bg
آخرين «هرگز»
شاعر :‌ ابوالفضل حبيبى
تاریخ انتشار :‌ 1393/05/12
تعداد نمایش :‌ 359

از دفتر: براى رفتنت زود بود... آخرين «هرگز» اين واژه هاى بى نفس بد جور دلتنگ اند آيينه ها در حسرت برخورد با سنگ اند! خودكارها خالى شدند از رونوشت شك... ...و شعرها در انتظار شعله ى فندك حال من و سيگارهاى روشنم خوب است... يخچالمان آكنده از بطرى مشروب است باران گرفته از غروب عصر آبانم بر آب ته سيگارهاى توى ليوانم لم داده ام بر تخت خود آكنده از شك ها كنج اتاقم با صداى جيرجيرك ها افتاده ام بى روح بر يك بالش غمگين با دود اين سيگارها در ناله ى «شاهين» همبسترم با روزها..، با شعر..، بيدارى.. با جسم خود ، با لختى اين «هيچ» اجبارى خالى ام از رويا، پر از «بى آرزومندى»! بى هيچ احساسى بدون هيچ لبخندى لبريزم از هر با تو بودن از «خزر» تا «كيش» از تاب بازى با تو «بيست و پنج سال پيش»! از «خاك بازى»، «بستنى»،«چرخ و فلك» از «جوب»! از روزهاى...روزهاى...آه!...،خيلى خوب... از اولين ابيات گيج شاعرى ناشى لبريزم از يك كودكستان، «زنگ نقاشى» از مادر و خوابيدن من از سر قصه از آن كلاغ گمشده در آخر قصه از بوى خاك نم زده در اول آبان از آن غرور آخرين سال دبيرستان سردرد دارم از خيابان هاى در دوده... دردى لبالب از مُسكن هاى بيهوده دردى كه هى هر روز را سر مى كند با من از صبح تا شب، بغض، پرپر مى كند با من دردى كه شعرى مى شود اين مغز مختل را! رگبارى از «من» روى كاغذ اين مسلسل را! مغزى كه پريود مى شود از شدت تدخين از قرص هايى با دوز بالاتر از مرفين در بين آه حسرت شب هام، سوزى نيست هر چى كه مى گردم در اين تقويم، روزى نيست مى شويم از بغضت جهان را با كف صابون آلودگى مغزى اين شهر را با خون مى رقصم از سردرد هايم بندرى خود را! مى ريزم از بطرى به پيك ديگرى خود را! توى سرم گم كرده چيزى «حال حاضر» را! يك مشت بمب ميگرن از نوع «كلاستر» را! با مغزم از سكوى دنيا مى شود پرتاب مشتى «كلونازپام» و چندين بسته قرص خواب . . . . . از گيجى اين تب به هر چه بود مى خوردم اى كاش زود زود زود زود مى مردم دور جهان كوچكم اسطبل و آخور داشت ديوارهايى از گچ و سيمان و آجر داشت من بودم و طرحى مجازى آنور جيوه! آيينه از تصوير مخدوشم دلى پر داشت! همبسترم شب بود و دنيايى پر از تشويش ... خواب جهان در گوش من آواز «خُرخُر» داشت! دائم مرا درگير با افسردگى مى كرد بغضى كه روى خنده هايم چند سنسور داشت! دنياى من يك خواب نرم افزارى بد بود! با آپشنى از دردها كه دكمه ى «More» داشت! در «سوم» و «هفت» و «چهل» آن زير پوسيدم... از شب كه بر روى سر دنيام چادر داشت تا آمدم خود را بجويم گم شدم از «تو» حالت تهوع دارم از «دنيا»،«خودم»، از تو حالت تهوع دارم از «اكتبر» و ماه «مى» از آمدن...، از اين تولدهاى پى در پى از خنده ى مصنوعى يك «سين» شبيه «سيب»! از زندگى از اين فرايند پر از تخريب! از شاعرى و شعر گفتن، از صداى باد... از رفتن حسى كه ديگر پا نخواهد داد! از جاده ى «چالوس» در، «دى» كه پر از برف است از عكس هاى توى آلبوم كه پر از حرف است از لحن شاد و مضحك مجرى راديو از صفحه ى آماج درد فيسبوك تو! از سينماى آبكى از فيلم «شيدايى»! از عصر روز رفتن «خسرو شكيبايى» دلگيرم از روزى كه بابا اشتباهى كرد... بيزارم از هر چى كه فكرش را نخواهى كرد! پيك من از مشروب و قرص و سم لبالب بود دنيام جيغ جغد شومى آنور شب بود دنيا شبيه له شدن در زير كفشى بود! پايان چشمانم پر از ديد بنفشى بود! درگيرى من بود با كابوس «سرسختى» دنيا سرابى بود در آنسوى خوشبختى دنيا مهى بود آنور حس «خداحافظ. . .» پايان مردى بود روى آخرين «هرگز» حس پريدن توى رويا بود با هر «هيچ»! يك پاسخ منفى به «خوشبختى...»،...و ديگر هيچ...

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
عباس حاکی
0
0

جناب حبیبی عزیز دست مریزاد که مثل پنج تا شعر قبلی شما همچنان جالب بود.اما به خاطر کاربرد چند تا واژه غیر فارسی ، مصاریع آن ها قدری در وزن خراب شد.شما وزنی را که انتخاب کردید چنین است:

مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع لن  اطمینان دارم که از عروض و تقطیع آگاهید مصاریع زیر را ملاحظه کنید:

یک مشت بمب میگرن از نوع «کلا(س)تر» را  ( مگر آن که کلاسِتر) تلفظ شود)

مشتی کلونا(ز)پام و چند ین بسته قرص خواب

از عکس های توی آ(ل)بو(م) که پر از حرف است

آن چه که در داخل پرانتز قرار دادم ، مازاد بر وزن انتخابی شماست.

البته این ناهماهنگی ها در برابر عظمت کار شما قابل چشم پوشی است ولی اگر نبود بهتر بود.

 

user image
ابوالفضل حبيبى
0
0

درود بر شما جناب حاكى ارجمند و سپاس از حضور شريفتان همانطور كه مطلع هستيد ارزش زمانى مصوت هاى بلند در زبان انگليسى به اندازه ى يك مصوت كوتاه در زبان پارسى است. مثلا در واژه ى كلاستر(classter) هجاى دوم به اندازه ى يك مصوت كوتاه تلفظ مى شود و در تقطيع نيز همان برايش اعمال مى شود: ك/ لس/ تر يك/ مش/ ت/ بم (مستفعلن) ب(قلب)/ ميگ/ ر/ نز (مستفعلن) ن / ع(قلب)/ ك/ لس (مستفعلن) تر / را (فع لن) اگر اين اصل را در نظر مى گرفتيد هيچگونه ايراد وزنى در شعر وجود نداشت _ يك مصرع از شعر دكتر سيد مهدى موسوى را براى مثال عرض ميكنم: ... و خورد بسته ى قرص (اريترومايسين) را طبق ادعاى شما بايد وزن اين مصرع مخدوش باشد كه اينطور نيست. ضمن سپاس فراوان برقرار باشيد

user image
عباس حاکی(پاسخ به نظر ابوالفضل حبيبى )
0
0

آقای حبیبی عزیز - شما باید واژه انگلیسی را به شکلی که تلقظ می شود به فارسی بنوبیسید نه این که  کلاستر  بنویسید  و  کلستر  بخوانید. اگر هم بخواهید بر اساس تلفظ انگلیسی تقطیع کنید بایستی حرف  ر  را در این کلمه اصلا به حساب نیاورید که آن را  کلَستِ (klaste) تلفظ می کنند. توضیحاتی که شما دادید ربطی به اشارات من نداشت.و از آن ها فاکتور گرفتید.در مورد آلبوم چه می گویید؟ با کدام تلفظ می خواهید نادرست بودن وزن را توجیه کنید ؟ چرا نظر من «کاملا اشتباه» بود(همان طور که در پاسخ آقای دانایی اشاره کردید) کلونازپام  را  با چه  تلفظی می خواهید وزنش را درست کنید؟ بعد از بیست سال ایراد وزنی در به کار گیری واژگان فارسی ندارید و من خود اشاره کرده ام که وزنی مشکل انتخاب کردید و خوب از عهده اش برآمدید.  اما در به کار گیری واژگان غیر فارسی - و یا اصطلاحا لاتین - نتوانستید آن ها را با اوزان فارسی هماهنگ کنید. چنان که در فوق نشان دادم و شما هم حتما دانستید که به ان ها اشاره ای نداشتید.خوشبختانه شما  به تلفظ های گویش انگلیسی اشاره کرده اید نمی دانم  از انگلیسی چقدر می دانید ؟ وشاید هم از روی کتاب و دیکشیونر چیز هایی یاد گرفته اید.باعث افتخار و خوشحالی من است که جوان پویایی هستید ولی حتما خواهید پذیرفت که من هم با نزذیک به 20 سال زندگی و حشر و نشر در محیط انگلیسی زبان و مطالعات مستقیم کتب انگیسی  احتمالا بیشتر از شما از انگلیسی می دانم.اما هرگز حتی یک لغط انگیسی بلغور نکردم که خودی نشان داده باشم. ایراد های من بر اوزان کلمات خارجی( که ربطی به انگلیسی ندارد) در شعر شما ،  کاملا اکاهانه است. شما اول باید نگارش آن واژه ها را برابر خط فارسی بنویسید بعد آن را به قضاوت بگذارید.در مورد شاهدی که از دکتر موسوی آوردید باید اول یک مصراع کامل بنویسید تا وزن آن مشخص شود و  سپس این مصراع را نشان بدهید تا با آن مقیاس گرفته شود. وانگهی مگر هر صاحب تیتری ، هرچه گفت ، باید صحیح باشد؟ 

جناب حبیبی عزیز - شما شاعر خوبی هستید و هیچ شکی در این ندارم.ولی توجه شما را به این جمله جلب می کنم که:

فقط یک نفر هیچ اشتباه نکرد ؛ کسی که هیچ کاری نکرد.

user image
رضا کریمی(پاسخ به نظر ابوالفضل حبيبى )
0
0

سلام و درود بر شما؛

تذکر چند نکته به نظر ضروری می رسد:

1- قاعده مورد اشاره شما یعنی "تقلیل" که برخی از اساتید معتقد به آن هستند باید با دقت مورد استفاده قرار گیرد و این قاعده کلی نباید فراموش شود که ملاک علم عروض برای توزین و تقطیع شعر شنیدن است. از طرفی اینگونه نیست که هرکس هر طور بخواهد کلمه ای را تلفظ نماید مانند شما که لغتی را از اول هم به اشتباه نوشته اید و هم اشتباه تلفظ کرده اید. لغت مورد اشاره شما با املای صحیح "CLUSTER" هیچگاه توسط فارسی زبان ها هم با تلفظ مورد اشاره شما تلفظ نمی گردد مگر به اشتباه. ممکن است کسی در تقطیع شعر فارسی بگوید  مانند برخی از اختیارات (که هرکدام شرایط خاص خود را دارند) هرجا بخواهم هجای کشیده را بلند می خوانم و یا هجای بلند را کوتاه، ولی آیا می توان این استدلال را پذیرفت. اگر اینگونه باشد دیگر معیاری برای سنجش وزن شعر باقی نخواهد ماند.

2- به قاعده قلب  در توضیحات خود اشاره کرده اید که ظاهرا تعریف شما از این قاعده با عروضیان (جابجایی هجای کوتاه و بلند) متفاوت است.

3- در خصوص کلماتی مانند "میگرن،MIGRAINE" و " آلبوم، ALBUM" که به نوعی فارسی شده اند و علاوه بر اینکه تشابه آنها با لغت اصلی و تلفظ آن کم شده است کسی هنگام استفاده از آنها به تلفظ اصلی توجهی نمی کند، استفاده از قاعده تقلیل، تنها توجیهی برای عدم رعایت وزن است.

--------------------------------------------

تذکرات دوستان و حقیر ذره ای از ارزش کارهای ارزشمند شما نمی کاهد و چیزی بیشتر از یک بحث علمی نیست. شنیدن جمله ای مانند "اگر بعد از بیست سال در آثارم ایراد وزنى وجود داشته باشد دیگر دست به قلم نمى زنم " از شما، واقعا برای من دور از انتظار  بود. تعلیم و تعلم تا لحظه مرگ افتخاری برای انسان است حتی اگر عمرش ابدی باشد.

در پناه حق باشید.

user image
میثم دانایی
0
0

درودبرشما جناب حبیبی..باتوجه به سکته ولغزش وزنی که استاد حاکی فرمودند ..درکل زیبا بودند..احسنت

user image
ابوالفضل حبيبى
0
0

جناب دانايى سپاس از حضورتان من اگر بعد از بيست سال در آثارم ايراد وزنى وجود داشته باشد ديگر دست به قلم نمى زنم / همانطور كه عرض كردم جناب حاكى بدون در نظر گرفتن ارزش زمانى مصوت هاى زبان انگليسى به وزن ايراد گرفته بودند كه بديهى ست نظر ايشان كاملا اشتباه بود سبز باشيد

user image
نوید دانایی
0
0

سلام و عرض ادب ضمن ادای احترام به جناب حاکی عزیز و تاکید بر محترم بودن دانش و جربه ی این بزرگوار ، جسارتا لازم دیدم نکاتی رو در باب کیفیت مصوت ها به عرض برسونم. بذاریدش به حساب درس پش دادن در محضر اساتید... بدوا می خوام توجهتون رو به نکته ای جلب کنم : پس از بروز تحولاتی که در دهه های اخیر در شعر پارسی رخ داد و تولد سبک های نوین مثل نئوکلاسیک و غزل پست مدرن فضا برای ورود واژه های غیرپارسی بدون جایگزین که در مکالمات روزمره متداول هستند ، توی شعر هم فراهم شد. به همین دلیل کم کم اهالی ادب با حضور واژه های متداول لاتین در شعر پارسی کنار اومدن و استفاده از این نوع واژه ها رو مصداق غرب زدگی ، روشنفکرنمایی و امثالهم ندونستن. اونچه که بعد از ورود این وازه ها زه شعر پارسی باعث بروز مشکلاتی شد ، رکود علم عروض و عدم تلاش اهالی عروض برای ارائه ی رفرنس های جدید و فراتر از المعجم شمس قیس بود. البته انکار نمی کنم که اهالی عروض طی چند دهه ی اخیر کمی هم به سمت نوآوری رفتن اما بی تردید این نکته بر اهل ادب پوشیده نیست که اغلب بزرگان علم عروض ـ مثل دکتر شمیسا و ... ـ به دلایل متعدد ترجیح دادن و میدن که کمترین فاصله رو از معجم بگیرن ... همونطور که قطعا شما بزرگواران به خوبی می دونین ، ملاک بررسی عروضی واژگان غیرپارسی ، رسم الخط پارسی اونهاست در حالی که قطعا و بی تردید ، این رسم الخط توانایی بیان تلفظ صحیح واژه های غیر پارسی رو نداره. جناب حاکی که مدت زیادی رو در محیط غیرپارسی زبان زندگی کردن ، قطعا بهتر از بنده می دونن که در بسیاری از واژه های فرنگی متداول در زبان پارسی ، ارزش زمانی مصوت هایی که تو رسم الخط پارسی می بینیم ، عینا منطبق بر ارزش زمانی همون مصوت ها در .اژه های پارسی نیست و دلیلش هم نحوه ی تلفظ اون واژه هاست. بدوا نمونه ای از واژگان پارسی مثال می زنم و بعد به سراغ چند نمونه ی فرنگی میرم : طبعا واقفید که وقتی نون ساکن بعد از مصوتی بلند قرار می گیره ، باعث میشه که نحوه ی بیان مصوت تغییر کنه و ارزش زمانی مصوت بلند در حد یک مصوت کوتاه تنزل می کنه و به همین دلیل تو تقطیع برای مصوت بلند پیش از نون ساکن ، جایگاهی معادل یک مصوت کوتاه در نظر می گیریم و قطعا دلیل این رفتار ، یه قرارداد نیست بلکه این اقدام از منظر علم فیزیک کاملا قابل تشریحه و اهالی موسیقی هم به خوبی دلیلش رو درک می کنن. عین این شرایط برای بسیاری از واژگان لاتین متداول در زبان پارسی صادقه . به عنوان مثال تو تلفظ واژه ی کالج ، مصوت «ا» رو نمی کشیم و ارزش زمانیش در حد یه فتحه تنزل پیا می کنه. بدیهیه که هیچ کس این واژه رو به شکل kaalej تلفظ نمی کنه . با این شرح و با تعریف آوانگاری به عنوان اولین مبحث از علم عروض ، در تقطیع این واژه ناگزیریم مصوت «ا» رو در حد یه مصوت کوتاه تقلیل بدیم و kalej تلفظ و تقطیعش کنم. این قاعده  عینا برای وازه هایی مثل کلاستر ، کلونازپام و آلبوم صادقه . بدیهیه که ما نمی تونیم آلبوم رو به شکل aalbom یا عالبوم تلفظ کنیم و اونو albom تلفظ می کنیم یا کلاستر رو مثل کلاغ پر تلفظ نمی کنیم اگرچه از منظر رسم الخط ، جایگاه صامت ها و مصوت هاشون مثل هم هستن. یا بخش «ناز» تو کلونازپام رو مثل واژه ی پارسی ناز به معنی کرشمه تلفظ نمی کنیم. بنابراین میشه گفت وقتی سبک های نوین شعر رو پذیرفتیم و به واژگان غیرپارسی اجازه ی ورود به شعر پارسی رو دادیم ، ملزم هستیم تو تقطیع این واژه ها هم انعطاف به خرج بدیم و طبق اصول آوانگاری اونها رو تقطیع کنیم و نه صرفا بر اساس نحوه ی نگارششون در زبان پارسی پرگوییم رو به بزرگواری خودتون ندیده بگیرید... جسارتا حقیر مدرس عروض هستم و قطعا می دونید که معلم ها کمی پرحرف هستن (البته بنده مدعی حضور در جایگاه والای معلم نیستم) برقرار باشید  

user image
ابوالفضل حبيبى
0
0

ضمن عرض پوزش از جناب استاد نوید دانایی مدیریت محترم انجمن شعر و ادب پارسی که دعوت حقیر را برای رفع ابهام دوستان در مورد وزن این سیاه مشق حقیر پذیرفتند و زحمت ارسال کامنت را کشیدند اما متاسفانه تیم مدیریت غزلسرا از تایید کامنت ایشان جلوگیری به عمل آوردند کامنت ایشان را به پیوست تقدیم می کنم....:   سلام و عرض ادب ضمن ادای احترام به جناب حاکی عزیز و تاکید بر محترم بودن دانش و جربه ی این بزرگوار ، جسارتا لازم دیدم نکاتی رو در باب کیفیت مصوت ها به عرض برسونم. بذاریدش به حساب درس پش دادن در محضر اساتید… بدوا می خوام توجهتون رو به نکته ای جلب کنم : پس از بروز تحولاتی که در دهه های اخیر در شعر پارسی رخ داد و تولد سبک های نوین مثل نئوکلاسیک و غزل پست مدرن فضا برای ورود واژه های غیرپارسی بدون جایگزین که در مکالمات روزمره متداول هستند ، توی شعر هم فراهم شد. به همین دلیل کم کم اهالی ادب با حضور واژه های متداول لاتین در شعر پارسی کنار اومدن و استفاده از این نوع واژه ها رو مصداق غرب زدگی ، روشنفکرنمایی و امثالهم ندونستن. اونچه که بعد از ورود این وازه ها زه شعر پارسی باعث بروز مشکلاتی شد ، رکود علم عروض و عدم تلاش اهالی عروض برای ارائه ی رفرنس های جدید و فراتر از المعجم شمس قیس بود. البته انکار نمی کنم که اهالی عروض طی چند دهه ی اخیر کمی هم به سمت نوآوری رفتن اما بی تردید این نکته بر اهل ادب پوشیده نیست که اغلب بزرگان علم عروض ـ مثل دکتر شمیسا و … ـ به دلایل متعدد ترجیح دادن و میدن که کمترین فاصله رو از معجم بگیرن … همونطور که قطعا شما بزرگواران به خوبی می دونین ، ملاک بررسی عروضی واژگان غیرپارسی ، رسم الخط پارسی اونهاست در حالی که قطعا و بی تردید ، این رسم الخط توانایی بیان تلفظ صحیح واژه های غیر پارسی رو نداره. جناب حاکی که مدت زیادی رو در محیط غیرپارسی زبان زندگی کردن ، قطعا بهتر از بنده می دونن که در بسیاری از واژه های فرنگی متداول در زبان پارسی ، ارزش زمانی مصوت هایی که تو رسم الخط پارسی می بینیم ، عینا منطبق بر ارزش زمانی همون مصوت ها در .اژه های پارسی نیست و دلیلش هم نحوه ی تلفظ اون واژه هاست. بدوا نمونه ای از واژگان پارسی مثال می زنم و بعد به سراغ چند نمونه ی فرنگی میرم : طبعا واقفید که وقتی نون ساکن بعد از مصوتی بلند قرار می گیره ، باعث میشه که نحوه ی بیان مصوت تغییر کنه و ارزش زمانی مصوت بلند در حد یک مصوت کوتاه تنزل می کنه و به همین دلیل تو تقطیع برای مصوت بلند پیش از نون ساکن ، جایگاهی معادل یک مصوت کوتاه در نظر می گیریم و قطعا دلیل این رفتار ، یه قرارداد نیست بلکه این اقدام از منظر علم فیزیک کاملا قابل تشریحه و اهالی موسیقی هم به خوبی دلیلش رو درک می کنن. عین این شرایط برای بسیاری از واژگان لاتین متداول در زبان پارسی صادقه . به عنوان مثال تو تلفظ واژه ی کالج ، مصوت «ا» رو نمی کشیم و ارزش زمانیش در حد یه فتحه تنزل پیا می کنه. بدیهیه که هیچ کس این واژه رو به شکل kaalej تلفظ نمی کنه . با این شرح و با تعریف آوانگاری به عنوان اولین مبحث از علم عروض ، در تقطیع این واژه ناگزیریم مصوت «ا» رو در حد یه مصوت کوتاه تقلیل بدیم و kalej تلفظ و تقطیعش کنم. این قاعده  عینا برای وازه هایی مثل کلاستر ، کلونازپام و آلبوم صادقه . بدیهیه که ما نمی تونیم آلبوم رو به شکل aalbom یا عالبوم تلفظ کنیم و اونو albom تلفظ می کنیم یا کلاستر رو مثل کلاغ پر تلفظ نمی کنیم اگرچه از منظر رسم الخط ، جایگاه صامت ها و مصوت هاشون مثل هم هستن. یا بخش «ناز» تو کلونازپام رو مثل واژه ی پارسی ناز به معنی کرشمه تلفظ نمی کنیم. بنابراین میشه گفت وقتی سبک های نوین شعر رو پذیرفتیم و به واژگان غیرپارسی اجازه ی ورود به شعر پارسی رو دادیم ، ملزم هستیم تو تقطیع این واژه ها هم انعطاف به خرج بدیم و طبق اصول آوانگاری اونها رو تقطیع کنیم و نه صرفا بر اساس نحوه ی نگارششون در زبان پارسی پرگوییم رو به بزرگواری خودتون ندیده بگیرید… جسارتا حقیر مدرس عروض هستم و قطعا می دونید که معلم ها کمی پرحرف هستن (البته بنده مدعی حضور در جایگاه والای معلم نیستم) برقرار باشید   استاد نوید دانایی  www.sheroadab.ir

user image
عباس حاکی
0
0

با سلام و تشکر از حضور جناب نوید دانایی. و قدر دانی از شا عر ارجمند جناب حبیبی که موجب این حضور با ارزش و طرح یکی از مباحث مهم عروضی شدند. کامنتی را که اشاره داشتید در چه تاریخی ارسال شد؟ چون مطلقا چنین کامنتی نرسیده است . تشخیص آری یا نه با من است و من چنین دریافتنی نداشتم . و اصولا چرا بایستی پذیرفته نمی شد؟ ما خود به دنبال چنین مباحثی هستیم که برای همگان راهگشا باشد. جناب حبیبی یک معذرت خواهی به ما بدهکارند مگر آن که مدرک ارائه کنند که «تیم مدیریت غزلسرا از تایید کامنت ایشان جلو گیری به عمل آوردند »

  و اما  :  جناب نوید دانایی استدلال خودشان را بر اساسی مطرح کرده اند که  به هیچ وجه  در عروض علمی پذیرفته نیست . مساله بر موقعیت « نون ساکن بعد از مصوت بلند » است که حذف می شود بی آن که ارزش هجایی مصوت بلند را به کوتاه تبدیل کند. جناب دانایی به چه استنادی چنین می گویند ؟ کدام عالم عروض چنین حکمی صادر کرده است؟ و شما که معلم عروض هستید  باچه استنادی چنین حکمی که برخلاف تمامی عروض دانان است صادر کرده اید؟ شما فرمودید : «وقتی نون ساکن بعد از  مصوتی بلند قرار گیرد باعث می شود که نحوه بیان مصوت تغییر کند ....درتقطیع برای مصوت بلند پیش از نون ساکن جایگاهی معادل مصوت کوتاه در نظر می گیریم» یعنی مصوت بلند تبدیل به کوتاه می شود.با چنین استدلالی بیت زیر را چگونه تقطیع خواهید کرد؟

از جان طمع بریدن آسان بود ولیکن

از دوستان جانی مشکل توان بریدن

فراموش نکنید که هجل های « جان » «سان » «وان» را برابر استدلان خودتان باید کوتاه حساب کنید.

آن چه که باید مورد توجه قرار گیرد ، مساله خط عروضی است . یک عروض دان باید بداند که عروض ، سماعی است و فقط به استناد تلفظ تدوین می شود و حکم صادر می گردد و افاعیل مشخص می شود. فقط تلفظ. در نگارش فارسی حروفی نوشته می شوند و تلفظ نمی گردند. مانند : خوشخوان ....و بسیاری کلمات دیگر. هرچند  در گویش قدیم به نحوی ملفوظ بودند اما در گویش امروزی تلفظ نمی شوند بنا براین در خط عروضی با این که نوشته می شوند اما در تقطیع چنان است که انگار نیستند و فقط به تلفظ کلمه توجه می شود.

کلمات لاتینی یا  انگلیسی به کار رفته در شعر ایرانی را یک ایرانی چگونه تلفظ کند تا وزن شعر را درست به کار برده باشد؟ در آمریکا چهار گویش متفاوت وجود دارد که برآن تکلم می کنند ورسمیت دارد .. تلفظ های متفاوت شمال و جنوب انگیس را یک ایرانی چطور باید بنویسد تا برابر وزن شعرش باشد ؟ اگر کلمه ای  از روی حروف نوشته شده اش به فارسی برگردانده شود یک ایرانی باید چگونه تلفظ کند تا بتواند با هجاهای فارسی منطبق باشد و هجا بندی را درست  انجام دهد؟ بک کلمه  آب را در  انگلیسی water می نویسیم و  واتِر  تلفظ می کنیم در حالی که این تلفظ ایرانی است و انگیسی آن را  وُ تَ  تلفظ می کند اگر این کلمه را در شعر بیاورید با چه املایی خواهید نوشت تا بتوانید تقطیع درستی به کار برده باشید ؟ بسیارند از این واژگان که تلفظ آن ها حتی برای اهل همان ملیت متفاوت است.درست مثل ایران.مگر گویش یک رشتی با یک لاهیجانی یا رود باری یکی است؟ در اینحا زبان  یا گویش واحدی را برای شعر رسمی پذیرفته اند و بر آن اساس تلفظ می کنند و هماهنگ هستند. اما از کجا می خواهید تلفظ صحیح یک واژه انگلیسی را بدانید ؟حتی معلم های زبان هم به خوبی نمی دانند مگر آن که زبان را در همان محیط و از هما ن آدم ها یاد گرفته باشند.

جناب  دانایی گرامی – خلاصه کلام آن که ما نمی توانیم واژه های انگلیسی  را با شکل برگردان حروف آن بنویسیم و بعد بگوییم خواننده آن را با تلفظ انگلیسی بخواند. و اگر بخواهیم واژه انگیسی را در شعر فارسی به کار ببریم باید با تلفظ  خودش حروف فارسی را بنویسیم نه این که  آ  بنویسیم و بگوییم شما  َ  (فتحه) بخوانید تا برابر عروض و نقطیع ایرانی شود . من در به کار بردن واژگان اروپایی  ایرادی نمی بینم  ولی می گویم  برای درست خواندنش برابر وزن شعر ، باید آن ها را برابر آوانگاری و خط ایرانی نوشت تا بتوان صحیح خواند و صحیح تقطیع نمود.آیا این اشتباه است؟

والسلام.           

user image
دادا بیلوردی
0
0

درود بر جناب حبیبی عزیز بهره مند و محظوظ گشتم از حسّ و حال و عالمتان

user image
نوید دانایی
0
0

سلام و عرض ادب مجدد جناب حاکی عزیز اگه اجازه بفرمایید پاسخ دو سه نکته از نکاتی رو که فرمودید عرض می کنم . امیدوارم ... اگه ایمیلتون رو لطف بفرمایید ، تصویر کامنت تایید نشده ام رو ذیل همین پست تقدیمتون می کنم تا هم ایرادات نرم افزاری که باعث شده بنده و جناب حبیبی ،کامنت حقیر رو در انتظار تایید می بینیم ـ و ایشون رونوشتش رو ارائه کردن ـ اما برای شما قابل رویت نیست رو برطرف بفرمایید و هم لزوم عذرخواهی جناب حبیبی مرتفع بشه. نکته ی بعد این که عرایض حقیر رو غیر مستند و برخلاف قواعد عروض دونستید. قطعا نام دکتر سیروس شیسا و کتاب معروف ایشون تحت عنوان آموزش عروض و قافیه ـ که رفرنس اغلب مجامع دانشگاهی کشوره ـ برای همه ی علاقه مندان به علم عروض آشناست. بنده جسارت می کنم و از فصل اول کتاب ایشون و مبحث تعاریف و مقدمات ، بند هشتم رو عینا نقل می کنم : «هر گاه بعد از مصوت بلند «ن» واقع شود ، از امتداد مصوت بلند کاسته می شود ، مثلا هیچ فارسی زبانی در تلفظ نان ، «آ» را کشیده ادا نمی کند ، بلکه آن را کوتاه و تند ادا می کند. از این رو در آوانویسی ، مصوت بلند قبل از نون را یک بار می نویسیم نه دو بار تا کیفیت درست تلفظ را نشان دهیم نان nan نه  naan کین kin نه kiin منتهی باید توجه داشت که نون به شرطی از امتداد مصوت بلند قبل از خود می کاهد که در آخر کلمه باشد یعنی بعد از آن مکث یا سکوت کنیم» اما نکته ی سوم: بنده عرض کردم که مصوت بلند پیش از نون ساکن ، در حد مصوت کوتاه تقلیل پیدا می کنه . بنا بر این هجا هایی مثل جان ، سان و وان به این شکل آوانگاری میشن :jan   و san  و van  که همونطور که به وضوح دیده میشه ، هر سه سه واکی یا سه واجی هستند و طبعا هجای بلند محسوب میشن. باقی ماجرا رو هم که حقیر یه بار مفصلا شرح دادم و اگه عرایض حقیر از نظر شما استاد بزرگوار فاقد ارزشه ، علی القاعده بیان مجددشون هم ضرورتی نداره. جناب آقای حاکی عزیز ما مردم گیلان ، به مهمان نوازی شهره هستیم ... حقیر مهمان شما عزیز بزرگوار بودم و امیدوار به مهربانی میزبان . کاش پیش از این که مهمانتون رو به ارائه ی مطالب غیر مستند و غیر علمی و آقای حبیبی عزیز رو به بیان مطلبی خلاف واقعیت متهم کنید ، در مورد صحت و سقم عرایض بنده و ادعای ایشون اطمینان حاصل می فرمودید. امیدوارم این کامنتم به دستتون برسه در پناه مهربان بی پایان

user image
ابوالفضل حبيبى
0
0

ضمن عرض سلام و ادب و احترام و سپاس از دوستانی که برای سیاه مشق حقیر کامنت گذاشتند….

جناب حاکی فرمودند که بنده باید از تیم مدیریت غزلسرا عذرخواهی کنم که در کامنت قبلی ادعای دروغین مبنی بر تایید نشدن کامنت ها داشتم…

بنده تصویر کامنت دیروز جناب استاد دانایی و دو کامنت امروز ایشان که متاسفانه علیرغم اینکه صبح ارسال شده باز هم تایید نشد رو به پیوست تقدیم می کنم که حداقل در این سایت به من برچسب دروغ پردازی و نشر اکاذیب توسط دوستان زده نشه!…

به علت عدم تایید کامنت ها با عرض پوزش مجبورم مجددا با پوزش از استاد دانایی بزرگوار رونوشت اونها رو جهت دیده شدن ارسال کنم که در زیر تقدیم می کنم….:

کامنت اول استاد نوید دانایی :

سلام و عرض ادب مجدد

جناب حاکی عزیز

اگه اجازه بفرمایید پاسخ دو سه نکته از نکاتی رو که فرمودید عرض می کنم . امیدوارم …

اگه ایمیلتون رو لطف بفرمایید ، تصویر کامنت تایید نشده ام رو ذیل همین پست تقدیمتون می کنم تا هم ایرادات نرم افزاری که باعث شده بنده و جناب حبیبی ،کامنت حقیر رو در انتظار تایید می بینیم ـ و ایشون رونوشتش رو ارائه کردن ـ اما برای شما قابل رویت نیست رو برطرف بفرمایید و هم لزوم عذرخواهی جناب حبیبی مرتفع بشه.

نکته ی بعد این که عرایض حقیر رو غیر مستند و برخلاف قواعد عروض دونستید.

قطعا نام دکتر سیروس شیسا و کتاب معروف ایشون تحت عنوان آموزش عروض و قافیه ـ که رفرنس اغلب مجامع دانشگاهی کشوره ـ برای همه ی علاقه مندان به علم عروض آشناست. بنده جسارت می کنم و از فصل اول کتاب ایشون و مبحث تعاریف و مقدمات ، بند هشتم رو عینا نقل می کنم :

«هر گاه بعد از مصوت بلند «ن» واقع شود ، از امتداد مصوت بلند کاسته می شود ، مثلا هیچ فارسی زبانی در تلفظ نان ، «آ» را کشیده ادا نمی کند ، بلکه آن را کوتاه و تند ادا می کند. از این رو در آوانویسی ، مصوت بلند قبل از نون را یک بار می نویسیم نه دو بار تا کیفیت درست تلفظ را نشان دهیم

نان nan نه naan کین kin نه kiin

منتهی باید توجه داشت که نون به شرطی از امتداد مصوت بلند قبل از خود می کاهد که در آخر کلمه باشد یعنی بعد از آن مکث یا سکوت کنیم»

اما نکته ی سوم:

بنده عرض کردم که مصوت بلند پیش از نون ساکن ، در حد مصوت کوتاه تقلیل پیدا می کنه . بنا بر این هجا هایی مثل جان ، سان و وان به این شکل آوانگاری میشن :jan و san و van که همونطور که به وضوح دیده میشه ، هر سه سه واکی یا سه واجی هستند و طبعا هجای بلند محسوب میشن.

باقی ماجرا رو هم که حقیر یه بار مفصلا شرح دادم و اگه عرایض حقیر از نظر شما استاد بزرگوار فاقد ارزشه ، علی القاعده بیان مجددشون هم ضرورتی نداره.

جناب آقای حاکی عزیز

ما مردم گیلان ، به مهمان نوازی شهره هستیم …

حقیر مهمان شما عزیز بزرگوار بودم و امیدوار به مهربانی میزبان .

کاش پیش از این که مهمانتون رو به ارائه ی مطالب غیر مستند و غیر علمی و آقای حبیبی عزیز رو به بیان مطلبی خلاف واقعیت متهم کنید ، در مورد صحت و سقم عرایض بنده و ادعای ایشون اطمینان حاصل می فرمودید.

امیدوارم این کامنتم به دستتون برسه

در پناه مهربان بی پایان

کامنت دوم استاد نوید دانایی در پاسخ به جناب کریمی:سلام و عرض ادب

جسارتا نحوه ی رکن بندی انجام شده توسط حضرتعالی ، جایز نیست . چنانچه امر بفرمایید دلایل آن را تقدیم خواهم کرد…

علاوه بر آن ، همه ی اوزانی که رکن بندی آنها شبهه ی دوری بودن را ایجاد می کنند ، از قاعده ی اوزان دوری تبعیت نمی کنند.

نمی دانم و نمی داسنتم چطور می توانم با حضرتعالی تماس بگیرم و در صورت تمایل مطلب را تشریح نمایم به همین دلیل به این شکل عرایضم را تقدیم کردم.

یا حق

با آرزوی سربلندی و در پناه مهر…

user image
عباس حاکی
0
0

جناب حبیبی عزیز    فایده این سایت ها در این است که بردوستی ها افزوده شود نه آن که دوستی ها زدوده شود.از همدیگر می آموزیم و به یکدیگر می آموزانیم.باد می دهیم و یاد می گیریم . همه بر اساس دوستی و محبت. اگر قرار شود که دلخوری و کدورت ایجاد کند ، بهتر که نباشد. منی که در آستانه هشتاد سالگی هستم و هزازان فرسخ ار شما دورم  و شما را که به سن توه های من هستید و با هوای صفای جوانی و محبت اشعار خودتان را عرضه می کنید تا دوستان ندیده و نشناخته شما بخوانند لذ ت ببرند  ،  چرا بایستی از ابن حضور عاشقاه رنجیده شوی ؟ نوه های من همسن شما هستند و من عاشقانه دوستشان دارم و شما را هم به چشم یکی از آ ن ها می بینم . نه جوانم و جویای نام – که هر چه می خواستم بشوم, شدم. ونه به دنبال مال دنیا ، که از آن بی نیازم . چرا باید جوان نازنینی که در احساس و عواطف شاعرانه با من مشترک است احساس کند که من به او بد بین هستم و یا شدم . رسیدن یا نرسیدن کامنت نباید در حدی باشد که ایجاد دلخوری کند. من از آقای اکبر شیرازی خواهش کردم بررسی کنند چرا این کامنت هایی را که می فرمایید به من نرسیده است و یا پذیرفته نشده است . من پیش از ان که پاسخ ایشان را دریافت کنم ، به هر دلیل – چه مثبت چه منفی – از شما و استاد دانایی گرامی عذر خواهی می کنم. چناب دانایی اشاره به گیلانی بودن و مهمان نوازی هایشان کردند . نفهمیدم ایشان گیلانی هستند یا درگیلان میهمان بودند ؟ به هر حال عزیزم من خودم  که امسال به ضرورت  سفری به گیلان داشتم چنان احساس غربت و تنهایی داشتم که قومیت خودم را فراموش کرده بودم  ! باید بگوییم که ایرانی ها  خصلت مهمان نوازی دارند. حالا دیگر همه کس از همه جا در همه جا هستند. همه  هم مهربان و با محبتند. اما یک خصیصه نمی دانم خوب یا بد در همه ما ایرانلی ها هست و آن دیر آشنایی  است . با احتیاط نزدیک می شوند و  با نا باوری یکدیگر را می پذیرند . اما وقتی که این پذیرش  جوش خورد  دیگر مشکل  که بخواهند جدا شوند.شاهد این مدعا  ایرانیانی هستند که در لندن ساکن شدند . حا لا دیگر گیلک و فارس و خراسانی ، همه قا طی شدند و از همدیگر منش ها را امانت گرفتند. و اما جناب دانایی عزیز ...من آقای شمیسا را که همشهری من است می شناسم و خیلی هم خوب .یک جنگ عروضی هم در « آینده - سال  نوزدهم » با هم داشتیم ! ایشان کتاب « فرهنک عروضی » را منتشر کرده بودند و ایراداتی بر شمس قیس داشتند  که من آن ها را قبول نداشتم . من در سال  52 نگارش «تفهیم المعجم» را به اتمام رسانده بودم و آمادگی ذهنی داشتم و می دانستم که شمیسا چه می گوید و برآن ردیه نوشته بودم که در همان زمان  کتاب آینده آن را چاپ کرده بود.بگذریم از این موضوع... جناب دانایی عزیز – آنچه را که از دکتر شمیسا نفل کردید گویش گیلکی ایشان بود . در گیلکی مصوت بلند  آ  وجود ندارد بلکه یک پرده کوتاه  تر از گویش متداول فارسی است.در گیلکی هرگز  آب تلفظ  نمی شود و (aa)   همان طور که شما به نقل از شمیسا فرمودید نزدیک به فتحه  است. و اما هیچکدام از این ها نکارش هجا را تفییر نمی دهد در هر دو صورت از تلفظ ، هجای بلند خواهد بود.اگر جان تلفظ کنیم  نون حذف می شود و  جا  می ماند که هجای بلند است با علامت  -  واگر با گویش آقای شمیسا تلفظ شود ؛ جَن  خواهد شد که باز هم یک هجای بلند است . در این جا صحبت از علامت گذاری است که تعیین کننده نوع  افاعیل می باشد. احتمالا بحث ما دارد بیهوده کش داده می شود . قبول دارید که عروض سماعی است و مقید به تلفظ است . و تلفظ هم باید  نگارش یابد . نمی توانیم نگارش تلفظ هجای بلند را بیاوریم و بخواهیم کوتاه تلفظ کنیم.  با خط فونومیک هم نمی توان همه آوا ها را که بیش از 300 است( به قولی) – نوشت. ما حتا در آوا نوشت های دیکشیونر ها هم با علائم قرار دادی سر در گمی مواجه هستیم . راه دور نمی رویم و در همین گویش گلیکی  مصوت خاصی وجود دارد که نمی توانیم با این مصوت های موجود فارسی ( در واقع : عربی) نشان بدهیم و آن را به نام «مصوت بین بین » نامیده ایم و علامت « ^ » را روی حرف مربوطه می گذاریم. این تلفظ کاربرد فراوانی در گویش گیلکی دارد که معنای فعل را عوض می کند. و نظیر این امر در همه گویش های غیر رسمی هست ولی علامتی برای آنها قرار داده نشده است.برای گیلکی هم چون در چند دهه اخیر ادبیان آن رونق گرفته بود  وضع این علامت گذاری ضروری می نمود. مَخلص کلام آن که  ؛ عروض سماعی است باید چشم را بست و گوش را تیز کرد و شنیده هارا نوشت برای نوشته هم قرار دادهایی تعیین کرده اند  که نا چار به رعایت آن ها هستیم . فکر نکنم جناب استاد دانایی عزیز بر این اصل ایرادی داشته باشند .      به خدای بزرگ می سپارمتان  .

user image
نوید دانایی
0
0

سلام و عرض ادب مجدد جناب حاکی عزیز تحصیلات بدوی حقیر ، لیسانس مهندسی عمرانه و طبعا شغلم هم در همین رابطه است (اگرچه سالها بعد ، صرفا به دلیل علایق شخصی مجددا به دانشگاه برگشتم و لیسانس و بعد فوق لیسانس ادبیات رو هم ...) و طبعا ادبیات برای من موقعیت پیشرفت و نمود نیست و صرفا یه عشقه و قطعا شما مفهوم عشق به ادبیات رو به خوبی درک می کنید. به همین دلیل اگه روی عرایضم تاکید می کنم برای اثبات خودم یا مدعام نیست. تو کامنت قبلی عرض کردم «ما گیلانی ها ...» ، اهل لاهیجانم و مثل بسیاری از یلانی ها جلای وطن کردم . اما در خصوص اونچه که موضوع مکالمه بود. بزرگوار همونطور که فرمودید ، عروض سماعیه و بنده هم طبعا به این نکته اعتقاد دارم. بر اساس همین اصل ، ما واژه ها رو همونطور که میشنویم تقطیع و هجابندی می کنیم. وازه ی جان رو جا نمی شنویم ، می شنویم؟ چه حکایتیه که جان رو هجای بلند می دونیم اما جار رو هجای کشیده؟ این یه قرارداده؟ قطعا نه. این مختص اهالی گبلانه؟ بی تردید نه. همه ی فارسی زبان ها جان رو هجای بلند می دونن و جار رو هجای کشیده . چرا؟ چون نون ساکن بر کیفیت مصوت بلند پیش از خودش تاثیر میذاره. این ادعای من یا دکتر شمیسا نیست. اینو اهالی موسیقی هم به سادگی می پذیرن. قطعا بهتر از بنده می دونید که موسیقی ترکیب زمانی صداها و سکوت هاست. زمان در موسیقی مهمترین بخشه و همونطور که خودتون به خوبی واقف هستید علامت های روی خطوط حامل معرف زمان هستند (چنگ و دولاچنگ و ...) نه معرف نت ها ( دو ، ر ، می و ...) . این اصل تو موسیقی کلام هم عینا صادقه. یه مصوت بلند دارای ارزش های زمانی متفاوته . میشه اونو در یک واحد زمانی معادل یه مصوت کوتاه تلفظ کرد یا در دو واحد زمانی معادل یه مصوت بلند. این عینا اتفاقیه که برای مصوت بلند پیش از نون ساکن و پیش از سایر حروف میشه. اگر گفتار حقیر رو غیر مستند می دونید می تونم از دوست عزیزم اردشیر بزرگ نیا ، موسیقیدان فرهیخته و مولف  کتاب های ریتم در عروض و ریتم خوانی و ریتم شناسی دعوت کنم تا از منظر موسیقایی عرایض حقیر رو تشریح و تایید کنن. در خصوص تبدیل بحر متفق الارکان به متناوب الارکان دوری (که یکی از دوستان انجام دادن و شما هم تایید فرمودین هم به ذکر دو نکته بسنده می کنم. اولا اینکه وزن بر اساس هارمونی ها ساخته میشه و توجیهی برای از بین بردن هارمونی و رسیدن به وزن جدید وجود نداره و دوم این که با این استناد که دوست عزیزمون کردن ، تمامی بحور متفق الارکان سالم ، لزوما دارای اوزان دوری خواهند بود و این یعنی صدور مجوز برای اضافه کردن یک یا دو صامت به همه ی این نوع بحور که طبعا برخلاف قواعده و بی تردید وزن رو هم به هم می ریزه. شعر دوست عزیزمون به دلیل همون صامت های مازاد بر وزن ، خروج از وزن داشت و لاغیر برای اینکه طبق فرمایش شما بحثمون بیهوده کش دار نشه ، بیش از این مصدع اوقات شریفتون نمیشم. یا حق

user image
عباس حاکی
0
0

جناب دانایی عزیز - بحث مفیدی بود . ممنون.

اما بالاخره نفرمودید « علامت هجایی » کلمه ای مثل  « جان » چه هست ؟ فقط یک  علامت هجایی نشان بدهید.فقط یک علامت هجایی - بی هیچ استدلالی.

user image
نوید دانایی
0
0

سلام مجدد جان به شیوه ی عروضیان jan نوشته میشه و با شیوه ی ابداعی حقیر که از حروف لاتین برای آفانگاری استفاده نمی کنم و واژه ای مثل باغ رو بااغ می نویسم ، جان نوشته میشه هجای بلند محسوب میشه علامت ( - ) براش اعمال میشه جناب حاکی عزیز اگه بزرگواری کنید و به ما افتخار بدید و سری به انجمن شعر و ادب پارسی بزنید ، حقیر جسارت کردم و مطالبی رو در کارگاه عروض تقدیم علاقه مندان کردم . اونجا احتمالا بهتر متوجه عرایض حقیر خواهید شد و این حسن رو هم داره که مشقای بنده رو خط خواهید زد و ایراداتم رو هم بهم خواهید آموخت. از مصاحبت با شما مستفیض شدم برقرار باشید  

user image
عباس حاکی
0
0

دانایی عزیز - همه راه ها به روم ختم می شود ! هرچه استدلال کنید ، اصول آوایی موسیقار را دلیل بیاورید ،  دامنه آوا را پایین ببرید و چه و چه و چه....هدف یکی است : نگارشِ «علامت هجایی » به منظور نعیین ارکان عروضی . والسلام .

خیرالکلام قلّ و دلّ . 

 

از دعوت حضرتعالی برای حضور درانجمن  شعر شما ممنونم. عزیزم برای من که زمان استراحت و آرامش است ، همین سرگرمی ها برای پر کردن فضای انتظار تا رسیدن موعد رفتن ، کافی است . امید وارم به مهمانی شما نیز بیایم .

برای همه شما عزیزان دعای خیر دارم. 

user image
نوید دانایی
0
0

سلام و عرض ادب مجدد جناب حاکی عزیز برای شما بزرگوار عمری طولانی و با عزت آرزو می کنم حضور و نظرات ارزشمند شما برای ما راهگشا و مایه ی افتخار خواهد بود پاینده باشید