bg
سیل دیوانگی
شاعر :‌ حمیدرضا نادری
تاریخ انتشار :‌ 1395/01/03
تعداد نمایش :‌ 262

گم شدم در گیر و دار آرزو های خودم تا به تنهایی رسیدم باز با پای خودم مثل احساسی که از دلبستگی بیزار بود من زمستانم گریزانم ز سرمای خودم آتش سوزان عشقم در مسیر سرد باد می شوم توفان ویرانی فردای خودم قصه نامحرمان بس بود اما پس چرا می کشم کشتی دزدان را به دریای خودم خورده ام صد بار چوب اشتباهم را ولی می کنم تایید مرگم را به امضای خودم ادعا کردم که کوهم ریشه دارم در زمین با نسیمی جابجا گشتم من از جای خودم بس که گریان کرده ام لبخند های شوق را سیل این دیوانگی آمد به صحرای خودم

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
رضا کریمی
0
0

سلام و درود بر شما؛ سال نو مبارک باد جناب نادری عزیز، سروده بسیار زیبایی است. احسنت. انشاء الله سال جدید برای شما همراه با تندرستی و شادکامی و موفقیت روزافزون باشد. در پناه خداوند متعال باشید.

user image
حمیدرضانادری
0
0

سلام جناب کریمی لطف دارید عیدتان مبارک

user image
اکبربهرامی
0
0

جناب نادری عزیز سلام و علیکم بسیار زیباست لذت بردم از خواندن این شعر احسنت . عید سعید نوروز هم به شما و خانواده محترمتان مبارک . در پناه حق باشید

user image
حمیدرضانادری
0
0

سلام جناب آقای بهرامی همواره از الطاف جنابعالی بهره مندیم تبریکات اینجانب را بپذیرید

user image
احمدرضاخانمحمدی(الف.راهی)
0
0

سلام جناب نادری عزیز... نوروز بر شما مبارک...دلتان شاد

user image
حمیدرضانادری
0
0

سلام جناب خانمحمدی ضمن تبریک سال جدید برایتان آرزوی توفیق دارم