1
این روزها
خیلی دلم می خواهد
فنجان سماعی را
روی نقطه چین شعرهایت خالی کنم
تا موهایم
ازلای غزلهایت بیرون بیاید
وبه دستم برسد…
دررستنگاه موهای من
نطفه ی بادی بود
که آرزو داشت
ناگهانی دردل توطوفان کند.
…
2
به نام تو،
شبهای حنجره ام
ناقوس می زند.
رویاهایم،
تمام دوستی احساسم را
اینگونه رد کرد…
احساس یک زن
زیرشلاقهای غرور یک مرد
تاوانِ چشمهای زیبای من است.
...
آزونوشت:نقدبلامانع است.