bg
هر جا نگاهم افتاد در آن کمان ابرو
شاعر :‌ ﻛﻠﺜﻮﻡ ﺑﻬﺮﻭﺯﻱ
تاریخ انتشار :‌ 1396/09/07
تعداد نمایش :‌ 750

یک تیر آتشینی در آن کمان ابرو او می کشید و چشمم دیوانه در پی او پلکی بزن!نگاهی!ای قاتل غزل خوان چشمم اسیر تیریست،تیری زچشم آهو بنشین دمی برایم یک دل چنین غزل خوان مرهم صدایت اما بر زخم همچو دارو هر منزلی که گشتم در وصل واصلت آه من در پی تو و تو،منزل به منزلی نو گرچه هلال رویت اری حلال مانیست عیدی بدون رویت بر ما حرام!روا کو؟ بس شکوه ها نوشتم صدها غزل ،ترانه بر کوی و برزن اما مجنون من وتو بانو من در کمند زلفت اینک اسیر گشتم همچون امیری هستم با کهنه جامه ای نو هر جا نگاهم افتاد در آن کمان ابرو او میکشید و چشمم دیوانه در پی او

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user
عرض سلام و ادب... بنده ادعایی بر شعر و شاعری نداشته و ندارم البته دانش مربوطه را نیز خیر...لذا از اساتید و شاعران عزیز استدعا دارم در این زمینه بنده را راهنمایی فرمایند این فرصتی گرانبهست برایم و ان را مغتنم می شمارم از مدیر سایت و دیگر بزرگان سپاس گزارم
پاسخ
0
user
عجب حس و حالی
پاسخ
0