« ولی الله شیخی ها به مهرآباد می یابی» = 1371 تا خود اهل ماده تاریخ سازی نباشی نخواهی دانست که در مهارت استاد رضا کریمی چه قدرتی نهفته است. زمانی شاعر بودن ، حرفه بود و شاعر ، کار و مشغله ی شبانه روزش شعر سازی بود و در گذران سال های متمادی بر این کار، بی تردید به مهارت و استادی می رسید که گفته اند: کار نیکو کردن از پُر کردن است ، و با چنان پُر کاری ها ، عجیب نبود اگر کارهای نیکو تحویل می دادند (1)، اما در زمانه ای که شاعری از حرفه ای بودن خارج شد و به «هنر» پیوست، و هنر مند پیش از خلاقیت های هنری ، درگیر و در تلاش معاش است ، ابداع و ابراز خلافیت های ادبی - خاصه مشکل ترین آن را که «ماده تاریخ» سازی باشد، باید اعجاب دانست و با دیده تحسین نگاه کرد.تحسین ، واژه ای ناچیز و ناتوان در بیان چنین دیدگاهی است که ابراز می شود. بزرگان را باید با بزرگ ترین روش و در خور بزرگی هایشان ستود.بیان تهنیتِ تولد برای استاد وارسته ای که خود را از پیوند های متداول و شناخته شده ، رها می داند و همه ی القاب و عنوان ها را از خود خالی و جدا می کند و در این وارستگی از تعلقات ، که عامیان « دیوانه» می نامند، باید دیدگاهی جدا گانه و معیار هایی بر خلاف آنچه مقبول عام است داشت و قضاوت کرد. هزار منطق عاقل اسیر یک نفی است هزار عقل گرفتارِ دامِ دیوانه خوشا بر استاد شیخی که بر چنین مقامی افتخار دارد و چه سعادت نصیب استاد کریمی است که توانای سرودن چنین ماده تاریخی می باشد. یکی دیوانه تر از تو ، به دنبال جنون آید رضا دلشاد باش امشب ، دگر استاد می آید. ----------------------- ----------------------------------------------------------------- 1) چند نمونه برای مثال از کارهای اعحاب انگیز آنان : - عزتی- شاعر عهد تیموری - قصیده ای ساخته که هر مصراع آن برابر رقم 846(ولادت برادر زاده بایسنقربن شاهرخ)است. - اخنر خوانساری 12 بیت ساخته که هر مصراع آن مساوی 1329 - سال وفات بدیع خوانساری - است. - خواجه حسین هروی- شاعر در بار اکبر -پادشاه هند- 29 بیت ساخت که مصراع های اول آن مساوی 963 ( تاریخ جلوس شاه )و مصراع های دوم برابر با 977( تاریخ تولد پسرشاه )می باشد. - فتح الله کردستانی متخلص به خرم ، قصیده ای در 33 بیت ساخت که مصاریع اول آنها تاریخ آغاز ساختمان مسجد جامع کردستان ( = 1227) . مصاریع دوم برابر تاریخ اتمام بنا( = 1228) است. - قصیده معجزیه ساخته میرزا صادق متحلص به ناطق اصفهانی در توصیف گنبد و صحن و رواق حضرت معصومه ساخته شد که هر مصراع و عنوان آن شامل ماده تاریخ طلاکاری گنبد است(= 1218) برای اطلاع بیشتر ، به « ماده تاریخ چیست » وارد شده به تاریخ 3/5/93 در این سایت مراجعه فرمایید.

جناب استادکریمی عزیز، سلام علیکم. ........................................................... امروز بعدازظهر.....این سروده ی بسیار بسیار زیباراخواندم.....ودرعجبم هنوزهم....ازینکه پیش ازبنده جناب استادحاکی عزیزهم خوانده اند...ومثلِ همیشه..به حقیرلطف نموده اند.... اوّل ،بزرگوارخیلی خیلی ممنونم ...که بسیار زحمت کشیده اید...وتاریخِ تولّد بنده رابه این زیبایی وبا(مادّه تاریخ)....سروده ایدکه می دانم...مشکلَ ست و...وقت گیر......خیلی خیلی ممنونم ازشما...امیدوارم.....که شما برادرِ عزیز، سالهای سال درکمالِ صحّت وسلامت...باشیدوبسرایید به عشق.....برایتان ازدرگاهِ خدای مهربان....سعادت وعاقبت به خیری آرزو می نمایم..... یک زمانی هم بنده سعی کردم که یادبگیرم این سرودنِ ماده ی تاریخ را...ولی نتوانستم.....اقرارمی کنم که ازمن ساخته نبود....هنریست که کارِ هرکسی نیست....فکرمی کنم شعرایی که دراین کاروارد شده وبه درستی وبه زیبایی این کارراکرده اند...انگشت شمارند.....وخدامی داند این راموهبتی می دانم که خداوند به شما واستادحاکیِ عزیز...عطانموده........وبرای مااعضای سایت، واقعاً غنیمتی ست وجودِ هردویِ شما بزرگواران...... وبعد...عزیزِمن....درتعجّبم ازاطلاّع واگاهیتان راجع به (مهرآباد)......محلّه هایی رانام برده اید که حقیر...تابه حال نشنیده ام......چون متأسفانه هنوز....(مهرآباد) نرفته ام...نه اینکه نخواسته ام..... اواخرِ عمرِ مرحوم پدرم....چند بارازایشان خواستم که سری به این روستابزنیم......گرچه فاصله ای هم تااراک ندارد..... ولی ایشان می گفتند......:نه من کسی رادراین روستامی شناسم ونه کسی من را......بالاخره هم قسمت نشد....البته دوسه باری که به روستای (هزاوه)رفته ایم....برای زیارت وتفریح...ازکنارِ مهرآبادهم رَد شده ایم......ولی چون آشنایی نداریم.....داخلِ روستا نشده ایم..... فقط یادم می آید بارها ازمادربزرگم(مادرِ پدرم)..که البته ایشان فقط اهلِ این روستابودند ،نام محلّه ی ویاقلعه ی (شیخها) ویاشاید هم(شیخی ها) راشنیده بودم....و می دانستم که محلِّ تولّدِ (قائم مقامِ فراهانی)ست.......ولی این هاراکه شما نام برده اید تابه امروز به گوشم نخورده بود....پیش ازنوشتن این مطلب.... دراینترنت.....به دنبالِ اطلاّعاتی بودم درموردِ مهرآباد...وباکمالِ تعّجب دیدم که شما بیشترازاینترنت درموردِ ان می دانید...وباید به خودِ شما رجوع کنم.....وباوربفرمایید اگربگویم ...ازخودم خجالت کشیدم....که :فلانی شصت وپنج سالَ ست (مهرآبادی) را به عنوانِ نامِ خانوادگی...یدک می کشی...ولی هیچ اطلّاعی راجع به ان نداری......ومصمّم شدم اگر عمری باشد.....درآینده ی نزدیک...سری به این روستابزنم.......واگر شده.....کوچه پس کوچه هایش راببینم...... بازهم ممنونم استادِ عزیز....شرمنده فرمودید این (دیوانه)را.....خداوند شماراازجمیعِ بلیّات محفوظ بدارد.....وهمچنین جناب استادحاکی را...که درجوارِ شما بزرگواران بودن برایم...افتخاری ست.....حق بارتان بادانشاءا.............

سلام بر استاد کریمی عزیز و سلام بر استاد شیخی اول اینکه واژه هایم را در خور تحسین این سروده و کار باارزش استاد نمی دانم پس فقط تشکر می کنم و برایتان دعای خیر ... و بعد تولد استاد شیخی را صمیمانه تبریک عرض می کنم و آرزو می کنم سالیان سال برقرار و سلامت سایه شان بر سر ما باشد .