروده ام، فقط تو را نوشته ام تویی غزل، تو قافیه، ردیف جاودانه ام بیا وبوسه ای بزن به سقف خانه ی غمم تبر بزن، خراب کن بنای اشیانه ام .......... م.دانایی مصرع امانت گرفته از استاد بانو «مینامحمودی»