bg
در قفس ..
شاعر :‌ ایمان خضرائی
تاریخ انتشار :‌ 1393/07/26
تعداد نمایش :‌ 292

عشق حاکم شد٬ دل من خوب سربازی نبود هرچه بغضم را شکستم چشم ها راضی نبود! غصه هایم مستمر آینده را خط میکشند روح من آماده ی خسران این بازی نبود! باختن با باختن تا باختن شد سهم من هی نفس کم آمد اما روزن بازی نبود! بد صداتر از دل من ساز در خلقت نرفت ..! گرچه ویرانتر از او در وهم هم سازی نبود بهترین پرهای عالم را خدا داده به من .. در قفس اما امید نقش پروازی نبود! میکشم دنبال خود یک ساک مالامال درد هیچ یک از غصه هایم مطلقاً ماضی نبود .. بی گناه محکمی محکوم تنهایی شدم صد غزل هم رشوه دادم .. یاورم قاضی نبود!! کاش میشد عقل برگردد که سلطانی کند بارگاه عشق را ،دل ، خوب سربازی نبود ..

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
دادا
0
0

درود بر جناب خضرائی عزیز محظوظ و بهره مند شدم از غزل زیبا و با احساستان طبعتان گوارای وجود

user image
ایمان خضرائی
0
0

درود بر شما .. ممنونم از نظر لطفتون ..

user image
رضا کریمی
0
0

سلام و درود بر شما؛ بانوی گرامی، صرف نظر از اکفاء در قافیه، سروده بسیار زیبایی است. احسنت. هرچند برخی از متقدمین معتقدند استفاده از حروفی که در زبان فارسی تلفظ یکسان دارند اکفاء محسوب نمی شود و اکفاء محدود به حروف قریب المخرج است نه حروف دارای مخرج یکسان که در آواشناسی نیز دارای یک نماد می باشند و یکسان شنیده می شوند. در پناه حق باشید.

user image
ایمان خضرائی
0
0

سلام آقای کریمی .. ممنونم از لطفتون .. میشه یکم بیشتر درباره ی اکفاءقافیه توضیح بدید ؟؟ یعنی الان قافیه های این غزل نادرستن ..؟

user image
میثم دانایی
0
0

درودبرشما خواهرم ...احسنت ...زیبا بود

user image
ایمان خضرائی
0
0

درود بر شما آقای دانایی .. ممنونماز نظر لطفتون ..

user image
احمد رضا خانمحمدی
0
0

بهترین پرهای عالم راخدا داده به من درود برشما