دلتنگی دانشکده پایان ندارد وقتی که جان دارد ولی جانان ندارد وقتی که جای یاسمن خالیست هرروز وقتی که در تنهاییش باران ندارد از هر طرف درد و غم و حسرت ولی نه اینجا برای زخم ها درمان ندارد هی سخت میگیرد به روی عاشق زار مثل کسی که مرتد و ایمان ندارد او نیست و عطر تنش را باد برده مثل گلابی که دگر کاشان ندارد دانشکده جای عجیبی نیست بی او اما تحمل کردنش امکان ندارد