دلم تنگ است برای روزهایی دور که تنها سختی دنیا درد جدایی بود! برای روزهایی که دل آدم کمی گرم بود سخن گویی دری تا عمق باطن بود همه دنیا تبسم های آنی بود خوشی اینجا،خوشی آنجا خوشی در هر زمان از عمر جاری بود غصه ها و کینه ها انگار فانی بود دست در دست روبه روی موج های سخت عهدها تا سال هایی دور باقی بود یادها محکم خاطره ها تا ابد در روح ساری بود بدتر از آدمکشی هم بی مرامی بود! دلم تنگ است برای روزهایی که جهان شاید کمی از حال بهتر بود چرا که آدمک آن روز آدم بود!