bg
تب سرد
شاعر :‌ فرشته محمدی
تاریخ انتشار :‌ 1391/09/19
تعداد نمایش :‌ 316

آنقدر می شکنم تا سحر...ولی-

لبخند می زند این عکس کر...ولی-

باز از نگاه لطیفت دلم صدا-

شد...حیف!نیست کسی پشت سر ولی...!

بیدار مانده قلم هم به پای من

حتی نشد بنویسد اثر ولی-

از درد عشق چه فریاد میزند-

بیجا...چه سود...!؟ندارد ثمر...ولی-

من می نشینم و تا صبح می کشم

چشم انتظار تورا پشت در...ولی-

می سوزد از غم شب های سخت این-

دل...باز نوبت حسی...!خطر ولی!

ترجیح می دهم اینجا سکوت را

می ترسم از تب سردی به سر...ولی

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
رعنا امیریان
0
0

درود بر فرشته ي زمين!

بسيار زيبا و خواندني!

انشااله موفقيتت را در كنكور در سايت تبريك خواهيم گفت

پيروز باشي

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام ممنون رعناجان.از این باب که خیلی هم التماس دعا دارم...  

user image
دل آرام(پاسخ به نظر فرشته محمدی )
0
0

فرشته عزیز شعرت عالی بود احسنت به ذوقت انشاله قبولی کنکورتو بشتویم موفق باشی

user image
فرشته محمدی(پاسخ به نظر دل آرام )
0
0

سلام دل آرام عزیز ممنون از لطفت....واقعا التماس دعا

user image
هاشم مومن
0
0

فرشته ، خانم گرامي احساس لطيف و زيباي شما ستودني است  مهمتر قلم زيباتر شماست كه ظرفيت تحرير آنرا دارد در پناه حق

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام جناب مومن ممنون ازاینکه وقت صرف خواندن اشعار میکنید... هم شما و هم دوستان دیگه... و همچنین ممنون ا لطفی که اظهار دارید...  

user image
شبير
0
0

خانم محمدي عزيز اشعار شما بسيار پراحساس است و قدرت تصوير سازي زيبايي داريد اشعارتان لذتبخش است مرحبا

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام جناب شبیر خیلی ممنون از لطفتون.درهرحال نظری پیشنهادی بود دریغ نکیند

user image
سهند
0
0

بسیار زیبا بود.آفرین.به خصوص آنکه با وزن تنگی که انتخاب کردید به خوبی از پس چینش کلمات برآمدید.

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام جناب سهند سپاس از نظر لطفتون

user image
اکبر شیرازی
0
0

سلام

زیبا بود مثل همیشه

من دیر دیده ام این شعر خوب را

تقدیر می کنمش  ، بیشتر ولی !!!

موفق باشید

 

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام جناب شیرازی من توی طبع شما انگشت به دهن موندم!!!!!!!!!!!خیلی زیبا بود... ممنونم ازتون

user image
اکبر شیرازی
0
0

سلام بر فرشته خانم محمدی عزیز

ببخشید بخاطر گرفتاریها مدتی کمتر حضوردارم

از نظر لطفت ممنونم

خانم ببخشید ما داریم دعا میکنیم انشالله بهترین رشته ای که دوس داری توی کنکور قبول بشی ، شیرینی که فراموش نمیشه ؟؟؟؟

موفقیتهای پی دی پی شما را از خدای بزرگ خواهانم

 

user image
محمد محسن خادم پور
0
0

سلام   خانم محمدی درابتدا اجازه بدهید من هم برای موفقیت شما در کنکور دعا کنم  ....................آمین  شعر ارسالی  بسیار زیباست ، احسنت  اما جسارتا  اگر دوست داشتید  مصرع اول  بیت سوم  را  دوباره نگاه کنید، آیا فکر نمیکنید  اگر بجای " به پای "  بنویسید "کنارِ " شعر شما زیبا تر میشود و عمیق تر زیرا وقتی میگوئیم "به پای من "  همراهی او"قلم" در سطر چهارم را در فریاد کردن با راوی کمتر تداعی میکند نسبت به زمانی که میگوئید "کنار من"  زیرا در این حالت "کنارمن" حس همزبانی بیشتری توسط قلم  با راوی منتقل میشود ، البته این چیزی است که به ذهن من می رسد ممکن است شما دلائل بهتری برای بکار گیری "به پای " داشته باشید و هیچ نیازی هم نیست آن را توضیح دهید چرا که شاعر نسبت به اثرش و حسی که در سرودن آن داشته است از هرکس دیگری آگاه تر است و خیلی از اوقات نیاز نیست و یا امکان پذیر نیست که این حس  توضیح داده شود، این را هم عرض کنم که این شعر با اصلاح و بدون اصلاح زیبا و خواندنی است موفق باشید.

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام سپاس از پیشنهادتون...و موافق هم هستم... اما من به این دلیل از (به پای) استفاده کردم که منظور رو اینطور برسونم(قلم به خاطر من تا سحر بیدار مونده) البته عرض شما هم صحیحه...حتما بازنگری میشه... ممنون از توجهتون

user image
فرشته محمدی
0
0

یه سوال از همه ی دوستان دارم.لطفا جواب بدید:هر کدام از شما با استفاده کردن از (چشم انتظار تو را) به جای (چشم انتظاری تو را) مشکلی ندارید؟؟؟؟؟ من خاطر وزن مجبور شدم که اینطور استفاده کنم...اما اگه دراین باره نظر یا پیشنهاد یا انتقادی دارید خوشحال میشم که بفرمایید ممنون

user image
عیار
0
0

مرحبا

مرحبا

خيلي زيبا بود

احسنت

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام جناب عیار سپاس از لطفتون

user image
شهرام زارعی
0
0

سلام شعر خوبی ست .آفرین به شما وآفرین به آقای خادم پور که درباره " کنار"بسیار نظر خوبی داده اند جای دیگر نوشته اید " چشم انتظار " که تنها  ، انتظار در اینجا کافی ست و "چشم"  به اقتضای وزن آمده  .می توانید بگویید " تلخی ی انتظار " و دیگر اینکه قافیه ی بیت آخر و ماقبل آخر نتوانسته اند  رسالت خود در شعر را به جا بیاورند با احترام  

user image
فرشته محمدی
0
0

سلام جناب زارعی کمال تشکر رو دارم بازنگری خواهدشد....