bg
سید محمد حسین شرافت مولا
1403/02/12
132

 

بسمه تعالی

 

 

سروده های شورانگیز و سوگ سروده های عرب درباره ی عاشورا

 

مطالعه این سروده ها نشان می دهد که رخداد عاشورا تاثیری ژرف بر جامعه ی آن روزگار و جهان اسلام بر جای می گذارد و شاعران را بر می انگیزد که ابعاد آن , به ویژه ابعاد تراژیک آن را بازگو کنند .
ادب الطّف از جواد شُبّر کتاب ارزنده ای است که کوشیده است بخشی از این اشعار را جمع آوری کند . شرح حال و نمونه ی اشعار پانصد شاعر عرب درباره ی امام حسین علیه السّلام از قرن اول تا قرن چهاردهم در این کتاب آمده است . نخستین شاعر عقبه بن عمرو السهمی _ شاعر اواخر قرن اول و هم عصر عاشورا _ و آخرین شاعر شیخ مهدی مطر در گذشته ی سال 1395 قمری است . او در مقدمه ی کتاب می گوید اگر بنا بر جمع آوری همه ی اشعار بود , به صدها جلد می رسید .


سروده های شاعران عرب در باب عاشورا بر محور " سوگ و مرثیه " است و بسیار اندک در آن ها بر عنصر " پیام و اندیشه ی عاشورا " تکیه شده است .

 


از کتاب : عاشورای شعر _ مولف : محمدرضا سنگری _ شرکت چاپ و نشر بین الملل _ 1395 _  تهران _ چاپ اوّل .



 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
1402/09/17
75

Translator

بسمه تعالی

ثبت شده در سایت : سیویلیکا _ سال 1402

درس های محتشم کاشانی برای شاعران عاشورایی  

چکیده

شاعر عاشورایی برای افزایش معرفت خود و جامعه ,  که هدف حقیقی شعرعاشورا می باشد , باید به ترویج ارزش های عاشورا بپردازد . و تنها سوگ سُرا و شهرت خواه نباشد . محتشم کاشانی ,  برای افزایش معرفت و بصیرت جامعه و تنها نماندن امام معصوم ِ زمانه ,  که برای فریب دشمن های امام حسین (ع)  و راحت طلبی , امام حسین (ع) را یاری نکردند , برای شاعرهای عاشورایی درس های : افزون بر پرداختن به سیمای امام حسین (ع) , پرداختن به سیما و سیره ی پلید دشمن های حسینی ( ع) و همچنین ,  ندامت قلبی و عملی عاشورایی جامعه و نیز ,  درس های : نقش تربیتی حضرت رسول (ص) و حضرت صدّیقه (ع) بر اندیشه ی امام حسین (ع) برای تصمیم در انجام  قیام عاشورا و نجات اسلام محمّدی ِ واقعی و ترویج سایر هدف های قیام عاشورا و ارزشمندترین هدف های اسلامی ِ عاشورا یعنی هدف های الهی را می دهد . 

واژگان كليدي: محتشم ، درس برای شاعران عاشورایی

مقدمه

شاعر بزرگ عاشورا محتشم کاشانی در سده ی دهم هجری قمری  پا به جهان نهاد .  ایشان , در ترکیب بند عاشورایی ِ  بسیار مشهور و ماندگار دوازده بندی خویش , درس های کاربردی و عقیدتی ارزشمندی را برای افزایش بصیرت و معرفت شاعر های عاشورایی که هدف بسیار ارزشمندی در تربیت و کمال شاعر عاشورایی می باشد , بیان می کند . که در ادامه می آید .

متن

باید شاعرهای عاشورایی ,  مانند محتشم کاشانی , به ترویج هر چه بیشتر ِ عزاداری بسیار عظیم شهید های تابان بی سَر کربلا و اسیر های بسیار مظلوم شام (ع)  بپردازند . زیرا , ایثار آنها برای بشریّت , بی پایان است .

در اینجا , این نکته نیز قابل بیان است :

در سال های اخیر , عزاداری امام حسین (ع) و شهید ها و اسیر های نورگستر کربلا در ایران اسلامی ,  پرشور است . امّا ,  به پرشوری بسیار دهه ها و سده های اخیر نمی باشد . پس ,  شاعر های عاشورایی روزگار ما , نباید سکوت کنند . و محتشم وار ,  سوگ بزرگ شهید ها  و اسیر های کربلا را یادآوری نمایند . و عزاداری ِ عاشورایی با عظمت تر را ترویج کنند .گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب

کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
...
جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
یا :
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سربرهنه برآمد ز کوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار
گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن
گفتی فتاد از حرکت چرخ بی‌ قرار

یا :

بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد
شور و نشور واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند
هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد

شاعر های عاشورایی ,  مانند محتشم کاشانی , باید  سیرت دشمن های حضرت حسین (ع) و شهید ها و اسیر های تابنده ی کربلا (ع) را با ژرف نگری نشان بدهند .  تا بصیرت خواننده و جامعه را بالا ببرند .
که در میان اشعار عاشورایی ادبیّات پارسی , حجم کمتر ِ متن سروده ,  به تحلیل سیرت و اندیشه ی دشمن های امام حسین  (ع) می پردازد . و حتّی , در معاصر و نیز در روزگار ما , باید از این غفلت , کاسته شود .

آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمه سلطان کربلا
..
پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل

شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل

برای نمونه , در ترکیب بند عاشورایی محتشم کاشانی از میان دشمن های امام حسین (ع) , نام ِ  ابن زیاد ملعون  , نیز آورده شده است .
او با حیله ی فراوان , مردم کوفه را از بیعت و همراهی با حضرت مسلم بن عقیل (ع) , باز داشت .
امّا در بیشتر سروده های عاشورایی ادبیّات پارسی به نام ابن زیاد ملعون و بیان سیرت و اندیشه ی او اقدام نمی شود .

آری , پرداختن به سیرت و اندیشه ی دشمن های امام حسین (ع) ,  به اندازه ی پرداختن به ویژگی های یارهای درخشان امام حسین (ع) ,  برای اندیشه ی فرد ها و جامعه ی اسلام و حتّی بشریّت , ارزشمند است .

ای زاده زیاد نکرده‌ست هیچ ‌گه
نمرود این عمل که تو شداد کرده‌ای
کام یزید داده‌ای از کشتن حسین
بنگر که را به قتل که دلشاد کرده‌ای

خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پرورده ی کنار رسول خدا حسین

شاعر های عاشورایی , در شعر خویشتن باید به نقش مهمّ تربیتی امام حسین (ع) به وسیله ی پیامبر گرامی اسلام (ص) ,  که قیام حضرت سیّدالشّهدا (ع) , از تربیت اصیل امام حسین (ع) به وسیله ی حضرت پیامبر اسلام (ص) , ریشه گرفت ,  اشاره نمایند . و بپردازند . امّا , در شعر عاشورایی و به ویژه شعر عاشورایی معاصر ,  به این امر ارزشمند , کم توجّه می شود .

محتشم کاشانی ,  ندامت عاشورایی را بسیار بزرگ می داند . آری , تنها ماندن امام حسین (ع) و یار های شهیدش (ع) در دشت کربلا ,  برای عهد شکنی و حتی راحت طلبی و  بی تفاوتی ِ امّت اسلام بود .

کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهلبیت
یک شعله برق خرمن گردون دون شدی


کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان
سیماب‌وار گوی زمین بی‌سکون شدی


کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن برون شدی


کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست
عالم تمام غرقه ی دریای خون شدی

شاعر های عاشورایی , باید مانند محتشم کاشانی , ندامت عاشورایی را در شعر های خویش به صورت تحلیلی , به کار ببرند . و موجب بیداری خواننده ها و جامعه شوند .  و نگذارند که مسلمان ها , دوباره بی تفاوت و دنیا پرست و راحت طلب و عهدشکن با امام عصر ِخویش گردند .
یک نمونه ی موفّق در این مورد : مثنوی عاشورایی معلّم دامغانی با مصراع ابتدایی ِ " روزی که در جام شفق مل کر خورشید " است . که به نحو والایی ,  ندامت عاشورایی را بیان می کند . و گوشزد می نماید .

هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال
او در دلست و هیچ دلی نیست بی‌ملال

شاعر های عاشورایی ,  باید هدف های الهی ِ امام حسین (ع) و شهید های کربلا را نیز در شعر بیاورند  .  که در سروده های عاشورایی ِ ادبیّات پارسی , مورد های کمی به صورت درخشان به این امر , پرداخته اند . از جمله ی این موارد ناب , مثنوی روضه الاسرار , سروده ی سروش اصفهانی است .
آری , مهم ترین هدف امام حسین (ع) از قیام عاشورا , نخست , جنبه ی الهی است . و سپس , جامعه ی مسلمان ها و بشریّت است . زیرا , تنها آفریننده ی هستی و تنها خواست بی چون و چرای دو جهان و تنها منبع قدرت کائنات و تنها منبع نور ِ هستی , سرشت الهی است .

 آری , محتشم کاشانی در بیت بالا ,  هدف عارفانه ی امام حسین (ع) از شهادت خویشتن را ,  کسب رضایت الهی و فتح دل ها بیان می کند .
و شاعر های عاشورایی , باید هدف های تابناک الهی ِ دیگر را نیز در سروده هایشان , کشف کنند .

چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد
وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد
...

آن تن که بود پرورشش در کنار تو
غلتان به خاک معرکه
کربلا ببین

محتشم کاشانی در سروده ی عاشورایی ماندگار خویش , علاوه بر فضای مرثیه , نکته های سرشار از حکمتی  را نیز ,  برای بالا بردن معرفت خواننده ها ,  اعمّ از جامعه و حتّی شاعر های عاشورایی نیز بیان می کند .

 ایشان , در سروده ی عاشورایی اش ,  به پرورش امام حسین (ع) به وسیله ی معارف ناب وحیانی و نبوی (ص) ِ وجود مادر بزرگوار ایشان یعنی حضرت صدیقه (ع) اشاره می کند . و شاعر های عاشورایی را به ترویج این موضوع ارزشمند در سروده های عاشورِایی خویش ,  یاد آوری می کند . زیرا , حضرت فاطمه (س) که بنابر یک حدیث نبوی (ص): " فاطمه پاره تن من است، هر که او را اذیت کند مرا اذیت کرده و هر آنچه او را خشنود سازد مرا خشنود ساخته است. " [2],  در زمان زندگی اش , بنابر تاریخ شیعه ,  جانشینی و امامت امّت اسلام را ,  در وجود امام علی (ع) و امام حسن مجتبی (ع) و امام حسین (ع) می دانست . و روشنگری می نمود . و در حقیقت ,  قیام عاشورا , میراث فاطمی (ع) و پیروی از اندیشه های حضرت فاطمه (س) بود .  در شعر های  عاشورایی ادبیّات پارسی و حتّی در شعر عاشورایی معاصر و روزگار ما ,  به این مسئله ,  کمتر پرداخته شده است . و شاعر های عاشورایی ,  باید به این مسئله ی ارزشمند ,  بیشتر بپردازند . و تحلیل کنند .

بحث و نتيجه‌گيري

محتشم کاشانی ,  درس های عاشورایی ارزشمندی را برای استفاده ی شاعر ها برای افزایش معرفت و بصیرت  در شعر خویش و جامعه , که هدف حقیقی شعر عاشوراست ,  بیان می کند . در روزگار ما , امام مهدی (عج) جانشین و امام حسین (ع) ِ زمانه است . و شاعر های عاشورایی در شعر خویش ,  وظیفه دارند ,  با بالا بردن معرفت عاشورایی و ترویج سیره ی امام حسین (ع) در جامعه ی ایران و اسلام و جهان , افراد را برای یاری ِ امام عصر (عج) , آگاه و تربیت نمایند . تا جامعه ,  از تنها ماندن امام حسین (ع) و شهید های نینوا که برای فریب دشمن های امام حسین(ع) و راحت طلبی و ترس  , به یاری امام حسین (ع) نپرداختند , عبرت گیرند . و با یاری و وعده ی خداوند تابان در قرآن مجید , و یاری عملی افراد ,  ظهور مهدی (عج) و سعادت الهی برای بشریّت در دو جهان رخ دهد .

منابع

محتشم کاشانی، کمال الدین علی، 1389، دیوان اشعار، چاپ پنجم، تهران، انتشارات نگاه

مجلسی، محمدباقر، 1372، بحارالانوار، چاپ اول، تبریز، انتشارات جاویدان

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1402/06/04
41

 

  

 

 

 

بسمه تعالی

 

 

 

 

 

 

 




آهم همه سوزش است و دریاست حسین
گویا یَم ِ نرگس است و رؤیاست حسین

اختر چه سنا ها خورَد از نیزه خیس
از بس که سرش تابد و ماناست حسین






 

 



متخلص به :

بستان

 

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1402/05/05
45

بسمه تعالی

طرح عاشورایی _ امام حسین (ع)








عاشورا
عشق به
آزادگی
بود









متخلص به :

بستان
سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1401/06/23
99

 

 

بسمه تعالی

 

شعر شیخ محمد علی حزین لاهیجی در سوگ انوار نینوا (ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

طوفان خون ز چشم جهان جوش می‌زند
بر چرخ نخل ماتمیان دوش می‌زند
یارب شب مصیبت آرام سوز کیست؟
امشب که برق آه، ره هوش می‌زند
روشن نشد که روز سیاه عزای کیست؟
صبحی که دم ز شام سیه پوش می‌زند
آیا غم که تنگ کشیده‌ست در کنار؟
چاک دلم که خنده آغوش می‌زند
بیهوش داروی دل غمدیدگان بود
آبی که اشک بر رخ مدهوش می‌زند
ساکن نمی‌شود نفس ناتوان من
زین دشنه‌ها که بر لب خاموش می‌زند
گویا به یاد تشنه لب کربلا حسین
طوفان شیونی ز لبم جوش می‌زند


تنها نه من، که بر لب جبریل نوحه‌هاست
گویا عزای شاه شهیدان کربلاست

 

شاهی که نور دیده خیر الانام بود
ماهی که بر سپهر معالی تمام بود
شد روزگار در نظرش تیره از غبار
باد مخالف از همه سو بسکه عام بود
آب از حسین برّد و خنجر دهد به شمر
انصاف روزگار ندانم کدام بود
آبی که خار و خس همه سیراب از آن شدند
آیا چرا بر آل پیمبر حرام بود؟
خون دیده‌ها چگونه نگرید بر آن شهید؟
کز خون به پیکرش کفن لعل فام بود
دادی به تیر و نیزه تن پاره پاره را
زان رخنه‌ها چو صید مرادش مدام بود
آن خضر اهل بیت به صحرای کربلا
نوشید آب تیغ ز بس تشنه کام بود


تفتند ز آتش عطش آن لعل ناب را
سنگین دلان مضایقه کردند آب را

 

ای مرگ! زندگانی از این پس وبال شد
جایی که خون آل پیمبر حلال شد
مهر جهان فروز امامت به کربلا
از بار درد، بدر تمامش هلال شد
شاخ گلی ز باغ رسالت به خاک ریخت
زین غم زبان بلبل گوینده لال شد
افتاده بین به خاک امامت ز تشنگی
سروی کز آب دیده زهرا نهال شد
تن زد درین شکنج بلا تا قفس شکست
بر اوج عرش طایر فرخنده بال شد
شبنم به باغ نیست که از شرم تشنگان
آبی که خورد گل، عرق انفعال شد
از خون اهل بیت که شادند کوفیان
دل های قدسیان همه غرق ملال شد


آن ناکسان ز روی که دیگر حیا کنند
سبط رسول را چو سر از تن جدا کنند

 

خونین لوای معرکه کارزار کو؟
میدان پر از غبار بود، شهسوار کو؟
واحسرتا! که از نفس سرد روزگار
افسرده شد ریاض امامت، بهار کو؟
زان موج‌ها که خون شهیدان به خاک زد
طوفان غم گرفته جهان را، غبار کو؟
اشکی که گرد محنت خاطر برد کجاست؟
آهی که پاک بسترد از دل غبار کو؟
تا کی خراش دیده و دل خار و خس کند؟
آخر زبانه غضب کردگار کو؟
کو مصطفی که پرسد از این امت عنود
کای خائنان! ودیعت پروردگار کو؟
کو مرتضی که پرسد از این صرصر ستم
بود آن گلی که از چمنم یادگار کو؟


ای شور رستخیز قیامت! درنگ چیست؟
آگه مگر نِه یی که به عالم عزای کیست؟

 

ای دل! چه شد که از جگر افغان نمی‌کشی؟
آهی به یاد شاه شهیدان نمی‌کشی؟
سرها جدا فتاده، تن سروران جدا
در کربلا سری به بیابان نمی‌کشی؟
در ماتمی که چشم رسول است خون‌فشان
از اشک، غازه بر رخ ایمان نمی‌کشی؟
کردند بر سنان سر آن سروران و تو
لخت جگر به خنجر مژگان نمی‌کشی؟
دستت رسا به نعمت الوان عشق نیست
تا آستین به دیده گریان نمی‌کشی
هامون چرا نمی‌کنی از موج اشک پر؟
این فوج را به عرصه ی میدان نمی‌کشی؟
شرمی چرا نمی‌کنی از خون اهل بیت؟
ای تیغ کین! سری به گریبان نمی‌کشی؟


داد از تو ای زمانه ی بیدادگر که باز
شرمنده نیستی ز ستم‌های جانگداز

 

نخل تری به تیشه ی عدوان فکنده‌ای
از پا ستون کعبه ایمان فکنده‌ای
از تشنگی سفینه ی آل رسول را
در خاک و خون به لجه ی طوفان فکنده‌ای
ای خیره سر ببین که سر انور که را
در کربلا چو گوی به میدان فکنده‌ای
از خنجر ستیزه ی هر زاده ی زیاد
بس رخنه‌ها به سینه ی مردان فکنده‌ای
شرمت ز کرده باد، که گیسوی اهل بیت
در ماتم حسین پریشان فکنده‌ای
آتش به دودمان رسالت زدی و باز
خصمی به خانواده ی ویران فکنده‌ای
دامان خاک تیره ز خون شد شفق نگار
طرح خصومتی به چه سامان فکنده‌ای!


جان‌های مستمند نگردند شادکام
قهر خدا اگر نکشد تیغ انتقام

 

خون‌ از زبان خامه حزین! این قدر مریز
دستی به دل گذار، درین شور رستخیز
خامش نشین دلا! که به جایی نمی‌رسد
با روزگار خصمی و با آسمان ستیز
آسودگی محال بود در بسیط خاک
مریخ دشنه دارد و رامح سنان تیر
تن زن درین شکنج تن و صبر پیشه کن
گیرم که پای سعی بود که ره گریز
عبرت تو را بس است از احوال رفتگان
زندانی حیات بود یوسف عزیز
یارب! به جیب چاک جوانان پارسا
یارب! به نور سینه ی پاکان صبح خیز
یارب! به اشک چشم یتیمان خسته دل
یارب! به خون گرم جگرهای ریز ریز


کز قید جسم تیره چو جان را رها کنی
حشر مرا به زمره ی آل عبا کنی

 

 

گرد آوری از سید محمد حسین شرافت مولا

منبع : دیوان حزین لاهیجی _ تصحیح و مقدمه : بیژن ترقی _ بازخوانی و ویرایش : سید وحید سمنانی _ انتشارات : سنایی _ ران _ 1387 .

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1401/03/06
67

بسمه تعالی

 

 

جمله کوتاه من :

 

 

برای حضرت حر ریاحی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

هور تابان حُر , از سپاه تیره یزید خواهد آمد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1401/01/15
72

 

بسمه تعالی

 

 

 

 

 

جمله کوتاه من :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زینب(ع) , کوه سرخ تابان ِ صبر نینوا خواهد ماند .

 

 

 

 

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1400/10/12
96

 

 

 

 

 

 

بسمه تعالی

 

 

 

 

 

جمله کوتاه من :

 

 

(1)

 

 

 

 

 

حضرت عبدالله بن حسن
فرزند امام حسن (ع) که در کربلا دستش را سپر امام حسین (ع) کرد و سپس به شهات رسید

 

 

 

 

 

 

 

 

قلب عبدالله (ع) , دریای عشق حسین (ع) است

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

(2)

 

 

 

 

یا امام حسین شهید (ع) :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نور قلب حسین (ع) با مظلومیت خود دنیا را عوض خواهد کرد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نویسنده :

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1400/09/22
84

 

بسمه تعالی

 

 

جمله کوتاه من :

 

 

(1)

 

 

 

 

 

 

 

 

زینب (ع) , پیامبر سرخ عاشورا بود

 

 

 

 

 

 

(2)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زینب (ع) برای شیعه , خون دل را تحمل کرد

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نویسنده :

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1400/08/30
85

 

 

بسمه تعالی

 

 

 

 

 

جمله کوتاه من :

 

 

(1)

 

 

 

 

 

 

 

 

عاشورا , رود سرخ خروشان شهادت است

 

 

 

 

 

 

 

(2)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نگاه رقیه (ع) , توفان قلب عارف هاست               

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نویسنده :

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1400/08/10
123

 

بسمه تعالی

 

 

جمله کوتاه من :

 

 

 

 

 

 

شهید نینوا حضرت وهب

 

 

 

 

 

 

 

 

ای وهب , مسیح عاشورا را تنها نگذاشتی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیح :

ایشان از دین مسیحی به اسلام گروید و در کربلا به شهادت رسید

 

نویسنده :

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1400/07/17
94

 

بسمه تعالی

 

 

جمله کوتاه من :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

حسین (ع) , پیمان عشق الهی را بی سَر بست !

 

 

 

 

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1400/06/15
194

 

بسمه تعالی

 

 

 

تقدیم به پیشگاه مقدس حضرت مختار

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

غروب عاشورا خواهد گذشت و در قلب مختار , طوفان سرخ بر پا خواهد شد . ای مختار , شمشیر تابانت , انتقام موج خون های کربلا را خواهد گرفت . و یاد سر مظلوم تو , آینه های خون آلود را خواهد شکست . آری , در رویا هایت , تنهایی حسین (ع) را خواهی نِگریست  و هر شب در حسرت نیزه ها , اشک سیاه خواهی ریخت . در سوگ تو , رود ها خون آلود خواهند بود . و حسین (ع) در عرش الهی , ناله ها خواهد کرد . و سقای بی دست (ع) , آه خواهد کشید . و فخر خداوند شهیدان نینوا  , خواهی گشت .  و شمشیر انتقام تو , سرخ پوشان ِ سیاه دل ِ یزیدی را , در خون ها غرق خواهد کرد . آری ,  تو نیز حسین (ع) وار , شهید خواهی گشت و خونت , دریای نور خواهد شد . آری , دل تو با حسین (ع) خواهد ماند . و کودک های نینوا, دست به دعا خواهند برداشت که انتقام مظلومان کربلا را گرفته ای .  یا مختار , سلام خداوند تابناک بر تو باد ! ای شهید بی سر !

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1400/05/24
101

 

 

بسمه تعالی

 

 

 

 

تقديم به پيشگاه مقدس حضرت سيدالشهدا (ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خورشید سر شکسته بر دشت سرخ خواهد تابید و فریاد " یا حسین (ع) " از زبان هفتاد و دو کهکشان نیلی , عظمت طلايى بى كران را تا عرش الهى خواهد كشيد و شعلة طلايى قلب حسين (ع) ، شام كورد لان صدر اسلام را به آتش خواهد كشيد و بر بالاى قاف نورانى نيزه، آيات سبز قرآن را ترنّم خو اهد كرد و مانند شهاب سرخ، كاخ سپيد اُمَويان را به آتش خواهد كشيد و حضرت توحيد ، تشنگى حسين(ع) را دريا دريا نور نيلى خواهد داد و سرشار از نيلى ها، به قلب مظلوم او خواهد تابيد تا راه خروشان رود سرخ حسينی(ع) هدف مردم سپيد در جهان باشد و نگاه حسين (ع) بر بالاى نيزه، معنى كوه نور خواهد

گشت و خدا , اكسير سپيد را به كائنات حيرت زد ه خواهد داد تا قطره هاى زرّين باران يزدانى، هر دو جهان ر ا سيراب خواهد كرد و چشمة زرّين غيب توحيد ، چشم انتظار هلال سرخ لب حسين(ع) خواهد گشت. آرى، معراج سرخ د ر غروب عاشورا، تابناك خواهد گشت و هفتاد و دو فدايى خداى حسين (ع) ، به عرش نيلى پر خواهند كشيد .

اى حسين شهيد (ع) , رحمت نيلى بى كران خد ايى بر تو باد !

اى چراغ سرخ روشنايى ها ! اى شهاب ايثار بى ادعّا!

 

 

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1400/04/23
93

بسمه تعالی

 

 

 

 

 

 

 

تقدیم به پیشگاه مقدس امام سجاد علیه السلام

 

 

 

 

 

 

 

در طوفان نینوا در بستر گریه می کردی و یاد نیزه ها , دلت را به آتش می کشید و با غصه های بی پایان با خدا نجوا می کردی و اشک می ریختی . حسرت دریای دلت , شهادت بود و در حرارت عاشورا , خیمه ها را به آتش کشیدند و ترا اسیر کردند و کاروان حسینی (ع) با اندوه به شام رفت . و هزار دریا خون شد و هزار رود سرخ خروشید . ای دریای سرخ , در شب های اسارت , پرستار کودکان بی تاب شدی و آهسته , تشنگی اصغر (ع) را گریه کردی و خون های ریختۀ دشت کربلا را فدای عشق الهی کردی . در تب می سوختی و زمزمۀ سرخ تو , " یا حسین (ع) "  بود .و خدا ,  نور صبر را به قلب سرخت می بخشید . در آن لحظه های نورانی , مانند کوه سرخ ایستادی و پیام سرخ حسین (ع) را فریاد ها کردی . و برای زخم های دلت مرهم نداشتی تا یکبار دیگر از خدا بخواهی تا اشک های اصغر (ع) را پاک کنی . و دنیای تو جز آوار ِ زخم و خون نبود . اما عرش خدا را شاهد گرفتی که حسین (ع) هرچه کرد ,  برای نور الهی کرد . و در مسجد سیاه شام , چشم تو تنها به لب های ترک خورده ی زینب (ع) بود . سپس برخاستی و نور عاشورا را ادامه دادی و از سرهای بریده ی هفتاد و دو خورشید سرخ گفتی و سرّ عاشورا را افشا کردی . ترسی از جان نداشتی و گل های لاله جهان را سرخ تر کردی . از شدّت غم , چه شب ها که گریه کردی و چه سپیده ها که با تب و حرارت برخاستی . در نگاه تو , تنها خدا , خورشید عشق است . خورشیدی که سرخی کربلا و شب های اسارت را دید و نور را به سر های نیزه ها و چشم های گریان اُسرای کربلا ,  تا ابد بخشید !  . ای سیّد ِعابدین , نور خدا در چشم های مظلوم توست ! 

 

 

 

 

 

 

 

 

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1398/10/02
389

 

بسمه تعالی

 

 

 

جمله کوتاه من :

 

 

 

 

 

 

 

نام حسین (ع) , شرم قلب عارفان است

 

 

 

 

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1398/09/11
432

 

بسمه تعالی

 

 

خورشید عاشورا در آسمان کربلا

 

 

 

 

(1)

 

 

 

 

 

 

خورشید عاشورا بر خاک افتاد! و هفتاد و دو کوکب خون آلود را به معراج توحید خواهد بُرد. رؤیای شمس شهدا  تنها سر افکندن به پای محبوب توحید بوده است! و داستان خونین کربلا را چشمه های خون فشان خواهند گریست! آن گاه که سیدالشهدا به آسمان کربلا نگریست و با حضرت یزدان مناجات کرد,  دریای خون غرق در طوفان گشت! و ملائک مقرب عرش از حضرت توحید راز نور شهدا را  پرسیدند و هنوز نام تو بر لب مرثیه پردازان عاشورا با آه ِ مظلومیت همراه خواهد گشت و کشف تنهایی تو در ظهر خونین عاشورا را تنها, گودال سرخ خواهد فهمید و ذوالجناح با تن خون آلود هنوز در پی نگاه مظلوم توست! و به گودال خون خیره خواهد گشت! امام عاشورا و خورشید شهدا در دلم طوفان ها خواهد گشت تا ظهر عاشورای تو را مجسم خواهم کرد و اشک امانم نخواهد داد تا نیزه خون را در کوفه سیاه مجسم خواهم کرد! 

 

 

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1398/08/17
348

 

بسمه تعالی

 

به نور خرابات شام حضرت رقیه (ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 دریای اعظم اشک های ما , قطره ای از جان فشانی ِ اسیران عاشورایی نخواهد گشت و پس از هزاران سال , شام های تیرۀ اسارت , در اندوه تیرگی و خون فرو رفته است ! آری , حضرت رقیه (ع) شمس نورانی وادی ِ غم زدۀ شام است و فریاد معصوم او قلب سنگ را غرق ِ در خون خواهد کرد تا در سوگ او ستارگان دمشق , شب های محرّم الحرام را خون خواهند گریست ! و دریای خون , طوفانی خواهد گشت و خورشید افلاک تیره خواهد گشت اما نگاه معصوم رقیه (ع) راز عشق توحید را از نیزۀ خون خواهد پرسید و انوار توحیدی , قلب او را روح  شموس سرخ خواهد کرد ! و تا معراج توحید پر خواهد کشید و ندای معصوم یا سیدالشهدا (ع) را خواهد سُرود .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

 

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1398/07/21
353

 

بسمه تعالی

 

 

تقدیم به پیشگاه مقدس حضرت سیدالشهدا (ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

قلم به تو فکر می کند و قطره های خون ترا ,  گریه می کند و کلمه های سرخ وقتی به کلمه سر می رسد  , صفحه را به آتش می کشد  و خورشید سرخ بر نیزه ,  روح ایثار را بی پایان می کند و ای حسین (ع) , توفان های سرخ نینوا , عشق الهی را از جان پاکت نمی گیرد و  باز هم آسمان های سرخ ,  شرمسار توست و عشق تو در قلب عارفان ,  غوغای سرخ می کند و شراره های عشق , مجال سکوت را می بَرد و اشک ها خیس و آرام بر گونه ها روان می شود و یاد پیکر بی سر تو , آسمان ها را به غمی ماندگار می کشد و ابرهای سیاه , خون گریه می کند و آتش های سرکش خیمه ات ,  قیامت سرخ است .  ای حسین (ع) در آن ظهر عاشورا  ,  تنهایی تو را , چشم های نورانی  رقیه (ع) می دید و اشک های  غم انگیز می ریخت .  امام شهید , کاش یکبار سیمای سرخ تو را در خواب می دیدم و خورشید تابناک تو  , سیاهی قلب مرا غرق در نور می کرد . فریاد تو در عرش , فرشته ها را به گریه می اندازد و با پیمان سرخ , خدا را پرستش می کنی و حرم سرخ تو , چه مظلوم است  . آری رؤیای شهیدان عاشق , بی سَر پیوستن به کاروان نیزه های نینوا است . جان ها غرق در دریای غم حسینی (ع) است و ستاره های سرخ نیزه ها ,  طواف کعبه درخشنده را معنی می کنند و یاد خدا را در دل های سرخ عزادار بر می انگیزند . ای حسین (ع) ,  قرن ها از ظهر عاشورا گذشت اما عشق تو , آتش به جان ها می کشد و دریا های سرخ را طوفانی می کند و اشک های ما , سیل خون است . و نور ایثارت ,  مصباح الهدی است که در سیاهی دنیا , می درخشد و دل ها را به معراج عشق الهی می بَرد . ای نور آزادگی , سلام خدای شهیدان بر تو باد . ای مظلوم تشنه , روح سرخ تو  , دریای بی پایان الهی را دید .

 

 

 

 

 

 

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

 

 

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1398/06/16
388

 

بسمه تعالی

 

جمله کوتاه من :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عباس (ع) فخر حسین (ع) شد که فانی ِ فی الله  گشت

 

 

 

 

 

 

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا