درد دلتنگی من را ماه می فهمد فقط ناله های هر شبم را چاه می فهمد فقط در درون سینه ام انباری از آه و غم است حجم این اندوه را آگاه می فهمد فقط در مسیر بادم و طوفان پریشان می کند راز این آشفتگی را کاه می فهمد فقط قصد رفتن می کند هر عابری از قلب من رد شدن از زندگی را راه می فهمد فقط مثل یک کشور که افتاده است دست دشمنی عمق این وابستگی را شاه می فهمد فقط درد دلتنگی من در این غزل جاری شده سر این ابیات را همراه می فهمد فقط