1
نیم سیگارِ آغوش تو
درمیان استخوانهای زنی بی قاعده دودشد
ازابری می بارم
که هندسه ی وسوسه هایم را
باجبرپیراهنت دربدری کرد.
...
2
می توان
در مفاعلن ِخط کشی شده ی خیابان
کنارموهای آشفته ی غروب
فعلاتنِ ایستگاه شعری را
جدول هایلایتِ بوسه کشید،
زیر برفهای نیامده پشت پاییز...
لای تقویمِ بادو باران
تنگ وآغوش شعر دربحران...
ذهن و آسنترا.
در شهر بی خوابی
اشک تاریخ شانه ی من جامانده
در ردِ شاعرانه ی ناچار...