bg
ارمغان طبیعت
شاعر :‌ عبدالقادر صالحی طبس
تاریخ انتشار :‌ 1392/02/05
تعداد نمایش :‌ 32

نه صدای بهار می آمد نه هوا معطربود

نه پرستو غزل می خواند

خبری از نسیم اینجانه

سقف خانه ماتم زده بود

آخراین باغ در سکوت

منتظر برای سقفی نو

در همین گیرودار رسید ازراه

چشم خون آلود با جوانه ای غمگین

به نظرباد زبان نفهم پاییزی

خانه اش را کنده بود از جا

پس از آن دربدری وناچاری

وازاین بی کسی وهرجایی

نقش بست جوانه برچشمی

 که اونیز بود تنها

دوست می داشت  از او جدا نشود

آخر او حل شده بود درآب

چشم این وضعیت را دید

این شرایط غمبار

غم او سنگین تر از دیروز

وزمین بحال آن دو به شوق

با جاذبه ای برتر

بکشید قطره را سویش

قطره افتادبا محلول

نوک کشید جوانه اززمین

وبهاربا اشکی  به کمک زمین

ارمغان طبیعت شد 

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
شهرام زارعی
0
0

سلام  دوست من  در نیمایی نیز اصول وزن را باید رعایت کرد  مصاریع را می توانید بلند و کوتاه کنید و در آخر هر مصراع هم رکن سالم بیاورید و هم بریده و  محذوف  موفق باشید   

user image
عبدالقادر صالحی طبس
0
0

سلام براستادگرامی  آموختم از راهنمایی های شما  درود برشما .....ممنون

user image
علی عبداللهی
0
0

سلام و درود گرامی

user image
عبدالقادر صالحی طبس
0
0

سلام برشما  ممنون از حضور تان درود برشما