دلم لرزید وقتی روشنایی رفت بسی تاریک شد دنیا بسی دلگیر شد لحظه در آن سردرگمی در آن همه ابهام زمین نابود شد زیر فشار کل این دنیا پر از درد سیاهی شد هرآنچه بود در اینجا تلی از خاک سرد ناامیدی روی دل هامان نشست در آن تاریکی مطلق به دنبال نشانی از امید بودم ول ناگاه فریاد بلندی این سکوت تلخ را بشکست روشنایی از دلی تابید این جهان بیدار شد باری دگر بیدار...