با من بگوکه نامه ی پايانيم کجاست
فرمانروای بی سروسامانيم کجاست
قصد سفر نکرده دلم جز برای او
می پرسی عشق سبز بيابانيم کجاست
مستانه سر به کوه و بیابان نهادم
تا بنگرم که مونس تنهايم کجاست
محبوب من مرا به حريم دلت بخوان
تا بشنوی که خصلت شيداييم کجاست
لبخند بزن تو بررخ اين بي یار غمکسار
تا بنگری که نغمه ی طوفانيم کجاست