bg
تصویر
شاعر :‌ فرشته محمدی
تاریخ انتشار :‌ 1391/09/06
تعداد نمایش :‌ 429

مانده در تاریکی شب کودکی با چشم خیس

در بغل زانو گرفته تکیه داده بر درخت

دست هایش را به هم می مالد از سرما ولرز

بغض مانده درگلویش ازغم سنگین بخت

 

می کشد تصویر را نقاش و آهی از دلش...

می رود زیر چراغ ماه و سقف آسمان

تا که می افتد نگاهش در خیابان های شهر

 می رود بین نگاه مردم نا مهربان

 

تا که سر می آورد بالا حریم و گنبدی

می کشد او را میان جمعیت در این عبور

ناگهان حسی،ضریحی،بوی عطری،اشک چشم!

کودکی تنها که می جوید کسی را غرق نور!

 

پیر مردی قد خمیده باعصایی که به دست

می کشد پای ضعیفش را به عشق یک نفر!

مادری غرق دعا و اشک،غرق خواهشی!

دست خالی برنمی گردد کسی از این گذر!

 

مات و مبهوت از نگاهی که قرارش را گرفت

بار دیگر دست در دست قلم داد و کشید

عکس یک کودک که با دستان سرد و چشم خیس

گوشه ی صحنی نشسته غرق در شور وامید...!

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
اکبر شیرازی
0
0

سلام مجدد خدمت فرشته خانم

من برای تحسین اشعار شما واژه کم میارم

فقط لذتش را می برم

مرحبا

فقط از باب اینکه نمی نوانم چیزی نگویم :)

باز جسارت می کنم و عرض می کنم که استفاده از حرف ربط  "که" در دو مصرع از شعر زیبای شما به نظر من کمی به وزن شعر خدشه وارد کرده است مصرع های  زیر:

پیر مردی قد خمیده باعصایی که به دست

و

مات و مبهوت از نگاهی که قرارش را گرفت

 

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام خیلی سپاسگزارم.بله درست می فرمایید...حرف*که*به عنوان هجای بلند خونده میشه...اما در این موارد خیلی سخت گیری نمیشه... مخصوصا توی این وزن... بازهم ممنون

user image
عیار
0
0

سلام مجدد بر شما خيلي پر احساس و زيبا بود واقعا لذت بردم خوشحالم كه در جمع ما هستيد ياعلي

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام تشکر از لطفتون.اما خوشحال میشم که نقاط ضعف و یا قوت رو بهم بگید برای تلاش بیشترم... در هر حال ممنونم ازتون

user image
دل ارام
0
0

سلام خانم محمدی خوش امدید

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام خیلی ممنون...

user image
reza
0
0

سلام و درود بر شما؛

سروده ی پر احساس و زیبایی است. آفرین.