رباعی
(در محضر جناب رحیمی نیا)
بر زخم دلم ز اشک ، مرهم دارم
زین اشک به دل صفای زمزم دارم
ایـن قامتِ نـاتوانِ از درد نحیف؛
تـا چند بـه زیر بار غم ، خم دارم
سلام استاد در کمال تواضع وخشوع سرتسلیم فرود می آورم درمقابل حضرتتان ، که بقول حضرت سعدی علیه الرحمه : سر تسلیم نهادیم به حکم و رایت تا چه اندیشه کند رای جهان آرایت تو به هر جا که فرود آمدی و خیمه زدی کس دیگر نتواند که بگیرد جایت ازاینکه بنده حقیر واین شاگردکمترین رو قابل دونستیدبسیارخوشحال وسپاسگزارم. کماکان مفتخرم به دست بوسیتان.
دوست عزیز جناب رحیمی نیای گرامی - خوشحالم که در خدمت شما طبع آزمایی کردم.
سلام و درود برشما استاد گرامی؛ استاد عزیز، به واقع رباعیات بسیار زیبا و دلنشین شما و جناب رحیمی نیا، عیدانه های گرانقدری برای همه ما است. در پناه خداوند متعال باشید.
استاد کریمی عزیز - ما با توسل به استاد شیخی برای خودمان ارج می خریم...از توجه شما سپاسگزارم.
جناب استادحاکی عزیز، سلام علیکم. ...................................................... همیشه می گفتند(البته ببخشید ، درمَثل مناقشه نیست)...« دودازکُنده بلند می شود».......ما....قامتِ ناتوان نمی بنیم...گرچه بحمدالله نیست....طبعِ بلند می بینیم و.....هنری والا....دستمریزاد.
استاد شیخی گرامی - ما در خدمت شما درس پس می دهیم.خوشحالم که پذیرفته شود .