تلخ است جدایی و سرانجام جدایی هم بدتر از آن اینکه بدانند نیایی چون سنگ که بر آینه خوردست و شکسته ست از حادثه ات مانده از آن روز صدایی چندی است به دنبال تو هستیم و ندانیم در صفحه ی گم گشته ای از خاطره هایی دل بسته به دنیای تو بودم که بمانی تو بادکنک رشته ی فکرت به رهایی در یک برهوتم همه جا آه و کویر است وقتی نکنی ذهن مرا راهنمایی