این دو روز زندگی بیداد می خواهی چیکار ؟ ای سراپا های و هو فریاد می خواهی چیکار ؟ تو که از عزم جهان راسخ تری ، من دیده ام ! توی تقویم خودت رخداد می خواهی چیکار ؟ این جهان در به در بازیچه ی دست تو شد تو خودت یک لشکری افراد می خواهی چیکار ؟ وسعت فرمانرواییت عجب گسترده است شاه شاهان خانه ای آباد می خواهی چیکار ؟ رقص نوری از دو چشمان قشنگت جاری است جان جانان شعله ای در باد می خواهی چیکار ؟ کل دنیا چون قفس در اختیار چشم توست عشق ِ زندان ! مردم آزاد می خواهی چیکار ؟ مردم دنیا به منجی بودن تو واقف اند ... ناجی درماندگان امداد می خواهی چیکار ؟ میشناسی کل دنیا را ، چرا در مانده ای ؟؟ از من گم کرده ره ارشاد می خواهی چیکار ؟ سعدی و حافظ برای تو غزل ها گفته اند ... ماه روی شاعران سجاد می خواهی چیکار ؟ دل شکسته هر کجا باشد خدا مهمان اوست روزگار خوب و قلب شاد می خواهی چیکار ؟