bg
تو باشد ( تاثیری از سحر سهر استاد دیوانه )
شاعر :‌
تاریخ انتشار :‌ 1396/04/27
تعداد نمایش :‌ 628

بغض شوریده دلان از غم سودای تو باشد

سجده ها در طلب گوهر والای تو باشد

سر به بالین ننهد کس به سحر جز به خیالی

که لبش بر لب نوشین و شکرخای تو باشد

که سپارد به طبیبان غم و بیماری دل را

که شفا در قدح معجزه آسای تو باشد

کس به جز یاد تو در محفل غم باده ننوشد

ساقیا باده اگر هست گوارای تو باشد

گرچه در قالب خاکی نشود وصل میسر

همه در صبحدم و جلوه ی رویای تو باشد

مدّعی بیهُده در، مجمعِ عشاّاق زند لاف

عاشق ار هست همانست که رسوای تو باشد

هر که از عشق تو خوف و طمع وصل تو دارد

گو که هشدار در این عشق که پروای تو باشد

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user
جناب آقای سلیمی عزیز، سلام علیکم. .......................................................... که سپارد به طبیبان، غم وبیماریِ دل را؟ که شفا درقدحِ معجزه آسای توباشد ......................................................... دستمریزاد.....زیباست ودلنشین.....وخوشحالم اگر سروده ی بنده....چنین تاثیری داشته باشد..... چند نکته راخدمتتان عرض می کنم........فقط به عنوانِ نظر...... اگر به عقیده ی شما....(شفا) در(قدحِ معجزه آسای) ساقی ست....(که هست).....چرا باید این باده را...درمحفلِ (غم) نوشید؟.......وایضاً اگر....(خوف وطمعِ وصل)راباید از(عشقِ) ساقی داشت ....چرا(هُشدار)؟....که اگرعشقی باشد(پروایی) درکارنیست وعشق خودمی تواند...مجوزّی باشد براین (طمع)..........واگر (صلاح )دانستید ....این مصرع را(مدّعی، بیهُده در،مجمعِ عشّاق زندلاف)...جایگزینِ مصرعِ یازدهم بنمایید......عذرخواهی می کنم....موفق باشید انشاءا.........
پاسخ
0
user
در پاسخ به ولی ا...شیخی مهرآبادی(دیوانه)
درود بر استاد دیوانه ی عزیز با اجازه شما نام این شعر را طبق همین که در کلبه درج کردم در چند سایت دیگر هم نوشتم که تاثیری است از شعر شما و این را از روی تعارف نمی گویم. در مورد محفل غم و خوف و رجا هم بحث بسیار است. غم از دوری حاصل می شود و وصل از دسترس دور است و فقط دیوانگانند که از ارتباط عاشقانه ابایی ندارند و خوف و پروایی به خود راه نمی دهند. البته این متاثر است از شناختی که هر کس از معشوق خود در ذهن می پروراند، ولی در کل حالات و احساسات مختلف انسانی گاهی با خوف همراه است و گاهی با امیدواری و حداقل در وجود خود بنده به ثبات و یگانگی نرسیده هنوز. اما در مورد مصرع پیشنهادی شما باید بگویم که بسیار به جاست و اگر برایتان زحمتی نیست بنده خوشحال می شوم که به همان گونه که پیشنهاد داده اید آن مصرع را تغییر دهید. بهترین مزدی که از نظرات شما می گیرم این است که جنابعالی وقت می گذارید با دقت می خوانید بررسی می کنید و اظهارنظر می کنید. سپاسگزارم بزرگوار عزت زیاد
پاسخ
0
user
سلام بر جناب تردید گرامی از سروده زیبایتان بهره مند شدم . برقرار و سلامت باشید
پاسخ
0
user
سلام و درود بر شما؛ جناب سلیمی عزیز، سروده بسیار زیبایی است. احسنت. انشاء الله هردو بزرگوار در پناه خداوند متعال باشید.
پاسخ
0