bg
جاده
شاعر :‌ حمید میرمعزی
تاریخ انتشار :‌ 1393/02/13
تعداد نمایش :‌ 321

ديگـر امّا گُل من، ازمـن ايـراد نگـير

آنچه گفتي غلط است، شعله بر باد نگير

آرزوهاي من از، جنس روياي تو نيست

آســـمان را فقــط از، مُـرغ آزاد نگير

بين ما هيچكـسي، به ميانجي ننشست

و از اين مردم تلخ، ديگــر امـداد نگير

ما به اين خـانه ولي، متعـــلق نشديم

قهر همراه سكـوت، از كسـي ياد نگير

اينك امّاكه شب‌است، صبح ‌فردا خوابي

چونكـه بيدار شدي، داد و فرياد نگـير

و ازاين پس ديگـر، راه ما گشــت جُدا

اين بهاريست كه رفت، ختم خرداد نگير

 

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
محمد هوشمند
0
0

موفق باشید

user image
حمید میرمعزی
0
0

متشكرم كه خوانديد و نظر داديد.

user image
مریم آرمان پور
0
0

مثل همیشه عالی بود استاد

user image
حمید میرمعزی
0
0

شما به بنده لطف داريد. ممنونم

user image
اکبر شیرازی
0
0

جناب آقای میرمعزی عزیز

بسیار وزین و زیبا و پر معنی بود

دست مریزاد

جسارتا مصرع

اینک امّاکه شب‌است، صبح ‌فردا خوابی

به نظر بنده یه کمی سنگین است بعلاوه از نظر معنایی من باش مشکل دارم  اینکه الان شب است چه ارتباطی داره که صبح فردا خواب باشی؟؟ اگر گفته بودید اینک که شب است بیداری پس صبح خوابی قابل قبول بود ....

زنده و سلامت باشید

user image
حمید میرمعزی
0
0

جناب شيرازي عزيز، ممنون كه خوانديد و نظر داديد. جالب است كه دراين غزل، بنده نيز به اين مصرع ايراد داشتم. اما هرچه فكر كردم مضمون مناسبي كه بر شاكله غزل آسيب وارد نسازد، به فكرم نرسيد. اگر شما پيشنهادي داريد، باكمال ميل مي‌پذيرم. سپاس