عاشقی مثل سرابی بود و بس شادیم مانند خوابی بود و بس سرنوشتم رنگ غم بر چهره داشت زندگی رنج و عذابی بود و بس عشق من مانند یک آتشکده عشق تو مانند آبی بود و بس چشم تو رویای خوشبختی نبود روح عشقت چون حبابی بود و بس شانه هایت رنگ آرامش نداشت درد و رنج بی حسابی بود و بس