از دفتر: پرواز روى خرده شيشه ها لينك دانلود دكلمه با صداى خودم در انتهاى شعر موجود است. صداى آب صداى نفس صداى هوا توهمى وسط روزهاى بى فردا صداى پرسه زدن توى شهر خاطره هات صداى شرشر باران به روى پنجره هات صداى روح به ويروس مبتلا شده ات صداى پنجره ى رو به مرگ وا شده ات صداى سرفه ى سيگارها به حركت دود صداى عق زدن سال هاى زهر آلود كه درد روى تن ات واژه واژه ذكر شده سرت دهانه ى آتشفشان فكر شده به خواب، رفته شدى و به فكرهايت خواب رها شدى وسط اين گدازه هاى مذاب شبيه روح، جدا از تمام كالبدت... رها شدى وسط هيچ هاى توى خودت كشيده اى قلمت را به صفحه ى ترديد... نشسته اى سر خط ها كه واژه هاى جديد... گلوت را بفشارند تا صدا بدهى به عقده هاى غم انگيز شعر پا بدهى دوباره لغزش خودكار روى خط جنون غروب كردن آينده هات در "اكنون" نوشته ذهن تو از سال هاى پر دردِ... كه خاطرات به مغزت فشار آورده ...كه واژه هات، تو را با قلم تراشيدند غبار دلزدگى بر تن تو پاشيدند صداى باز رسيدن به فصل يخ زدن ات صداى تو كه به پاييز تكيه داده تن ات بهار آمده اما هنوز غمزده اى كلش كلش وسط برگ ها قدم زده اى درون ذهن تو تصوير ماتى از فردا كه دود مى شود آرام مى رود به هوا صداى مبهم آينده اى كه در خطر است صداى عمر كه از روبروت در گذر است شبيه من دلت از زندگيت سير شده تو زود مى روى اما هميشه دير شده پر از شكست ،پر از موج انفجار شدى به يك مريضى روحى بد دچار شدى نفس كشيده دلت را هواى پژمردن [اتاق هاى خلأ را يكى يكى مردن] صداى شب همه ى شهر را خبر كرده كه آفتاب از اين روزها سفر كرده زمان براى تو به اشتباه افتاده مكان هميشه ته پرتگاه افتاده فرار كرده اى از فكرهاى توى سرت رسيده اى ته بن بست هاى دور و برت كنار پنجره اى تكيه داده به كمدت ...و توى شيشه ى رفلكس خيره اى به خودت كه چند سال عقب تر...به سمت جايى كه... ...و توى شيشه ى رفلكس...، روزهايى كه... تمام عمر سرت را به شعر كوبيدى شبيه خورشيدى پشت شب غروبيدى كه توى آينه با درد، باز چين بخورى بايست روى دو پايت كه بر زمين بخورى كه آزمون خطا را دوباره بيست شوى! دچار پوچى يك فرد نيهيليست شوى كه مرگ را وسط قرص ها صدا بزنى كه توى لحظه ى آخر دوباره جا بزنى! بغل كنى تن خود را براى همدردى به تيغ و شاهرگ ات تا... دوباره برگردى دوباره زير پتو روى تخت گريه بكن بگير شانه ى شب را و سخت گريه بكن تو هم فرار بكن مثل من از اين بن بست به سمت جاده ى فرعى منتهى به شكست شبيه من به زنى كه نبود نامه بده! به سوختن وسط شعله ها ادامه بده به روى دلهره ى عاشقانه هاش بيافت جلوش ضجه بزن گريه كن به پاش بيافت شبيه من به هماغوشى خيال برو بسوز و ذوب شو و رو به انحلال برو نگاه سمت جهانى كه از تو بود بكن تمام سيگارت را دو كام دود بكن كه راه حل فراموشى ات عرق باشد جهان، توهم آنسوى زرورق باشد كه روى سرسره ى كارت هات سر بخورى شبيه دست ورق توى دست بر بخورى كه سهم فريادت مرگ در سكوت شود دو عكس بازنده سهم زير و روت شود درست پشت همين چشم هاى مغرورت رسيده اى به كسى در گذشته ى دووور ات كسى كه نقطه ى كور است و باز ديده شود! كه آس پيك تو را با دو لو بريده شود! كه دست هفتم حكم تو باز دل بشود كه هفت باخت به دست تو متصل بشود كه هفت برد پياپى كه هفت آدم بد كه كت شدن وسط هفت روح، هفت جسد كه هفت سال فراموشى سياه و كبود كه هفت رهگذر از پشت شعله ها در دود از ابتداى همين قصه تا به آخر راه رسيده اند به تو، بين كارت هاى سياه به باختن وسط برگ هاى بازنده به يك توهم واهى به نام آينده لينك دانلود دكلمه با صداى خودم: http://www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi?key=9007cf1b1a0b73ee4ddb0e707e3cc5e3 ابوالفضل حبيبى