تمام ماه ها، ماهت خدایا تمام راه ها، راهت خدایا
ندارد دل، ندارد دل، ندارد به بیرون راهی از چاهت خدایا
درون از تو، برون از تو، من از تو چرا پس هجر جانکاهت خدایا؟
دل گم گشته ای چون من ندارد نشانی غیر درگاهت خدایا
سحر با کاروان عشق آمد گدایی همره شاهت خدایا
ندارد جز عدم وصفی دگر را وجیهی خارج از جاهت خدایا
خوشا آن دل که با شوق نگاهت شود هر لحظه آگاهت خدایا
اگر این دل شود پاک از تعلق رضا گردد رضا خواهت خدایا
5/4/1396 / 1 شوّال 1438
رضا