bg
مسافر تنها
شاعر :‌ فرشته محمدی
تاریخ انتشار :‌ 1391/11/05
تعداد نمایش :‌ 277

و من مسافر شب در قطار خاطره ها

نمی رسی تو به آنجا٬قرار خاطره ها

و خسته مانده دلم بی تو در سکوت کویر

به دوش می کشم این کوله بار خاطره ها

نگفتن از دل تنگم برای من سخت است

تو ساده رد شده ای از کنار خاطره ها!

ببین بدون تو اینجا منم که می رنجم

نشسته ام همه شب در جوار خاطره ها

و آخرش که من از راه می رسم به شبی

که باید ابر شوم در مزار خاطره ها

و باید اشک بریزم به روی هرچه که بود

دوباره بارش من بر غبار خاطره ها...!

چه شمع ها که شبانه کنار قبرت سوخت

چه چشم ها که به عکست نگاه خود را دوخت!

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
رعنا امیریان
0
0

سلام فرشته عزیزم..

شعر بسیار زیبا و با احساسی سروده ای

برای مصرع اول یه پیشنهاد دارم

(من آن مسافر شب در قطار خاطره ها)

 

مصرع سوم:(چه خسته مانده دلم بی تو در سکوت کویر)

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام رعنا جان ممنون پیشنهاداتت خیلی خوب بود تشکر

user image
شبير
0
0

سلام خانم محمدی عزیز خوشبختانه اینبار نفر دوم شدم  :) خیلی عالی بود پیشنهاد های خانم امیریان هم خوبه ( البته بعترین پیشنهاد، همان نظر و شلیقه ی شماست) به دوش می کشم این کوله بار خاطره ها   خیلی اینو دوست داشتم البته کلا قشنگ بود ا

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام جناب شبیر خیلی ممنون.رتبه سنجی میکنین!؟ :-) مصرعی که مورد پسند شما بوده (را) مفعولی کم داره...و متاسفانه نتونستم کاریش بکنم.اگه نه خودمم خیلی دوسش دارم! در پناه حق باشید

user image
محمد محسن خادم پور
0
0

سلام خانم محمدی از پاسخی که به شبیر عزیز داده اید مشخص است که کار کرده اید و سروده ی زیبا و پر احساسی ارائه نمو ده اید موفق باشید

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام جناب خادم پور سپاس گزارم از لطفتون

user image
مرتضی عباسی زاده
0
0

سلام و احترام خانم محمدی عزیز و محترم با خوانش این سروده بسیار زیبا , یاد اشعار زنده یاد نجمه زارع افتادم این سروده از نظر محتوا بسیار غنی و براحتی میتواند با مخاطب و خواننده ارتباط برقرار سازد و حس درونی شاعر نیز بدون رنجش قابل انتقال است   درود بر شما  به نظر میرسد استفاده از حرف ربط "و" در شروع بیت و همچنین تکرار "و" "تو" "من" در ابیات , مقداری از زیبایی آن کاسته است و با توجه به اینکه قالب سروده غزل است قافیه اخرین مصراع قالب را مخدوش ساخته است  موفقیت را برایتان آرزومندم حق نگهدار

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام جناب عباسی زاده سپاس از لطفتون به نکته ای ظریف اشاره کردید که خودم متوجه نبودم.واقعا ممنونم.تازه متوجه شدم که چقدر تکرار(من)و (تو)وجود داره! اما در مورد بیت آخر باید بگم که این بیت باعث میشه که شعر قسمتی از یک ترکیب بند یا ترجیع بند باشه. بازهم ممنون در پناه حق باشید

user image
اکبر شیرازی
0
0

سلام بر فرشته خانم عزیز

قربان خواندن اشعار شما علاوه بر لذتی که از شعرش نصیب میشود آموزشی هم هست متشکرم از اینکه بی ریا داشته های خود را به اشتراک می گذارید

فرشته خانم من هم با وَ در ابیات مخصوصا اول بیت مشکل دارم برای همین جسارتاً عرض می کنم :

مصرع اول پیشنهادی خانم امیریان را به این صورت پیشنهاد می کنم :

(منم مسافر شب در قطار خاطره ها)

بجای مصراع

و آخرش که من از راه می رسم به شبی

پیشنهاد می کنم:

در انتها که من از راه می رسم آن شب

و !! بجای بیت

و باید اشک بریزم به روی هرچه که بود

پیشنهاد دارم :

کنون ز دیده ببارم به روی هرچه که بود

----------- باز هم عذر خواهی می کنم

شاد و سربلند باشید

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام جناب شیرازی خیلی ممنونم که وقت صرف اشعار میکنید.و همچنین سپاس از پیشنهاداتتون... فقط با پیشنهاد آخر مخالفم.چون زبان به روزنیست در پناه حق باشید

user image
حبیب ذوالفقاری
0
0

درود بر شما خانم محمدی سروده ی زیبا و پر احساسی ست...آفرین...استفاده از "و" در ابتدا هم درست نیست...با جناب عباسی زاده موافقم... موفق باشید

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام جناب ذوالفقاری خیلی ممنون از لطفتون