گر بخواهی عمر تو گردد زیاد تو مبر رفت آمد دوستان ز یاد گر که آمد مشکلی اندیشه کن بهر رفعش مشورت را پیشه کن چون بود در هر سری فکر جدید تا گشاید مشکلت ذکر جدید گر ببینی دوست خود آشفته حال هیچ نگو چاره نداری یا محال گر نداری رأی خوب همدرد باش در بزرگواری به پیشش مرد باش سروده ای از زهرا رجبی چهارده