دلتنگی من
از رستنگاه خیالات تو آغاز می شود
از زمانی که زنی کنار تک نهال باغچه ی تو نشسته
وحاشیه ی دامنش را
زیرکانه
به حصار باغچه ،دل می دهد
از زمانی که مدتهاست
منتظرپاییزم
تا شاعرانه
زیرِتن مجازی تو محو شوم...
سرکارخانم حاجی خانی عزیز،سلام علیکم.سروده ی زیبائیست،خسته نباشیدبانوی گرامی.
سلام برشما استاد گرامی سپاس از حضور سبزو زیبای شما تمام زیبایی های زندگی را برایتان آرزو دارم خداوند همیشه پناه پستی و بلندی های جاده ها خواهد بود...
سلام زيبا بود ياعلي
سلام برشما استاد گرامی ام طراوت حضور شما برواژه های ناقصم عطر خوب زیستن می زند... زیرسایه ی مهربانی های خداوند به زیبایی زندگی کنین در واقعیتها و مشکلات زندگی حقیقتی پنهان است که "شاید که چو وابینی خیر تو در آن باشد" خوبی ها و آرامشی را که از پیش به هستی داده اید به شما برمی گردانم...
دلتنگی نابی بود.
سلام خانم اکبری مهربانی حضور شما به من جرات دوباره نوشتن می دهد از اینکه مهربانانه هستین و دلگرمی می دهید سپاسگزارم شاداب و خوش زندگی کنین و پروردگار را اگر که در دلتان جریان گرفت به یاد من بیاندازید
درود بر شما
سپاس جناب بیلوردی از حضور زیبای شما تشکر می کنم برای شما وجودی چون خورشید تابان آرزو دارم
خانم حاجی خانی....من به این همه احساس لطیف حسادت می کنم...راستی را...چرا من نمی توانم چنین احساس و قلم گویایی داشته باشم...آفرین خانم...افرین.کاش شما را می شناختم تا می دانستم که چگونه می توان آنچنان شد.قلمت را می بوسم دخترم.
سلام استاد گرامی ام روز مبارک و فرخنده ای ست که استادی که مدتی ست که در محضرشان می آموزی چنین در باره ی شعرت بنویسند من نیز جهان را برای اینکه شما را هرلحظه زندگی می کند و می سراید، تحسین می کنم... زیرسایه ی زیبایی های عشق خوش باشین و بدرخشین