bg
شاعری درد است...
شاعر :‌ فرشته محمدی
تاریخ انتشار :‌ 1393/08/21
تعداد نمایش :‌ 398

بر لبم مهر سکوت و در دلم فریادها

پسته ای لالم میان خنده ی دلشادها

سهم من گریه ست، حتی در دل سبز بهار

آسمانم، جایگاه رعد و ابر و بادها

زندگی تنها دویدن بود در دست قفس

خوب می فهمند این احساس را آزادها

آهوی دلخسته ی دشتم، اسیر بی کسی

عاشق بندم، کجا هستید ای صیادها؟

روزگاری تلخ پشت پلک شیرین کارهاست

شاعرانی خسته اند اینجا همه قنادها

شاعری درد است این را تازه فهمیدم ولی

کاش می گفتند قبل از این به من استادها

 

- سلام.  با کلی دلتنگی دوباره اومدم به دیدار غزلسرا و دوستان قدیمی -

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
علی اکبر مجدراد
0
0

سلام چه درد خوبی...

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام. بله خوب دردی ست

user image
عباس حاکی
0
0

کار خوبی بود خانم محمدی عزیز - نسبت به یک سال پیش پیشرفت قابل توجهی داشتید.موفق باشید خانم محمدی.

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام جناب حاکی سپاس از لطفتون سلامت باشید

user image
میثم دانایی
0
0

سلام ودرود بر خواهرخوبم ...احسنت زیبا بود

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام متشکرم

user image
اکبر بهرامی
0
0

خانم محمدی سلام شعر زیبایی بود دلجسب و آموزنده زنده باشی

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام سپاس از لطف شما بزرگوارید

user image
احمد رضا خانمحمدی
0
0

سلم خانم محمدی بسیار زیباست

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام جناب سپاسگزارم