bg
دلخوشی
شاعر :‌ سجاد صادقي ابوزيدآبادي
تاریخ انتشار :‌ 1395/12/28
تعداد نمایش :‌ 449

همه ی دلخوشی ام بود کنارت باشم توی تقویم خودم فصل بهارت باشم تو که دریایی و من ماهی تنگی کوچک این چنین بود که یک عمر دچارت باشم ماه بودی که شبی عکس تو در آب افتاد و خدا خواست که دائم در مدارت باشم مثل اهوازی و خون گرم ولی درد آلود کاش میشد که خودم گرد و غبارت باشم یا در آغوش بگیرم تن رنجور و پریشانت را یا که تا آخر این قصه حصارت باشم همه ی دلخوشی ام دیدن لبخندت بود این دلیلیست که راهی دیارت باشم #سجاد_صادقی

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
عباس حاکی
0
0

دوست عزیز جناب سجاد صادقی - مضمون آفرینی های خوبی دارید اما گاهی تسلط بر وزن شعر را از دست می دهید. 1-در مصراع 6 «در» یک هجای بلند است در آنجا باید هجای کوتاه آورده شود یعنی بحای در ، « به » بگویید. 2- در مصراع 9 اضافه بر وزن سروده اید. پریشان در آنجا اضافه است اگر بگویید: یا درآغوش بگیرم تن رنجور تورا مشکل وزنی نخواهید داشت. در سروده قبلی هم که وارد سایت کرده بودید اشتباهاتی داشتید که معروض افتاد ولی گویا شما به دیدگاه های شعرتان نظری نمی اندازید.

user image
رضا کریمی
0
0

سلام و درود بر شما؛ جناب صادقی عزیز، سروده بسیار زیبا و جالبی است. احسنت. در پناه حق باشید.

user image
تردید
0
0

سلام و عرض ادب سال نو را به شما و خانواده محترمتان تبریک عرض می کنم

user image
ولی ا...شیخی مهرآبادی(دیوانه)
0
0

جناب آقای صادقی عزیز، سلام علیکم. ................................................... بهاران برشما خجسته بادانشاءا.....نوروزتان مبارک....