من با نگاهی هم دلم آرام می گیرد با یک عبورت خاطراتم نام می گیرد یا نه اگریک لحظه شعرم را بیارایی تکواژهایم حرمت احرام می گیرد آقا خودت شاهد! صدای کوچه ی شعرم- وقتی نمی پیچد در آنها گام می گیرد وقتی مؤذن با صدای بغض می خواند: الله اکبر .. خاطر ایام می گیرد .. با هر غروب جمعه احساسات من انگار از شرم خود، حکم شب اعدام می گیرد از بس صدایت می کنم هر جمعه ادرکنی ابلیس هم از گریه ام سرسام می گیرد ..