bg
اطلاعات کاربری سید محمد حسین شرافت مولا

تاریخ عضویت :
1396/10/06
جنسیت :
آقا
شهر :
کشور :
ایران
آخرین اشعار ارسالی
سید محمد حسین شرافت مولا
سید محمد حسین شرافت مولا
1403/04/01
89

 

بسمه تعالی

 


روزنامه خبر جنوب _ ضمیمه ادبی " نگاه پنجشنبه " _ 12 آبان 140

 

بررسی دیدگاه های عطار نیشابوری در مثنوی فتوت نامه

                                                                                                

                                                                       

 

چکیده

 

پندهای اخلاقی و دینی ناب که از آموزه های وحی فرستاده ی خداوند تابان و یا از تجربه های شکست و توفیق افراد دیگر می باشند , راه سعادت در زندگی به ظاهر عادی امّا عجیب و پر از مشکل است .  باید تمام انسان ها را که در روز نخست آفرینش , از نور ِ خداوند درخشان آفریده شدند , دوست داشت . و از روی غرور ِ نفس امّاره و نادانی و سطحی نگری , تفاوت نگذاشت . همچنین , باید همواره فروتن بود . و تکبّر نداشت .  زیرا کبر , براساس وحی فرستاده ی خداوند تابنده به پیامبر ها (ع) ,  تنها برای سرشت کبریایی خداوند است . و با هر فردی , اقتضای سنّ او را که بر اساس دانش پزشکی و بر اساس شرایط محیطی , بر جسم و روان او تاثیر زیادی می گذارد , در برخورد ِ با وی رعایت نمود . و بر اساس قانون آفرینش و عقلانیّت ,  نتیجه ی هر خواسته ای در دو جهان , تنها نه در خیال و گفتار بلکه همراه با کردار است . و باید در پیشگاه خداوند درخشنده و در جامعه که سرشت مخالف بی ادبی دارند , همواره ادب داشت . تا مورد تنبیه خداوند بزرگ و جامعه قرار نگرفت . و سعادت الهی در دو جهان , بر اساس وحی فرستاده ی خداوند بزرگ به پیامبر ها (ع) ,  تلاش در بندگی و عبادت های تنها آفریننده و پرستیده , قدرتمند ترین و زیباترین سرشت وجودی هستی یعنی خداوند است .

 

واژه‌هاي كليدي: پند دینی , پند اخلاقی

 

مقدمه

شیخ فریدالدّین محمّد عطّار نیشابوری , در سده ی هفتم هجری در شهر نیشابور پا به جهان گذاشت . ایشان , به گواه آثار تاثیر گذار جهانی اش , شاعر , نویسنده و عارف ماندگار ادبیّات پارسی و جهان است . فرزانه ی والای نیشابور , شیخ عطّار , پندهای ژرف اخلاقی و دینی نیز , در آثار بسیار تاثیر بخشش , برجای گذاشته است . که مثنوی : فتوّت نامه , که منسوب به ایشان است , از آن جمله است . در زیر , به بررسی مثنوی پندآموز ِ ناب و جاودان " فتوّت نامه "  می پردازیم .

 

متن

 

همه کس را به یاری دوست داشتن
نگفتن آن یکی مغز و دگر پوست

عطّار نیشابوری به نکته ی مهمّی اشاره می کند :
تمام انسان ها را  که در آغاز آفرینش بشر بر اساس وحی فرستاده ی خداوند به پیامبر ها (ص) ,  از منبع نور و درخشان ترین و زیباترین و پاک ترین  ِهستی یعنی سرشت ِ وجودی الهی ,  آفریده شده اند , از قلب , دوست داشته باش . و یاری کن . و در اندیشه و حسابگری خویشتن ,  با پرهیز از غرور و منفعت طلبی ِ دنیوی و سطحی نگری که بر اساس وحی فرستاده ی الهی , موجب خشم الهی است ,  میان افراد , مانند تفاوت ِ : "هسته " ی اصلی , که قابل استفاده و خوب می باشد و " پوست "  ظاهری ,  که غیر قابل استفاده  و بد می باشد , قضاوت نکن . 

به هر کس خواستی می باید آنت
اگر خواهی به خود نبود زیانت

در ادامه ,  فرزانه ی نیشابور می فرماید :
چیزی را که برای خود می خواهی , برای انسان های دیگر هم بخواه . زیرا تمام انسان ها , از سرشت  زیبایی بی پایان و نور بی کران سرشت خداوند آفریده شده اند . پس , باید خیرخواه همه ی انسان ها باشیم . تا خشنودی حضرت آفریننده ی پرستیده یعنی خداوند را به دست آوریم . آری , خداوند تابان در زندگی ِ سعادتمندانه , به چنین کسی , زیان نخواهد رساند .

زبان را در بدی گفتن میاموز
پشیمانی خوری تو هم یکی روز                                

آری , فرد باید در کلام  , از واژه های گناه آلود و بد , استفاده و حتّی امتحان نکند .
زیرا , حکمت خداوند بزرگ , بر اساس وحی فرستاده ی خداوند به پیامبر ها (ع) اینگونه است که :
سرانجام , عدل خداوند ,  زمانی , سزای بدی کلامت را خواهد داد . و پشیمان خواهی شد .

در اینجا , این نکته نیز بیان می گردد که :
ادب , بر اساس وحی فرستاده ی خداوند تابنده و آموزه های اخلاقی ِ پیامبر ها (ع) و سخن های اولیای خداوند درخشان و بزرگان اخلاق و اندیشمند های اجتماعی , یکی از مهم ترین واجب ها و هدف های فرد , در زبان و کردار در پیشگاه خداوند تابان و حتّی جامعه ی انسانی است . و موجب ِ خشنودی خداوند تابناک و جامعه از فرد می گردد . و بی ادبی , در زبان و کردار , مورد تنبیه از سوی حضرت یزدان و
 [2]جامعه خواهد شد . آری : " از خدا جوییم توفیق ادب    بی ادب محروم شد از لطف ِ رب "  

کسی که او را به خشم اندر رضا نیست
فتوّت در جهان او را روا نیست

کسی که هنگام عصبانیّت , خشم خود را کنترل نکند . و تصمیم  به پایان خشم  , نگیرد . و و به خاتمه ی عصبانیّت  , راضی نگردد . بنا بر فرموده ی عطّار نیشابوری , شایسته ی عنوان فتوّت در دنیا نیست . زیرا , عنصر فتوّت , بردباری و گذشت می خواهد . و تنها به توان ِ بازو نیست . و به بزرگی و معنویّت قلب نیز می باشد . تا  موجب درگیری نگردد . و در میان جامعه , موجب ترویج معنویّت و آرامش گردد .

درون را پاک دار از کین مردم
که کین داری نشد آیین مردم

در  ادامه ,  فرزانه ی نیشابور ,  به روش و منش صحیح مردمداری و زیستن با سایر افراد اشاره می کند :
 کینه و دشمنی ِ افراد
جامعه را از ذهن و اندیشه ی خویشتن , باید خالی کرد و از بین برد .
در اینجا , این نکته نیز بیان می گردد :
اگر فرد در زندگی اجتماعی , کینه توزی شخص یا اشخاص دیگر را از ذهن خویش پاک نکند , به حتم , دچار فشار روانی و حتّی دعوا با دیگران می شود . و اندیشه ی شاد و دارای آرامش و بدون کینه ورزی , فرد و جامعه را به روان سالم و در نهایت , به زندگی سالم , بدون دعوا و موفّق می رساند .

تواضع کن تواضع بر خلایق
تکبّر جز خدا را نیست لایق

همچنین , بر اساس وحی فرستاده ی خداوند تابناک به پیامبرهای فرستاده اش (ع) , عنصر" کبر " ,  تنها برای خداوند تابنده و سزاوار وجود ایشان که تنها آفریننده ی هستی و توانا ترین و با شکوه ترین و روشن  ترین سرشت ِ وجودی دو جهان است , می باشد . و خودخواهی و غرور برای آفریده های خداوند بزرگ , خطا و موجب خشم ِ خداوند تابان می گردد .

و برای خشنودی خداوند درخشان و رسیدن به کمال انسانی در دنیا و آخرت بر اساس وحی فرستاده ی خداوند تابنده  به پیامبر ها (ع) و آموزه های اولیای خداوند , باید در برابرخداوند نورگستر و آفریده ها ,  قلب , زبان و کردار ِ  بسیار فروتن و خاشع داشت .

سخن نرم و لطیف و تازه می گوی
نه بیرون از حد و اندازه می گوی

در ادامه , عطّار نیشابوری نکته ی ارزشمندی را بیان می کند :
فرد در هنگام صحبت کردن با دیگران هنگامی که : با مهربانی , با دقّت و نکته سنج و جدید , سخن بگوید , کلام او بهترین تاثیر و کیفیّت را دارد .
همچنین , زیاده گویی و صحبت درباره ی موضوع هایی که درباره ی آنها اطّلاع کافی نداریم ,  بی فایده و حتّی گاهی , زیان آور است .

مگو راز ِ دلت با هر کسی باز
که در دنیا نیابی محرم ِ راز

آری , هر کس ,  رازهای
ی قلبی دارد . که برای آرامش و معنویّت , با فردی نیاز دارد که بگوید . و همدل گردد .
در اینجا , فرزانه ی نیشابور , شیخ عطّار نیشابوری بیان می کند :
راز های قلبی ِ شخصی را با تمام افراد مطرح نکن .  زیرا در بیشتر افراد جامعه , همدم و مورد اعتماد و  پوشاننده ی  راز های قلبی , وجود ندارد .
آری , باید رازهای عمیق را با افراد دارای ظرفیّت قلبی بالا و دارای انسانیّت والا , در میان گذاشت .

مدارا کن تو با پیران مسکین
ببخشا بر جوانان ِ بدآیین                                    

در اینجا , عطّار نیشابوری به نکته ی خردمندانه ای اشاره دارد :

بخاطر شرایط خاصّ روحی و جسمی و محیطی در هر سنّی , اقتضا می کند که روش برخورد و رفتار تفاوت کند .
 آری ,  با سالخورده های ناتوان و ضعیف  که طاقت جسمی و روانی کمتری دارند ,  باید با صبر و نرمی و کوتاه آمدن و رعایت حال نمودن ,  رفتار کرد .
و با جوان ها نیز که احساساتی و کم حوصله و با روش غلط و اشتباه ,  با مسایل زندگی برخورد می کنند , با گذشت و عفو ,   و دوری از دعوا ,  باید رفتار نمود .
این نکته ی ارزشمند نیز بیان می گردد که :
فرد در برخورد با افراد دیگر در هر سنّی , باید ادب را رعایت کند . تا خواسته یا از روی خامی و نادانی ,  کلام یا عمل بد و بی ادبانه ای , نکند .  و برای جلوگیری از دعوا ,  با صبر و فرو بردن خشم و بیرون رفتن از آن مکان ,  عمل نماید .

نصیحت در نهانی بهتر آید
گره از جان و بند از دل گشاید     

نصیحت , عامل بسیار سازنده و ارزشمندی در رشد افراد است .  زیرا , فرد را به خطاهایش آشنا می سازد . تا آنها را برطرف کند .
در اینجا شیخ فرزانه ی نیشابور نکته ی ارزشمندی را بیان می کند :
اگر پند و اندرز ِ کسی  را در جمع به او نگویی . و در خلوت , با خود او مطرح نمایی , عقده های جان و قلبی وی را باز می کند . و دراو ,  تاثیر قلبی افزون تری می گذارد . و حتّی تاثیر عملکردی بیشتری دارد . زیرا به شخصیّت او , اهمیّت بیشتری می دهی .

به طاعت کوش تا دیندار گردی
که بی دین را نزیبد لاف ِ مردی

 شرط حقیقی دیندار بودن , تلاش در عبادت ها  , اعمال دینی و بندگی خداوند ِ بزرگ است . وکسی که دیندار نباشد ,لایق و سزاوار ِ ادّعای ارزشمند بودن و مردانگی ,  نمی باشد . زیرا , عنصر دین است که وحی فرستاده ی خداوند تابناک به پیامبر های فرستاده اش (ع) و نیز آموزه های اولیای خداوند تابنده می باشد . و انسان کامل الهی ِ ارزشمند را تربیت می کند .

به گفتار این سخن ها راست ناید
تو را گفتار با کردار باید

در ادامه , شیخ عطّار نیشابوری نکته ی جاودانی را بیان می کند :
ارزش فرد ,  تنها به زبان نیست . و  صحبت ها و نصیحت ها , تنها به کلام , به کار نمی آید . و باید همراه گفتار , کردار نیز باشد . و گرنه , خواسته ی فکر و کلام , در بین راه ,  رها می شود . و به مقصد ونتیجه , نخواهد رسید . زیرا فرد خیالاتی , رؤیا پردازی می کند . و سخن می گوید .  و فرد واقع گرا , عمل کردن را حقیقت ِ رخ دهنده در زندگی می یابد . و خواهد یافت .
 و این نکته ی مهم , هم در مقصود های دنیوی و هم مقصود های اخروی , می باشد . و سعادت فرد را در زندگی دو جهان , تعیین می کند .

چو چشمت روی آن هستی ببیند
سخن های مَنَت در جان نشیند

شیخ فرزانه ی نیشابور , در پایان مثنوی پندآموز ِ ارزشمند " فتوّت نامه " می فرماید :

اهمّیّت گفتار ها و نکته هایی که بیان می کند , هنگامی برای خواننده ی مثنوی فتوّت نامه , معلوم می گردد و در وجودش , تاثیرعمیق و لذّت فراوانی می گذارد , که خواننده و انجام دهنده ی پندهای مثنوی فتوّت نامه , وفات کند . و روحش به جهان دیگر یعنی آخرت ,  برود . و نظاره گر ِ جهان وجودی اخروی ِ پس از مرگ شود . و در آنجا , درستی و نتیجه بخشی پندهای ناب ِ کاربردی عطّار نیشابوری , برای او که هم , تجربه ی دنیا را پشت سر گذاشته است . و نیز اکنون که هستی اخروی دارد , کاملا واضح و ملموس گردد .

در اینجا , این نکته ی ماندگار نیز قابل بیان است :
فرد , در طول زندگی ,  برخی پند هایی را  که می شنود , بر خلاف ظاهر ساده و شیوه ی بیان معمولی  ,  نباید عادی و معمولی بداند .  و تا زمان و فرصت هست , باید به آنها عمل نماید . زیرا ماهیّت زمان اینگونه است که : به عقب بر نمی گردد . و در اینحالت , فرد در طول مراحل زندگی دنیوی و حتّی برای توشه ی آخرت ,  از مشکل های بزرگی دور می گردد . و توفیق های ارزشمندی را به دست می آورد .


نتیجه گیری

بر اساس وحی فرستاده ی خداوند بزرگ به پیامبر ها (ع) و آموزه های بزرگان دینی و آموزه های دانشمندهای علوم اجتماعی ,  رعایت پندهای ناب اخلاقی و دینی در زندگی روزمره ,  از جمله :  فرو بردن خشم , کوتاه و مفید گویی در صحبت کردن با دیگران و ... و به ویژه رعایت ادب در جامعه و در پیشگاه خداوند تابان , که سرشت پروردگار و افراد جامعه , ادب را واجب می داند و دوست می دارد , موجب سعادت هر چه بیشتر اجتماعی و الهی فرد در دو جهان است .  همچنین , در سده ی معاصر , در جامعه ی ایران و جهان ,  به دلیل گسترش ارتباطات و فنّاوری و افزایش فرهنگ علمی جامعه ها , دانش به سرعت در حال پیشرفت است . و خواهد بود . و هدف این خواهد بود که :  با الگوسازی عملی هر چه بیشتر ِ متون دینی ِ اخلاقی , اخلاقیّات در خانواده و جامعه ی کشور و جهان ,  ارزش خود را حفظ نماید . و حتّی تعالی بیشتری نماید . تا معنویّت روان افراد نیز , که بر اساس دانش های دینی و روانشناسی و پزشکی , مانند دانش های مادّی اهمّیّت بسیاری دارد ,  ارزش خویش را حفظ نماید . و تعالی افزون تری بیابد .

 

مراجع

 [1] عطار نیشابوری ، ف. دیوان اشعار، انتشارات آثار قلم، 1390.

[2] مولوی ، ج. مثنوی معنوی، نشر فراروی، 1382

 

 

 

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
1403/02/12
132

 

بسمه تعالی

 

 

سروده های شورانگیز و سوگ سروده های عرب درباره ی عاشورا

 

مطالعه این سروده ها نشان می دهد که رخداد عاشورا تاثیری ژرف بر جامعه ی آن روزگار و جهان اسلام بر جای می گذارد و شاعران را بر می انگیزد که ابعاد آن , به ویژه ابعاد تراژیک آن را بازگو کنند .
ادب الطّف از جواد شُبّر کتاب ارزنده ای است که کوشیده است بخشی از این اشعار را جمع آوری کند . شرح حال و نمونه ی اشعار پانصد شاعر عرب درباره ی امام حسین علیه السّلام از قرن اول تا قرن چهاردهم در این کتاب آمده است . نخستین شاعر عقبه بن عمرو السهمی _ شاعر اواخر قرن اول و هم عصر عاشورا _ و آخرین شاعر شیخ مهدی مطر در گذشته ی سال 1395 قمری است . او در مقدمه ی کتاب می گوید اگر بنا بر جمع آوری همه ی اشعار بود , به صدها جلد می رسید .


سروده های شاعران عرب در باب عاشورا بر محور " سوگ و مرثیه " است و بسیار اندک در آن ها بر عنصر " پیام و اندیشه ی عاشورا " تکیه شده است .

 


از کتاب : عاشورای شعر _ مولف : محمدرضا سنگری _ شرکت چاپ و نشر بین الملل _ 1395 _  تهران _ چاپ اوّل .



 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
در مورد اشخاص
1402/12/15
165

بسمه تعالی

بررسی و تحلیل وجه تصویری شعر" بر آستان بهار "  از قیصر امین پور

  چاپ شده در مجموعه مقالات  : دهمين همايش ملی مطالعات و تحقيقات نوين در حوزه علوم انسانی , مديريت و کارافرينی ايران _ برگزيده نهايی

چکیده

تصویرسازی از ارزشمندترین عناصر شعر است. و می تواند خواننده را به فضای زیبا و ناب ِ ذهنی برد. قیصر امینپور در سروده ی الهی ِ درآستان بهار, تصویر های ناب و زیبا و بیشتر, تخیّلی و نو دارد. تصویرها,عاشقانه است. و برای قالب غزل که محتوای عشق محور دارد, مناسب می باشد. بیشتر تصویرها, لایه ای می باشند. و فهمیدن آنها, نیاز به فکر کردن دارد. در تصویرسازی, عنصر اخلاق رعایت می شود. وتصویرها, یادآور ارزش های دینی و امید هستند.

کلمات کليدي: شعر قیصر امین پور , تصاویر الهی

مقدمه

زنده یاد قیصر امین پور به گواه اثرهای مشهورش ,  از شاعر های نامی ادبیّات پارسی معاصرکشور است . ایشان , به خاطر اثرهای شناخته شده اش , نویسنده و پژوهشگر ادبی توانمندی نیز هست . ایشان , در قالب غزل و به وِیژه غزل آیینی , چندین سروده ی ماندگار دارد . ایشان در یک غزل الهی , تصویرهای ناب و ماندگاری می آفریند . در زیر , به بررسی ِ تصویر هایِ این سروده ی الهی می پردازیم .

متن

خورشید خم شد تا نگاهت را ببوسد

گل غنچه شد تا قرص ماهت را ببوسد

معنی تصویرمصراع نخست :
نگاه تو , آنچنان زیباست که خورشید آسمان برای بوسیدنش , خم می شود . و به سویت می آید .
ویژگی های تصویر : 1 . عاشقانه است . 2. دارای سادگی است . 3. تخیّلی و غیر واقعی است . 4. از آرایه ادبی : تشخیص , استفاده شده است .
معنی تصویر مصراع دوم :
وقتی گل ,  صورت زیبای مانند گِرد ِ ماه تورا می بیند , به شکل غنچه در می آید , تا
چهره ات را ببوسد .
ویژگی های تصویر: 1 .عاشقانه است . 2. تخیّلی و غیر واقعی می باشد . 3. از آرایه های ادبی :  مراعات النّظیر , تشبیه  و تشخیص استفاده شده است .  4. شاعر,  دقّت بالایی در تبدیل شدن گل به غنچه برای تصویر سازی ِ حالت بوسیدن , دارد .

هفت آسمان افتاد در آیینۀ آب
تا لحظه ای ردّ نگاهت را ببوسد
معنی تصویر بیت :
در یک مکان دارای آب ,  که مانند آیینه می باشد . و تصاویر را در خود نشان می دهد .
هفت آسمان برای یک لحظه بوسیدن  ِ عبور نگاه تو از کنار آن آب , به سمتش می آید . و عکسش در آن آب می افتد.
ویژگی های تصویر : 1. عاشقانه است . 2. لایه ای است و فهم آن نیاز به فکر کردن دارد . 3 . تخیّلی و غیر واقعی می باشد . 4. تصویر , بسیار نوآورانه است . و در ادبیّات منظوم پارسی , نادر است . 5 . از آرایه های ادبی : تشخیص و اغراق استفاده شده است .  

افتاده حتی سایۀ خورشید بر خاک
تا ذره ای از گرد راهت را ببوسد

معنی تصویر بیت : 
خورشید آسمان نیز , برای بوسیدن ِ کمی غبار از مکان عبور گام  هایت , از آسمان به سمت پایین می آید . و سایه ی خورشید بر آن محلّ ِ عبورمی افتد .
ویژگی های تصویر : عاشقانه است . 2. عجیب است . 3. تخیّلی و غیر واقعی می باشد . 4. لایه ای است و فهم آن نیاز به فکر کردن دارد . 5 . از آرایه های ادبی : اغراق , تشخیص , تضاد و مراعات النّظیر استفاده شده است .

شب خیمه زد بر سایه روشن های نیزار
تا تار مژگان سیاهت را ببوسد

معنی تصویر بیت :
در هنگام غروب
, نی ها در نیستان , رنگ تیره و باز ,  به خود می گیرند . و به دلیل آنکه ,  نی های نیستان در زمان سیاهی شب ,  بسیار به مژه های مشکی تو شبیه می باشند , مانند خیمه ی سیاه رنگ , بعد از غروب ,  شب می آید . و  آن نی ها را فرا می گیرد . و می بوسد .
ویژگی های تصویر : 1. عاشقانه است 2. تخیّلی و غیر واقعی می باشد  3.  لایه ای است . و فهم آن نیاز به فکر کردن دارد 4. در مصراع نخست , از طبیعت بکر ِ نیزار در هنگام غروب , در تصویرسازی استفاده شده است 5. از آرایه های ادبی : تشخیص , مراعات النّظیر , تشبیه و واج آرایی استفاده شده است .  

در برکه خم شد روی عکس ماه در آب
نیلوفری، تا روی ماهت را ببوسد
معنی تصویر بیت :
آنقدر کره ی ماه ,  شبیه به چهره توست که برای بوسیدن گونه ات , گیاه نیلوفر در برکه ی آب , به سمت تصویر کره ی ماه که در آب انعکاس یافته است , خم می گردد .
ویژگی های تصویر : 1. عاشقانه است و برای غزل , که محتوای عاشقانه از ویژگی های اصلی این قالب ِ شعری می باشد , مناسب است 2. تخیّلی و غیر واقعی می باشد 3. از آرایه های ادبی : تشخیص , تشبیه و مراعات النّظیر استفاده شده است .

با سوز سینه بر لب تفتیدۀ عشق
آتش زدی تا دود آهت را ببوسد

معنی تصویر بیت : از سینه ی سوزنده ام آهی می کشم . و لبم نیز آتش گرفته است . و آن آه ِ مانند دود سیاه رنگ را که از دهانم بیرون آمده , می بوسم .
ویژگی های تصویر : 1. عاشقانه است 2. تخیّلی و غیر واقعی می باشد 3. مقداری لایه ای است . و فهمیدن آن نیاز به فکر کردن دارد 3. از آرایه های ادبی : تشبیه و مراعات النّظیر استفاده شده است .

دل آستین افشاند بر وهم دو عالم
تا آستان بارگاهت را ببوسد

" آستین افشاندن بر " : پشت پا زدن بر

معنی تصویر بیت :
قلب با پای خویشتن به رؤیاهای دو دنیا , پشت پا می زند ,  تا ای حضرت خداوند !  فقط , آستانه ی حرم
تو را بوسه بزند .
ویژگی های تصویر : 1. تصویری که اندیشه ی عرفانی را به مخاطب منتقل می کند 2. تخیّلی و غیر واقعی می باشد 3. لایه ای است . و فهم آن نیاز به فکر کردن دارد 4. از آرایه های ادبی : کنایه , جناس , تشخیص و واج آرایی استفاده شده است 5. تصویر , یادآور ارزش های دینی است .

نتيجه ­گيري

قیصر امین پور در شعر توحیدی ِ" در آستان بهار " , برای خیال ِ مخاطب ,  تصویر های عاشقانه ,  بدیع و جان نوازی می آفریند . همچنین , در شعر و ادبیّات امروز ایران و جهان , تصویرسازی , جایگاه ارزشمند و والایی دارد. و خواهد داشت . پس , شاعران ایران , باید تصویر سازی های ضعیف و حتّی معمولی را کنار بگذارند . و با تصویر های  ِ شعری ناب و بدیع , در کشور و جهان , موفّقیّت بیشتری را به ارمغان آورند .

مراجع

1.  امین پور، قیصر؛ مجموعه کامل اشعار، انتشارات مروارید، تهران، 1390

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 
سید محمد حسین شرافت مولا
مناسبتی
1402/11/05
218

Translator
 
 
Translator
 
 
Translator
 
 
بسمه تعالی

اندیشه شاه نعمت الله ولی درباره امام علی (ع)

چاپ شده در مجموعه مقالات : ششمین کنفرانس ملی علوم انسانی و مطالعات مدیریت

چکیده :

امام علی (ع) , از بزرگ ترین و درخشان ترین اولیای خداوند است . و رحمت و بخشش ایشان برای ماسوا الله  , بی پایان است . و جانفشانی و جهادگری های علوی (ع) باعث بقا و حقانیّت دین اسلام و جان حضرت احمد (ص) شد .  و بخاطر یاری حضرت خداوند ,  شیعه ی علوی (ع) از صدر اسلام  تا روز قیامت بر دشمن های امام علی بن ابیطالب (ع)  که تفرقه افکن , پر فریب , منفعت طلب و در حقیقت دشمن اسلام هستند , پیروز است .همچنین ,  دانش های بی پایان الهی ,  اعمال عالی و دریای عرفان ِ جان امام علی (ع) , در نزد حضرت خداوند  , جایگاه منحصر به فردی دارد . و برای زندگی ِ پر از گناه ,  شهوت و اشتباه های فردی و اجتماعی , الگوی انسان کامل است . همچنین , آخرین مقام امامت یعنی امام مهدی (عج) ,  همان امام علی (ع) ِ زمانه است .  و احیاگر ولایت و عدالت علوی (ع) در جهان ِ دور از اسلام حقیقی  ِ آخرالزّمان خواهد بود . نیز ,  در روزگار معاصر , کشور ها و گروه هایی به خاطر مادّی گرایی و ... با شیعه ها در جنگ هستند .  پس ,  جامعه باید با رجوع به معارف اسلامی  و به ویژه معارف علوی (ع) و مهدوی (عج) و تبعیّت از فرموده های راه گشا و دقیق ِ ولایت فقیه آیت الله خامنه ای , ظهور حضرت مهدی (عج) را فراهم کند . و با خواست و یاری حضرت خداوند , امام مهدی (عج) به همراه حضرت عیسی (ع) ظهور خواهد کرد . و با تایید نور بی پایان الهی , جامعه ی اسلام و حتّی تمام جامعه ی بشر به سعادت در دنیا و آخرت خواهد رسید .

واژه های کلیدی

اندیشه علوی (ع) , سیره علوی (ع)

مقدمه

شاه نورالدّین نعمت الله ولی , از سادات  , شاعرهای توانا , عارف ها و از بزرگان طریقت تصوّف نعمت اللّهی در قرن هشتم و نهم هجری است .  زیارتگاه و مقبره ی ایشان در شهرستان ماهان ِ استان کرمان است . دیوان اشعار ایشان سرشار از عرفان اسلامی و به ویژه معارف مرتضوی (ع) است . در زیر , به بررسی اندیشه های ناب علوی ِ شاه نعمت الله ولی می پردازیم .

متن

ولی بود به ولایت کسی که تابع اوست

موالیانه طلب کن ولی ولای علی

تمام اولیای دین از طریق تبعیّت , تمنّا داشتن و الگو گرفتن ولایت و اندیشه ی الهی و دینی ِ کامل حضرت حیدر (ع) , به مقام ولی بودن  , نائل شده اند  .  همچنین , در زندگی باید الگوی تمام بشر ,  ولایت کامل علوی (ع) در نیّت , زبان و عمل باشد . تا به سعادت الهی برسند .

جود او مفتاح موجودات کردند آنگهی

قفل حیرت بر دهان نطق هر گویا زدند
...
با وجود خوان انعام علی مرتضی
قرص مه یک گرده و جامی محقر آفتاب

در ادامه , شاه نعمت الله ولی به هدف بخشندگی استثنایی و رحمت بی پایان قلبی و عملی ِ علوی (ع) اشاره می کند . که باعث بُهت زبان ها , گشایش و بخشش همیشگی و تعجّب بی کران  تمام ماسوا الله است . و سُفره ی رحمت  ,  کرم و بخشش قلب الهی ِ تابناک حضرت مرتضی (ع) برای تمام موجود ها دائمی است . چنانکه سیّد محمّد حسین شهریار سروده است : " به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند       چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را " 2  .  و ماه عظیم آسمان ,  چون تکّه ی گرد نان و انوار زلال خورشید ,  مانند مایع نوشیدنی در کاسه ی آن سفره ی بخشش اعظم ِ علوی (ع) است . 

مقصد و مقصود عالم اوست و ابن عم او

این ندا روز ازل در گوش هوش ما زدند

در نزد حضرت خداوند پاک , مقام دینی کامل حضرت علی (ع) به همراه پسر عموی ایشان یعنی حضرت امین (ص) تا آنجاست که هدف از آفرینش دو جهان هستند .

در ادامه , شاه نعمت الله ولی به نکته ی عمیقی اشاره می کند :
هدف ما  باید در در طول زندگی با عقلانیّت و تحقیق و هوشیاری , شناخت اندیشه و به کارگیری اعمال عالی و بی نقص ِ حضرت محمد (ص) , حضرت علیّ ِ مرتضی (ع) و اهل بیت (ع) باشد . تا به سعادت در دو جهان برسیم . که حضرت خداوند ,  این فرموده و راه را , در روز نخست آفرینش انسان ,  تعیین کرده است . و راه های شناختی دیگر , در دنیای پُر از شهوت ,  پر از قدرت طلبی ها ,  فریبنده ی نفس و فانی , خطا است

یافته حکم خلافت از خدا و مصطفا

هرچه هست از جزو و کل بنوشته در فرمان اوست

امام علی (ع) از سمت و به دستور حضرت خداوند که داناترین موجود دو جهان , و کامل ترین رسول (ص) و فرستاده ی ایشان یعنی حضرت محمد (ص) , به مقام جانشینی  , حاکمیّت و ولایت و هدایت مسلمان ها رسیده است . و دستور ها و امر های ایشان بر همه ی مسلمان ها در تمام زمینه های اصل و فرع ِ  فردی و اجتماعی در زندگی دنیوی ِ عجیب و فریبنده ی نفس و عقل ,  تنها مسیر بی خطای هدایت و راه واجب  است . تا در زندگی دنیا و آخرت به سعادت الهی برسند .

گر نگوئی که مصطفا حق است

بازو و ذوالفقار حیدر چیستجهاد های علوی (ع) باعث دفاع از جان پیامبر (ص) و  بقای دین اسلام در صدر اسلام دربرابر کافرها و مشرک های چند خداپرست و دشمن های خون ریز ِ متعصّب و جاهل دین اسلام شد . و پرتو ایثار و شجاعت و قدرت حضرت علی بن ابیطالب (ع) , دین نوپای اسلام را  پایدار و ماندگار کرد . و اثبات حقّانیت ِ اسلام و حضرت محمود (ص) و تمام مسلمان ها , مدیون جانفشانی های علوی (ع) است .

می زند خورشید تیغ قهر بر اغیار او

می فشاند بر سر یاران او زر آفتابهمچنین , شهادت طلبی , مبارزه و مجاهدت های علوی (ع)  و یار ها و پیرو های عظیم الشّأن ایشان از صدر اسلام تا قیامت کبرا  , به یاری و پشتوانه ی خورشید شمشیروار حضرت خداوند ,  بر دشمن های علوی (ع)  که همان  دشمن های الهی و اسلام واقعی و ناب هستند , غالب و پیروز است . و  خواست  حضرت خداوند متعال , انوار خورشیدی ,  بر پیرو های حضرت امیرالمؤمنین (ع) می تاباند . و می گستراند .

لعنت به دشمنان علی گر کنی رواست

میکن مگو که این سخنی بس مکرر است

در ادامه , شاه نعمت الله ولی , لعن دشمن های امام علی علیه السّلام را جایز می داند .  و مسلمان ها را به لعن دشمن های علوی (ع) فرا می خواند . و از حضرت خداوند می خواهد تا دشمن های علوی (ع) را از رحمت خویش را دور کند . که آنها , دشمن های دین اسلام و باعث تفرقه در اسلام هستند .

و بیان می کند که شخص مسلمان ,  این سخن را علیرغم مخالفت یا مزاحمت دیگری , تکرار کند .  و حتّی به تکرار سخن های ضدّ آن در طول تاریخ اسلامی , نباید توجّه کرد . و به دفاع از حقانیّت درخشان امام علی (ع) و در حقیقت , دفاع از حقانیّت تابناک شیعه باید پرداخت . و این مسئولیّت و هدف والایی در زندگی است . تا دشمن های شیعه و اسلام شکست بخورند .

حسب و هم نسب بود به کمال

عمل و علم او فراوان است

در ادامه , شاه نعمت الله ولی به اصالت خاندانی امام علی (ع) که به انبیای الهی (ع) می رسد . و به فضیلت های اکتسابی ِ کامل علوی (ع) اشاره می کند . و  تعقّل , دانش های بسیار الهی و اعمال ِ عالی و بسیار و منحصر به فرد مولای متّقیان علی علیه السّلام را خواهد سُتود . بنابراین برای رسیدن به کمال در زندگی , باید به معارف و اعمال علوی (ع) مراجعه کنیم . که حضرت حیدر (ع) , الگو و انسان کامل الهی است .

باطنا شمس و ظاهرا ماه است

نور هر دو به خلق تابان است

سیمای ظاهری حضرت علی (ع) دارای زیبایی تمام , تابان و قمر مُشَعشع است . و دل ِ عارف ِ الهی ایشان , خورشید تابان است . و ماسوا الله  و بشر از آن همه نور های جمال ظاهری , عاشق هستند . و از آن  پرتو های عرفانی , کسب معنویّت می کنند . در اینجا , نکته ی مهمّی است که : عبادت و زهد و عرفان , نباید فرد مؤمن و مسلمان را از بهداشت , غافل کند . و امام علی علیه السّلام و و ائمه ی اطهار (ع) و انبیای ادیان الهی , به سلامت و بهداشت و جمال ظاهری بر اساس احکام دینی , می پرداختند .

سرخی روی موالی سکه نام علی است

برزخ دنیا و دین چون پادشا باید زدن

قلب و اعمال بی نظیر امام علی (ع) , برتر از عرفان و اعمال دینی تمام اولیای اسلامی در تمام زمان ها است . و اعتبار و آبرو و ارزش و مقتدای تمام بزرگ ها و اولیای مسلمان و دین اسلام ناب محمدی (ص)  است . و در طول تاریخ اسلام , تمام اولیای دین ,  ولایت علوی (ع) را ستایش کرده اند . همچنین , انسان و مومن کامل الهی  و مولی الموحّدین و حاکم و امیرالمومنین علی (ع) در دنیا و همچنین در دین , راه سعادت و کمال مطلق را  , علیرغم دشواری  این دو امر در کنار یکدیگر ,   پیمود  . و الگوی سعادت در زندگی دنیا و آخرت , برای تمام مسلمان ها و بشر است .  

نور چشم محققان جهان

دیده بی غطا علی ولی

دانش های الهی و کشف های عرفانی امام علی مرتضی (ع) , بی پایان است . و تمام بشر و حتّی والاترین دانشمند ها , برای رسیدن به مجهول های دانش دنیوی و اخروی خویش باید به انوار معارف دارای کمال  ِ ولی ّ ِ حضرت خداوند یعنی امام علی (ع)  که به اذن ِ خداوند تابنده در تمام علوم , دانای کامل است و بویژه کتاب نهج البلاغه , مراجعه کنند.

مس قلب ار بری به حضرت او

کندش کیمیا علی ولی

در ادامه , شاه نعمت الله ولی به نکته ی ارزشمندی اشاره می کند :

هر فرد , برای عارف کامل شدن ,  به راهنما و راهبر عارف نیاز دارد . و رحمت و بخشش بی پایان  ولی ّ ِحضرت پروردگار یعنی وجود امام علی بن ابیطالب (ع) , دریای عظیم عرفان الهی و راهبری است که با رجوع به درگاه ایشان یا معارف عرفانی ایشان , قلب بشر و هر سالک معمولی , زر می شود .

منابع

[1] شاه نعمت الله ولی، 1389. دیوان شاه نعمت الله ولی ، انتشارات نگاه.

[2] سید محمد حسین شهریار، 1391. دیوان شهریار _غزلیات، انتشارات زرین.

  نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 

سید محمد حسین شرافت مولا
1402/09/17
76

Translator

بسمه تعالی

ثبت شده در سایت : سیویلیکا _ سال 1402

درس های محتشم کاشانی برای شاعران عاشورایی  

چکیده

شاعر عاشورایی برای افزایش معرفت خود و جامعه ,  که هدف حقیقی شعرعاشورا می باشد , باید به ترویج ارزش های عاشورا بپردازد . و تنها سوگ سُرا و شهرت خواه نباشد . محتشم کاشانی ,  برای افزایش معرفت و بصیرت جامعه و تنها نماندن امام معصوم ِ زمانه ,  که برای فریب دشمن های امام حسین (ع)  و راحت طلبی , امام حسین (ع) را یاری نکردند , برای شاعرهای عاشورایی درس های : افزون بر پرداختن به سیمای امام حسین (ع) , پرداختن به سیما و سیره ی پلید دشمن های حسینی ( ع) و همچنین ,  ندامت قلبی و عملی عاشورایی جامعه و نیز ,  درس های : نقش تربیتی حضرت رسول (ص) و حضرت صدّیقه (ع) بر اندیشه ی امام حسین (ع) برای تصمیم در انجام  قیام عاشورا و نجات اسلام محمّدی ِ واقعی و ترویج سایر هدف های قیام عاشورا و ارزشمندترین هدف های اسلامی ِ عاشورا یعنی هدف های الهی را می دهد . 

واژگان كليدي: محتشم ، درس برای شاعران عاشورایی

مقدمه

شاعر بزرگ عاشورا محتشم کاشانی در سده ی دهم هجری قمری  پا به جهان نهاد .  ایشان , در ترکیب بند عاشورایی ِ  بسیار مشهور و ماندگار دوازده بندی خویش , درس های کاربردی و عقیدتی ارزشمندی را برای افزایش بصیرت و معرفت شاعر های عاشورایی که هدف بسیار ارزشمندی در تربیت و کمال شاعر عاشورایی می باشد , بیان می کند . که در ادامه می آید .

متن

باید شاعرهای عاشورایی ,  مانند محتشم کاشانی , به ترویج هر چه بیشتر ِ عزاداری بسیار عظیم شهید های تابان بی سَر کربلا و اسیر های بسیار مظلوم شام (ع)  بپردازند . زیرا , ایثار آنها برای بشریّت , بی پایان است .

در اینجا , این نکته نیز قابل بیان است :

در سال های اخیر , عزاداری امام حسین (ع) و شهید ها و اسیر های نورگستر کربلا در ایران اسلامی ,  پرشور است . امّا ,  به پرشوری بسیار دهه ها و سده های اخیر نمی باشد . پس ,  شاعر های عاشورایی روزگار ما , نباید سکوت کنند . و محتشم وار ,  سوگ بزرگ شهید ها  و اسیر های کربلا را یادآوری نمایند . و عزاداری ِ عاشورایی با عظمت تر را ترویج کنند .گویا طلوع می‌کند از مغرب آفتاب

کاشوب در تمامی ذرات عالم است
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
این رستخیز عام که نامش محرم است
...
جن و ملک بر آدمیان نوحه می‌کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
یا :
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سربرهنه برآمد ز کوهسار
موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه
ابری به بارش آمد و بگریست زار زار
گفتی تمام زلزله شد خاک مطمئن
گفتی فتاد از حرکت چرخ بی‌ قرار

یا :

بر حربگاه چون ره آن کاروان فتاد
شور و نشور واهمه را در گمان فتاد
هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند
هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد

شاعر های عاشورایی ,  مانند محتشم کاشانی , باید  سیرت دشمن های حضرت حسین (ع) و شهید ها و اسیر های تابنده ی کربلا (ع) را با ژرف نگری نشان بدهند .  تا بصیرت خواننده و جامعه را بالا ببرند .
که در میان اشعار عاشورایی ادبیّات پارسی , حجم کمتر ِ متن سروده ,  به تحلیل سیرت و اندیشه ی دشمن های امام حسین  (ع) می پردازد . و حتّی , در معاصر و نیز در روزگار ما , باید از این غفلت , کاسته شود .

آه از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم
کردند رو به خیمه سلطان کربلا
..
پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل

شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل

برای نمونه , در ترکیب بند عاشورایی محتشم کاشانی از میان دشمن های امام حسین (ع) , نام ِ  ابن زیاد ملعون  , نیز آورده شده است .
او با حیله ی فراوان , مردم کوفه را از بیعت و همراهی با حضرت مسلم بن عقیل (ع) , باز داشت .
امّا در بیشتر سروده های عاشورایی ادبیّات پارسی به نام ابن زیاد ملعون و بیان سیرت و اندیشه ی او اقدام نمی شود .

آری , پرداختن به سیرت و اندیشه ی دشمن های امام حسین (ع) ,  به اندازه ی پرداختن به ویژگی های یارهای درخشان امام حسین (ع) ,  برای اندیشه ی فرد ها و جامعه ی اسلام و حتّی بشریّت , ارزشمند است .

ای زاده زیاد نکرده‌ست هیچ ‌گه
نمرود این عمل که تو شداد کرده‌ای
کام یزید داده‌ای از کشتن حسین
بنگر که را به قتل که دلشاد کرده‌ای

خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پرورده ی کنار رسول خدا حسین

شاعر های عاشورایی , در شعر خویشتن باید به نقش مهمّ تربیتی امام حسین (ع) به وسیله ی پیامبر گرامی اسلام (ص) ,  که قیام حضرت سیّدالشّهدا (ع) , از تربیت اصیل امام حسین (ع) به وسیله ی حضرت پیامبر اسلام (ص) , ریشه گرفت ,  اشاره نمایند . و بپردازند . امّا , در شعر عاشورایی و به ویژه شعر عاشورایی معاصر ,  به این امر ارزشمند , کم توجّه می شود .

محتشم کاشانی ,  ندامت عاشورایی را بسیار بزرگ می داند . آری , تنها ماندن امام حسین (ع) و یار های شهیدش (ع) در دشت کربلا ,  برای عهد شکنی و حتی راحت طلبی و  بی تفاوتی ِ امّت اسلام بود .

کاش آن زمان ز آه جهان سوز اهلبیت
یک شعله برق خرمن گردون دون شدی


کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان
سیماب‌وار گوی زمین بی‌سکون شدی


کاش آن زمان که پیکر او شد درون خاک
جان جهانیان همه از تن برون شدی


کاش آن زمان که کشتی آل نبی شکست
عالم تمام غرقه ی دریای خون شدی

شاعر های عاشورایی , باید مانند محتشم کاشانی , ندامت عاشورایی را در شعر های خویش به صورت تحلیلی , به کار ببرند . و موجب بیداری خواننده ها و جامعه شوند .  و نگذارند که مسلمان ها , دوباره بی تفاوت و دنیا پرست و راحت طلب و عهدشکن با امام عصر ِخویش گردند .
یک نمونه ی موفّق در این مورد : مثنوی عاشورایی معلّم دامغانی با مصراع ابتدایی ِ " روزی که در جام شفق مل کر خورشید " است . که به نحو والایی ,  ندامت عاشورایی را بیان می کند . و گوشزد می نماید .

هست از ملال گرچه بری ذات ذوالجلال
او در دلست و هیچ دلی نیست بی‌ملال

شاعر های عاشورایی ,  باید هدف های الهی ِ امام حسین (ع) و شهید های کربلا را نیز در شعر بیاورند  .  که در سروده های عاشورایی ِ ادبیّات پارسی , مورد های کمی به صورت درخشان به این امر , پرداخته اند . از جمله ی این موارد ناب , مثنوی روضه الاسرار , سروده ی سروش اصفهانی است .
آری , مهم ترین هدف امام حسین (ع) از قیام عاشورا , نخست , جنبه ی الهی است . و سپس , جامعه ی مسلمان ها و بشریّت است . زیرا , تنها آفریننده ی هستی و تنها خواست بی چون و چرای دو جهان و تنها منبع قدرت کائنات و تنها منبع نور ِ هستی , سرشت الهی است .

 آری , محتشم کاشانی در بیت بالا ,  هدف عارفانه ی امام حسین (ع) از شهادت خویشتن را ,  کسب رضایت الهی و فتح دل ها بیان می کند .
و شاعر های عاشورایی , باید هدف های تابناک الهی ِ دیگر را نیز در سروده هایشان , کشف کنند .

چون روی در بقیع به زهرا خطاب کرد
وحش زمین و مرغ هوا را کباب کرد
...

آن تن که بود پرورشش در کنار تو
غلتان به خاک معرکه
کربلا ببین

محتشم کاشانی در سروده ی عاشورایی ماندگار خویش , علاوه بر فضای مرثیه , نکته های سرشار از حکمتی  را نیز ,  برای بالا بردن معرفت خواننده ها ,  اعمّ از جامعه و حتّی شاعر های عاشورایی نیز بیان می کند .

 ایشان , در سروده ی عاشورایی اش ,  به پرورش امام حسین (ع) به وسیله ی معارف ناب وحیانی و نبوی (ص) ِ وجود مادر بزرگوار ایشان یعنی حضرت صدیقه (ع) اشاره می کند . و شاعر های عاشورایی را به ترویج این موضوع ارزشمند در سروده های عاشورِایی خویش ,  یاد آوری می کند . زیرا , حضرت فاطمه (س) که بنابر یک حدیث نبوی (ص): " فاطمه پاره تن من است، هر که او را اذیت کند مرا اذیت کرده و هر آنچه او را خشنود سازد مرا خشنود ساخته است. " [2],  در زمان زندگی اش , بنابر تاریخ شیعه ,  جانشینی و امامت امّت اسلام را ,  در وجود امام علی (ع) و امام حسن مجتبی (ع) و امام حسین (ع) می دانست . و روشنگری می نمود . و در حقیقت ,  قیام عاشورا , میراث فاطمی (ع) و پیروی از اندیشه های حضرت فاطمه (س) بود .  در شعر های  عاشورایی ادبیّات پارسی و حتّی در شعر عاشورایی معاصر و روزگار ما ,  به این مسئله ,  کمتر پرداخته شده است . و شاعر های عاشورایی ,  باید به این مسئله ی ارزشمند ,  بیشتر بپردازند . و تحلیل کنند .

بحث و نتيجه‌گيري

محتشم کاشانی ,  درس های عاشورایی ارزشمندی را برای استفاده ی شاعر ها برای افزایش معرفت و بصیرت  در شعر خویش و جامعه , که هدف حقیقی شعر عاشوراست ,  بیان می کند . در روزگار ما , امام مهدی (عج) جانشین و امام حسین (ع) ِ زمانه است . و شاعر های عاشورایی در شعر خویش ,  وظیفه دارند ,  با بالا بردن معرفت عاشورایی و ترویج سیره ی امام حسین (ع) در جامعه ی ایران و اسلام و جهان , افراد را برای یاری ِ امام عصر (عج) , آگاه و تربیت نمایند . تا جامعه ,  از تنها ماندن امام حسین (ع) و شهید های نینوا که برای فریب دشمن های امام حسین(ع) و راحت طلبی و ترس  , به یاری امام حسین (ع) نپرداختند , عبرت گیرند . و با یاری و وعده ی خداوند تابان در قرآن مجید , و یاری عملی افراد ,  ظهور مهدی (عج) و سعادت الهی برای بشریّت در دو جهان رخ دهد .

منابع

محتشم کاشانی، کمال الدین علی، 1389، دیوان اشعار، چاپ پنجم، تهران، انتشارات نگاه

مجلسی، محمدباقر، 1372، بحارالانوار، چاپ اول، تبریز، انتشارات جاویدان

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 

سید محمد حسین شرافت مولا
1402/08/12
66

Translator
 
 
Translator
 
 
Translator
 
 

بسمه تعالی

تقدیم به پیشگاه مقدس امامزاده یحیی بن موسی الکاظم (ع)

آن سپیدار در میدان سرخ می ماند

آن پراحساس , چون سار های خونین مانَد

 

آن چکاوک با چشم های سرخ , مانا هست
بی ریا ,  در سوزش ها بسا والا هست

 

چون پرستو در خون های بسیار , مستی
با هزاران آه , طاوس خونین هستی

 

در سرشک ها با یحیی بن موسی (ع) مانیم

راه راستش را مانای سرخ می دانیم

بوسه ها با ایمان , با سرشک می ماند
در حرم بر پیمان ,  با سرشک می ماند

از همین خون ها همواره شرمسار هستیم
در همین آستان همواره سوگوار هستیم

خاک آستان تا اکسیر ِ ما می سازد
چشم خون آلود را توتیا می سازد

تا امام مهدی , خونخواه این جانان است
چشم ( بستان ) خون آلود این آستان است

متخلص به :  بستان

سید محمد حسین شرافت مولا
1402/06/22
37

 

 

بسم الله النور

 

 

تقدیم به پیشگاه مقدس حضرت امام رضا (ع)

 

 

گریه های فروزان تو را می شناسند
قلب های پشیمان تو را می شناسند

پرسش زندگی را تو آبی , سحابی
میغ های بهاران تو را می شناسند

یاد تو فرصت سوزش است و شهادت
زین جهت نینواسان تو را می شناسند

پرتو را , تا ز عاشورا می فِشانی
نینوای درخشان ! تو را می شناسند

در نشابور , تا هوری از" لا " شکفتی
ای که انوار رویان تو را می شناسند

عشق توحید , مبسوط از ساحت توست
ای که آفاق سبحان تو را می شناسند

هر چه سوز از دَم ِ سم ّ , جوشیده داری
عاشورای خوبان ! تو را می شناسند

اینک ای نور , درد غریبی تمام گشت
چون تمام غریبان تو را می شناسند

کاش بستان , شموس رضا (ع) دیده بودم
نوحه های خراسان تو را می شناسند



 

 



متخلص به :

بستان

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1402/06/04
41

 

  

 

 

 

بسمه تعالی

 

 

 

 

 

 

 




آهم همه سوزش است و دریاست حسین
گویا یَم ِ نرگس است و رؤیاست حسین

اختر چه سنا ها خورَد از نیزه خیس
از بس که سرش تابد و ماناست حسین






 

 



متخلص به :

بستان

 

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1402/05/05
45

بسمه تعالی

طرح عاشورایی _ امام حسین (ع)








عاشورا
عشق به
آزادگی
بود









متخلص به :

بستان
سید محمد حسین شرافت مولا
1402/04/21
53

 

بسمه تعالی

 

 

 

 

نمایه شده در وبسایت : سیویلیکا _ سال 1400

 

 

 

 

 

 

اندیشه محتشم کاشانی درباره امام علی (ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

چکیده

 

امام علی ّ بن ابیطالب (ع) به خاطر نیّت ها و کردار خویش ,  شخصیّت تابنده و دریای معارف صدر اسلام و انسان کامل الهی است . و جانفشانی ها و جهاد های علوی (ع) , دین اسلام را از دشمن های پرنیرنگ و خونریز نجات داد . همچنین , باید عدالت کامل ایشان , برای ماسوا , الگوی تمام زمان ها و مکان ها باشد . مولی الموحّدین امام علی (ع) , همواره خود را بنده ی خداوند درخشان می دانست . و با وجود داشتن مقام بسیار نزد پیامبر اسلام (ص) ,  به خاطر تزکیه ی نفس و قلب پاک , هیچگاه ادّعای خدایی و برتری نکرد .  و سالک عرفانی ,  بدون عشق و عرفان علوی (ع)  که مظهر انسان کامل است , به عرفان الهی نمی رسد . و قلب ایثارگر و  بی ریا و  تزکیه کننده ی حضرت علی (ع) , رازهای عرفان الهی را که ماسوا از شناخت آن ناتاوان است , می داند . و خداوند تابان را با شناخت اندیشه , گفتار و کردار انسان کامل یعنی حضرت علی (ع) , می توان بهتر و دقیق تر شناخت . امّا در عشق به مولای متّقیان علی علیه السّلام , نباید افراط کرد . و ایشان را خدا پنداشت . که موجب خشم تنها معبود دو جهان یعنی حضرت خداوند و جهنّمی شدن فرد ِ افراط گر می گردد . و به خواست خداوند درخشان و به خاطر وجود بسیار بخشنده ی علوی (ع) ,  حرم پاک حضرت حیدر (ع) , جای شفاعت بیمارها و حفاظت کننده ی شهر نجف و تمام اسلام است .  و باید به زیارت آن شتافت . و دریای بخشش وجودی ِ امام علی ّ مرتضی علیه السّلام , برای ماسوا , بی پایان است . و باید در زندگی , نیتّ , گفتار و کردار انسان کامل یعنی حضرت علی (ع) را الگو بگیریم . تا به سعادت الهی در دو جهان برسیم .

 

کلمات کليدي: محتشم کاشانی , اندیشه علوی

 

 

مقّدمه

شمس الشّعرا کمال الدّین علی محتشم کاشانی از مرثیه سُرا های ماندگار عاشورا و از شاعر های توانا و چیره دست آیینی و علوی است . محتشم ,  در سده ی دهم هجری قمری در شهر کاشان , پا به جهان گذاشت . دوران زندگی ایشان ,  با حکومت شیعی شاه طهماسب (ره) , همزمان بود . محتشم کاشانی , در دیوان اشعار خویش , در یک ترکیب بند ارزشمند و چند قصیده ی باشکوه , به مدح و منقبت حضرت اسدالله علی بن ابیطالب (ع) می پردازد . در زیر ,  به بررسی اندیشه ی والای علوی ِ محتشم کاشانی می پردازیم . 

 

 

متن

 

 

گر نبودی صیقل شمشیر برق آیین وی
می گرفت آیینه ی اسلام را زنگ ظلام



در صدر اسلام ,  شمشیر برّاق ِ ذوالفقار و جانفشانی ها و جهاد های درخشنده ی علوی (ع) از نوجوانی تا پایان زندگی ,  موجب شد که دشمن های سرسخت خداوند درخشان و اسلام , که خونریز و پرنیرنگ بودند , مذهب آیینه وار و آسیب پذیر به وسیله ی جامعه و همچنین  نوپای اسلام را تیره و زنگ زده نسازند . و از بین نبرند . بر ما نیز واجب است که مانند امام علی (ع) ,  با زبان و عمل از دین اسلام و شیعه در برابر مخالف ها , حفاظت کنیم .

 



وی به هر شام از سجود محرمان نه فلک
هست قصر احترامت ثانی بیت الحرام



گنبد  طلایی ِ آستان ِ پاک تنها زاده ی کعبه ی معظّمه , در شهر مقدّس نجف , پس از مسجد اطهر ِ بیت الله الحرام در مکّه ی معظّمعه , پاک ترین و مورد احترام ترین مکان و حرم در جهان است . و هر لحظه , اولیا و فرشته های الهی ِ آسمان های نه گانه ,  به زیارت حرم پاک درخشانده ترین بنده و برترین ولیّ الهی و برترین موجود ها غیر از پاک ترین وجود یعنی حضرت خداوند ,  یعنی  حضرت علی علیه السّلام  می پردازند .



بس که دست انتقام از قوت عدلت قویست
لاله رنگ از خون شاهین است چنگال حمام

 

 

 

 

حضرت علی (ع) بر اساس واقعه های زندگی ایشان مانند : تقسیم عادلانه ی بیت المال حتّی برای برادر نابینای خود یعنی عقیل (ره) یا قصاص عادلانه ی قاتل خویش و ... ,  نماد کامل و شدّت ِ عدالت و انصاف ومانند واقعه ی : غارت استان انبار عراق به وسیله ی اشرار سپاه معاویه و ... , مظهر و نماد کامل "  انتقام از ظالم " بود . و تصمیم عدل ایشان بر اساس بیت بالا ,  آینگونه است که : کبوتر را از مظلومیّت و شکار شدن , نجات می دهند . و شاهین به وسیله ی چنگ کبوتر ,  مانند لاله ی سرخ  , خون آلود  و کشته می شود .



محیط مرکز دل کانچه در خیال هنوز
نداده دست بهم هست پیش او ملهم



شهید محراب ِ عبادت الهی یعنی امام علی (ع) , بزرگ ترین عارف ِ هستی بعد از حضرت خداوند هستند . و راز های نامکشوف و الهام های عرفانی  فوق تصوّر ِ غیبی و قلبی که به عمق مرکز قلب و رؤیا و باطن هیچ انسان و حتی موجود دیگری غیر از حضرت خداوند ,  نرسیده است , به خواست خداوند درخشان , به خاطر رحمت بی کران و ایثار بی پایان علوی (ع) به  قلب حضرت علی (ع) , الهام می گردد و راه می یابد  .

 

و ما باید در زندگی ,  با شناخت زندگانی ِ عرفانی دریای بی پایان عرفان یعنی امام علی (ع) , در حدّ توان , به شناخت عرفان و سعادت الهی  برسیم  . و در میان تمام شاخه های عرفان , عرفان علوی (ع) به خاطر رحمت و ایثار بی پایان قلبی و عملی  ِ امام علی ّ ِ مرتضی (ع)  , شاهراه رسیدن به رازها و پرتو های عرفان الهی است .



به بحر گر فتد اوراق مدح و منقبتش
ز حفظ خالق یم تا ابد نگیرد نم

 


حضرت خداوند , علاقه ی ویژه ای به بنده ی عاشق ِ کامل خویش یعنی امام علی علیه السّلام دارد . به طوریکه برای ستایشگران حضرت اسدالله علی (ع) , ارزش والایی قرار می دهد . و اگر ستایش ها و منقبت ها و سروده های درباره ی امام علی (ع) ,  بر کاغذ نوشته شود . و به دریا بیفتد . آن زمان , حضرت خداوند که آفریننده ی دریا هاست , برای همیشه از تر شدن آن برگ ,  جلوگیری می نماید .

 پس برای رضایت حضرت حق , قلب و کردار امام علی ّ بن ابیطالب (ع) را ستایش کنیم
.

 

او خدا نیست ولی در رخ او وجه الله
می توان یافت چو خطهای خفی از عینک



در ادامه , محتشم کاشانی به نکته ی ارزشمندی می پردازد :
امام موحّدین علی علیه السّلام , نمونه ی بنده و انسان کامل و دارای ولایت و پرتو الهی است . اما برخی از افراد ,  دارای زیاده روی و افراط در حبّ به ایشان می شوند . و حضرت مولی الموحّدین علی (ع) را خدا می دانند . که این غلط است .
و باید دانست که میان حُبّ ِ به ولیّ  ِ خداوند درخشنده و افراط گرایی در عشق به ولیّ و پرستش او  و جهنّمی شدن  , فاصله ی کمی وجود دارد .  و باید همیشه در نیّت , زبان و اعمال , مراقبت کنیم . تا گرفتار خشم تنها معبود دو جهان یعنی حضرت خداوند نشویم .

 

 

 

پس در زندگی برای سعادت الهی ,  قلب تابنده و کردار درخشنده ی راهنما و  جانشین رسول و فرستاده ی حضرت خداوند تابناک یعنی حضرت علی ّ مرتضی (ع) را باید شناخت . که موجب شناخت صفت ها و وجود و پرتو بی کران دو جهان ,  یعنی حضرت خداوند می باشد . همچون شیشه ی عینک که موجب بهتر دیدن خط های باریک تر می گردد . و بینایی را بهتر و کامل تر می کند .



رتبه ی ذات ترا شعله ی انوار ظهور
تا به حدیست که بی مدرکه گردد مدرک



پرتوهای قلب حضرت علی ّ بن ابیطالب (ع) , آنچنان زیاد گشته است که در زبان و کردار ِ بسیار نیکوی ایشان به وضوح و آشکار ,  قابل تشخیص برای تمام عقل ها چه کم و چه زیاد , خواهد بود . و جایگاه سرشت ِ پاک  ایشان را برای همه , نمایان می سازد .



از ازل تا به ابد بهره چه باید ز سلوک
سالکی را که ره حب تو نبود مسلک

 

 

تمام افراد از ابتدای آفرینش تا ابد , تنها باید از طریق عشق و عرفان علوی (ع) که در نیّت و کردار , نماد انسان و عارف کامل الهی بودند , به عرفان و سلوک برسند .
و این ,  تنها راه عرفان حقیقی است . و راه های دیگر , ناقص خواهد ماند .



کاسه چوبین گدایی هر که پیشت داشته
از کف دریای خاصت کشتی زر یافته



اعمال امام علی بن ابیطالب (ع) , نماد بخشش و دریای رحمت و بخشش بی پایان الهی است . و حتّی بیشتر از خواسته و نیاز ِ حاجتمند ها و مسکین ها و حتّی ماسوا , به ایشان می بخشد .
آری : " برو ای گدای مسکین در خانه علی زن           که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را " 2  .
که بیت بالا به داستان بخشش نگین حضرت علی ّ ِ مرتضی (ع) به فرد مسکین در هنگام نماز اشاره دارد . 3


 و بر اساس  بیت بالا از محتشم کاشانی  , اگر مسکینی با یک ظرف کوچک به گدایی حضرت (ع) برود , امام علی ّ ِ مرتضی (ع) , یک کشتی طلا به او می دهد .  و این از ویژگی های منحصر به فرد ِ مولی الموحّدین امام علی (ع) در میان اولیای الهی (ع) است . و حضرت خداوند , به خاطر همین رحمت بی کران علوی (ع) , برای ایشان جایگاه ویژه ای در میان ماسوا قرار داده است . و حضرت حیدر (ع)  در کعبه ی معظّمه , به دنیا آمد .

 

داد از فرعون دعوای الوهیت نشان
جز تو هر کس شد مکین اندر مکان مصطفی

 

 

 

حضرت علی (ع) به خاطر تزکیه ی بسیار نفس و قلب درخشنده ی بی ریا ,  هیچگاه ادّعای خدایی نکرد . و نخواهد کرد . حتّی اگر بالاترین جایگاه های هستی را به دست آورد . و به گفته ی محتشم کاشانی , هر کس غیر از امام علی (ع) که به آن جایگاه والای نزدیک ِ حضرت محمد (ص)  می رسید . همچون فرعون ,  ادّعای خدایی می کرد .


در اینجا محتشم کاشانی به نکته ی ارزشمندی می پردازد
:
باید در زمان رسیدن به  جایگاه های بالاتر دنیایی و دینی , مغرور نشویم . و در هر لحظه از زندگی ,  باید , بندگی خود را در پیشگاه تنها معبود و صاحب دو جهان یعنی حضرت خداوند , در نیّت , زبان و کردار فراموش نکنیم . تا در نهایت , به سعادت الهی برسیم . 



گشته تسبیح ملک آهسته هرگه در نماز
بوده رازی با خدایت یا امیرالمؤمنین



حضرت علی (ع) به خاطر قلب تابنده و عرفانی ,  در عبادت ها و در خواندن نماز , عارفانه تنها به نور وجود حضرت خداوند , توجّه داشت . و اسرار خاصّی با حضرت یزدان داشت .


آری , فرشته ها نیز در عرش در زمان نماز خواندن امام موحّدین علی (ع) , تسبیح و نیایش می کردند .  و نظاره گر آن لحظه های تابناک بودند . آن فرشته ها به ویژه در لحظه هایی که امام عارفان علی ّ بن ابیطالب (ع) , نیایش ها و راز های عارفانه با حضرت معبود الله می کرد . آنچنان تاثیر می گرفتند ,  که بی اختیار , آهسته تر تسبیح الهی را می گفتند .

 


ما نیز ,  در عبادت و نماز باید از حضرت پیشوای مؤمنین یعنی علی ّ ِ مرتضی (ع) الگو بگیریم . و تمام وجودمان , عارفانه متوجّه ِ حضور و پرتو حضرت نورالانوار الله باشد . و از افکار دیگر پرهیز کنیم . زیرا هدف از خواندن نماز , تنها به زبان آوردن واژه ها و تعظیم کردن ظاهری نیست . و قلب ما نیز ,  باید عاشق و فروتن و نیایش گر و متوجّه ِ حضور زیباترین و  تنها معبود هستی یعنی خداوند درخشنده باشد . 



پیکرت گنج نجف نورت در گردون صدف
مرغ روحت از شرف عنقای قاف احترام



 

آری , جسم تابناک ولی ّ خداوند متعال یعنی حضرت علی علیه السّلام که در حرم مطهّر در شهر نجف , مدفون است ,  واسطه ی رحمت الهی و موجب شفاعت بیمار ها و حفظ شیعیان و مسلمان ها و مؤمن ها و مردم شهر نجف است . و مانند گنج ارزشمند شهر نجف و شبیه گوهری در صدف آسمان شهر نجف , می تابد .


و روح عرفانی و ایثارگر و جانفشان ِ مولی الموحّدین امام علی علیه السّلام , سیمرغ قاف عرفان الهی و شرافت انسانی است . و مورد احترام جاودان و بسیار به وسیله ی شیعه ها و مومن ها و تمام کائنات می باشد . پس  در زندگی ,  باید با عشق ورزیدن به انسان کامل ِ توحیدی یعنی امام علی (ع)  و الگو کردن گفتار و کردار عرفانی ِ علوی (ع) , در زندگی به سمت کمال دینی و عرفانی و الهی برویم .

 



گر گشایی از شفاعت بر گنه کاران دری
بندد از رحمت خدا درهای دوزخ را تمام



قلب درخشان امام علی ّ بن ابیطالب (ع) بر اساس زندگی سرشار از ایثار و رحمت ایشان ,  آنچنان مهربان و بخشنده و ایثارگر است که بنابر بیت بالا , اگر حضرت خداوند ,   اذن دهند , حضرت علی (ع) تمام گناهکار ها را در روز قیامت , شفاعت خواهد کرد . و خواهد بخشید . و از جهنّم به دَر ِ بهشت ,  وارد خواهد کرد . و حضرت یزدان ,  کُلّ ِ درهای دوزخ را خواهد بست .
و در میان اولیای الهی , امیرالمؤمنین امام علی علیه السّلام  , نماد کامل رحمت الهی است . و باید در هنگام توبه و نیاز به ایشان توسّل جست . و واسطه ی الهی قرار داد

.

 

 

 

نتيجه­گيري



 


ما باید در زندگی ,  با الگو گرفتن ویژگی های انسان کامل که همان اندیشه و کردار امام علی (ع) است , سوی کمال الهی برویم . همچنین در روزگار ما , امام عصر مهدی موعود (عج) , همان امام علی (ع) ِ زمانه است .  و ما  باید در جامعه ی ایران و جامعه ی جهان ,  با دینداری عملی ,  امر به معروف و نهی از منکر و ظلم ستیزی
و عدالت علوی (ع) ,  ظهور امام زمان مهدی موعود (عج)  به همراه حضرت عیسی (ع) را آماده کنیم . و با یاری حضرت خداوند و با ظهور حضرت مهدی (عج) و هدایت گری و برپایی  ِ دین کامل الهی به وسیله ی ایشان و با شجاعت و اطاعت یاران مهدوی (عج)  ,  شیعیان , مسلمان ها  و مؤمن ها و حتّی تمام بشر در دو جهان به سعادت الهی خواهد رسید .

 

 

 

 

مراجع

 

 

1 محتشم کاشانی، کمال الدین علی , دیوان اشعار، چاپ پنجم , تهران ,  انتشارات نگاه , 1389

2 شهریار , سید محمد حسین ,  غزلیات , جلد یکم ,  چاپ چهل و دوم , تهران ,  انتشارات زرین ,  1391

حاکم حسکانی، عبیدالله بن عبدالله , شواهد التنزیل، ۱۴۱۱ق، ج۱، ص۲۰۹-۲۳۹

 

 

 

 

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1402/03/09
137

 

 

   بسمه تعالی

 

 

 

شعر سید محمد حسین شهریار در ستایش حضرت رضا علیه السلام

 

 

 

 

 

 

دلها که آرزوی امام رضا کنند
گویا زیارت ِ علی مرتضا کنند

در سینه می طپد دل شیدای شیعیان
هر دم که آرزوی ِ امام رضا کنند

در حسرت طواف تو‌ای آشیان قَدس
مُرغان ِ پر شکسته چه پرها که واکنند

زان کیمیای گُنبد و گُلدستۀ طلا
مِسهای قلب خویش , فقیران طلا کنند

یک کاروان شوق به سودای مشهدند
کآن صحن را به شور و نوا کربلا کنند

چاوُش اگر به اهل قبور این صلا دهد
خیزند مُردگان و قیامت به پا کنند

ما را جواب کرده طبیبان و می‌رویم
آنجا که درد‌ها به نگاهی دوا کنند

فرض است این زیارت و باید ادا به وقت
خوبان چرا نماز خُدا را قضا کنند

حاجت مبر به درگه ِ نامرد ای فقیر
آنجا برو که حاجت مردان رواکنند

بیگانه را چه ذوق غم و لذّت حضور
اینها حکایتی است که با آشنا کنند

آن چشمه های ذوق و صفا گو خدای را
چشمی هم از کرم به من بی صفا کنند

ای کعبه توشۀ طلبی با پیادگان
تا چند التماس به باد صبا کنند

سودای اهل بیت بَرَد سود عاقبت
سوداگران، معامله گو با خُدا کنند

زان لعل و خطّ سبز، نباتی و مصحفی
تا اهل دل مُصالحه با (ماسوا) کنند

با شاه عرضه کن سخن عشق شهریار
امّانه زاهدانه که روی و ریا کنند

 

 

 

منبع :

دیوان شهریار _ جلد یک _  انتشارات : زرین _ تهران _ چاپ چهل ودو _ 1391 .

 

گردآوری از : سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
1402/02/22
64

 

                                                         بسمه تعالی

چاپ شده در روزنامه خبر جنوب _ سال 1401

و

نمایه شده در وبسایت : سیویلیکا _ سال 1401

 

                                         اندیشه توحیدی محتشم کاشانی

 

 

 

             

چکیده

 

سرشت خداوند, آفریننده ی بی نیاز, زنده ی جاودان, برترین, عارف ترین و داناترین وجود هستی است. محتشم, عرفان و دانش جزئی ِ افراد ِ آفریده را قطره ای از منبع بی پایان عرفان و دانش الهی می داند. نیز , ذات خداوند, از مادّه نیست و اگر در جهان مادّه , به جستجوی معمّای چیستی وجود خداوند باشیم, به حقیقت نمی رسیم. و باید از طریق وحی فرستاده ی الهی, خداوند را شناخت. و همواره فرد باید,  خشنودی و خواست الهی را در نیّت, گفتار و کردار, الگو کند. تا در حیات دو جهان به سعادت الهی رسد.

 

کلمات کليدي: محتشم کاشانی , اندیشه الهی

 

مقدمه

شمس الشّعرا کمال الدّین علی محتشم کاشانی , قلّه ی شکوهمند مرثیه سُرا های عاشورایی در ادبیات پارسی است . ایشان ,  در قرن دهم هجری قمری در شهر کاشان پا به جهان گذاشت . ایشان  , در چند قصیده ی با شکوه و استوار ,  به ستایش و نیایش و حکمت ناب حضرت خداوند درخشان می پردازد . در زیر , اندیشه ی استاد فرزانه محتشم کاشانی را در اشعار الهی ایشان , بررسی می کنیم

متن

 

گشود شب در صندوق آبنوس از صبح
وز آن نمود زری سکه اش به نام خدا
...
چه سکه است بر این زر که نیستش کاری
به کار خانه ی تغییر تا به روز جزا

 

سرشت ِ وجود حضرت خداوند ,  تنها آفریننده و مالک و والاترین موجود دو جهان است . و بدون تغییر تا روز قیامت , به خاطر توانایی بی پایان و خواست مطلق و بی چون و چرای ذات الهی ,  تنها به اسم و به افتخار خداوند درخشان ,  پس از زمان شب سیاه رنگ , زمان صبح سپید و طلوع خورشید زرّین , مانند سکّه ی زرد رنگی که از صندوق سیاه رنگ بیرون آورده می شود ,  رخ می دهد .
پس ,  ما بنده های خداوند درخشنده ,  که جزئی از آفرینش بی کران حضرت خداوند هستیم ,  باید در زندگی ,  خواست بی چون و چرا و مطلق خداوند را به خواسته های خویش در زندگی , ترجیح دهیم . و عمل کنیم . تا در دو جهان به سعادت الهی برسیم .

کشنده ی طبقات نه آسمان بر هم
به هر یک از جهتی سیر مختلف فرما

آفرینش حضرت خداوند که تنها صاحب دانش بی کران و صاحب اسرار بی پایان تمام علوم است  , عالمانه ی بی پایان  و بسیار پیچیده و عجیب است . و آسمان های نه گانه , طوری آفریده شده است که  , روی هم قرار دارند . و هر کدام  , سیر و حرکت در جهت های گوناگون می کنند .  امّا به خاطر دانش و  توانایی بی پایان و خواست مطلق وجودی حضرت خداوند  , اشکال و خطایی در وجود و عمل آنها پیش نمی آید .

در اینجا , این نکته ارزشمند نیز بیان می گردد :


پس, دانش های گوناگون را بیاموزیم . امّا به علم خویش مغرور نشویم . زیرا , دانش ما هر اندازه  هم که باشد در برابر دریاهای بی پایان دانش خداوند والا , قطره  است .  و باید به درگاه حضرت خداوند , توسّل جُست . و دانش بیشتر را درخواست کرد

به امتزاج عناصر ز عالی و سافل
وجود بخش خلایق ز اسفل و اعلا

حضرت خداوند  بر طبق آفرینش , با ترکیب عنصر های گوناگون و بسیار , که این مادّه ها ,  گاه دارای کیفیّت پست و گاه دارای کیفیّت والا هستند , موجود های گوناگون هستی را از پست ترین تا عالی ترین موجود ها می سازد . و آفرینش حضرت خداوند ,  به خاطر دانش بی کران حضرت یزدان و مالکیّت و دانایی ِ کامل الهی بر راز های بی پایان هستی ,  شگفت انگیز بی کران و عالمانه ی بی پایان است .

درون مهد زمین صدهزار طفل نبات
بجنبشند به جنبش دهنده راه نما

در ادامه , محتشم کاشانی به حکمت الهی و قانون علّیت , اشاره می کند :

هر جنبشی در جهان هستی , دلیل بر نیروی به  وجود آورنده ای دارد . و عقل سالم را به سوی آن ,  متوجّه می سازد .
پس برای نمونه :  صد هزار گیاه های تازه روئیده ای که درآغوش خاک  , در حال رشد و جنبش هستند , نیروی خداوند والا ,  نیروی آن جنبش را به وجود می آورد .

در آسمان و زمین کردگار را مطلب
که بی نیاز نباشد نیازمند بجا

حضرت خداوند ,  بی نیاز ترین وجود هستی است . و اصل وجودی ایشان , مانند : جسم ِ مادّه , جامد , مایع یا گاز نیست . و بنابراین ,  در مکان و حتّی در زمان نمی گنجد . و محصور و محدود نیست . 

پس ,  اگر در جهان ِ مکانی ِ مادّه , چه در کره ی زمین  و چه در آسمان و کهکشان ها  , به دنبال معمّای چیستی وجود حضرت خداوند باشیم

به حقیقت نمی رسیم .
و باید ,  با رجوع به وحی فرستاده شده ی خداوند درخشان به رسول های الهی (ع) ,  حضرت خداوند را شناخت . تا به خواست آفریننده و تواناترین و تنها اراده ی هستی به سعادت الهی در دو جهان رسید .

به ورطه ای که شوی ناامید از همه کس
ببین به کیست امیدت بدان که اوست خدا

اگر فرد ,   در شرایط  گرفتاری و بحرانی و نا امیدی کامل از دنیا و مردم قرار بگیرد . ناگهان و به صورت غیر ارادی ,  تنها به حضرت خداوند ,  امید و ایمان قلبی کامل  پیدا می کند . و در آن لحظه ,  عظمت و اهمیّت بی پایان تواناترین و تنها صاحب کائنات و منبع نور دو جهان را در عمل و بسیار ملموس , به صورت کامل , می یابد .  

دهد به شامه آگاهیی که گم نشود
نسیم غنچه و گل بی تفاوتی ز صبا

 

آفرینش حضرت خداوند که سرشت وجود ایشان , دارای دانایی بی پایان می باشد  , بسیار دقیق و عالمانه است . به گونه ای که آفرینش حسّ بویایی انسان به وسیله ی خداوند والا ,  آنچنان با دقّت و قوی است که فرق میان بوی نسیم صبایی را که عطر غنچه را آورده است ,  با بوی نسیم صبایی که عطر گل را می آورد ,  با آگاهی بسیار , تمایز می دهد و می فهمد .

هزار قلعه ی دانش به دست فهم دهد
که گرتهی کند از کنگرش کمند رجا

هزار گنج ز معنی به پای فکر کشد
که خسروان جهان را بر آن نباشد پا

 

اگر فرد , خواهان و جویای دانش های بسیار می باشد ,  باید این را از درگاه حضرت خداوند ,  بخواهد . زیرا به خواست خداوند بزرگ که سرشت وجود ایشان ,  داناترین ِ هستی و دارای دانش بی پایان است ,  هزار گنج دانش و هزار قلعه ی علم هایی که دانشمندها و پادشاه های دنیا , که خودشان نیز بنده و قطره ای از دانش و قدرت آفرینش الهی هستند  , از کسب و درک آن ناتوان و نا امید هستند . و کمند آنها حتّی گوشه ای از آن دانش را به  حلقه ی تصرّف در نیاورده است , به دست خواهد آمد .

آری , به اراده ی الهی در آفرینش , دانش بشر , محدود است .  و نباید به آن , مغرور شویم . و باید , هر لحظه از تنها منبع ِ دانش و دارنده ی دانش بی پایان یعنی وجود خداوند درخشان  ,  به عنوان بنده ی درگاه الهی , شکر گزار و فروتن و خواهان دانش بیشتر باشیم .

 

طلسم دیده چنان بسته کز گشودن آن
شود حباب حقیری محیط ارض و سما

آری , اگر تنها اراده ی دو جهان و داناترین وجود یعنی حضرت خداوند بخواهد  , طلسم شناخت و معرفت ِ  اندک و ناچیز ماسوا , باز می گردد .

 پس حضرت خداوند , عارف ترین وجود هستی است  . و برای به دست آوردن معرفت الهی ,  باید به درگاه خداوند درخشان , توسّل جوییم .  و به وحی فرستاده ی الهی به پیامبر های الهی (ع) مراجعه کنیم . آری , شناخت و معرفت ماسوا , مانند ِ حباب ناچیزی است که به خواست خداوند والا , به دریای بی کران معرفت خداوند تابان ,  که زمین و آسمان را در بر خواهد گرفت  ,  تبدیل خواهد شد .

چه راست داشته یا رب به خویش لنگر او
علی الخصوص در ایجاد چرخ مستعلا

 

آفرینش حضرت خداوند که سرشت ایشان ,  دارای دانش بی پایان و و آگاه ترین بر تمام راز ها است  , بسیار عجیب و بی نهایت عالمانه است . برای نمونه ی ویژه , خلقت بسیار شگفت آور آسمان ِ عالی صفت به وسیله ی حضرت خداوند به گونه ای است که  : گویا لنگری نامرئی , آنرا نگه می دارد . و قرن هاست که  دانش محدود انسان را که به خواست خداوند تابناک ,  قطره ای از دانش بی پایان الهی است  به حیرت  , کشانده است .

نظر به خانه ی زنبوری افکن ای منکر
ببین بنای چنان ممکن است بی بنا

پس این رواق مقرنس ببین و قایل شو
بنایی که نهاده است این بلند بنا

در ادامه , محتشم کاشانی ,لانه ی بسیار منظّم زنبور را برای انکار کنند ه ها , مثال می آورد .  و از نظر عقلانیّت ِ تمام افراد , به یقین و حتم ,  آنرا دارای سازنده , که همان زنبو ها هستند , اثبات می کند  . سپس , به  پیدایش عالمانه تر , شگفت انگیزتر و پیچیده تر ِ بنای مرتفع آسمان که مانند سقف ِ دارای نقش و نگار مقرنس است ,  برای انکار کننده های حضرت خداوند آفریننده ی دانا , اشاره می کند . و با سنجش عقلی ,

به حتم , آنرا دارای آفریننده و علّت سازنده که همان حضرت خداوند داناترین و آفریننده ی هستی می باشد , می داند . و از آنها اقرار می خواهد .

خدایی آن صمدی را رسد که گر دو جهان
بهم خورد نهراسد بقای او ز فنا

 

خدایی ِ دو جهان به وجودی بسیار والا رسیده است که سرشت ایشان , بی نیاز ترین ِ هستی است . و اگر  , جهان های دنیا و آخرت , آسیب شدید خورند . و نابود گردند . باز هم وجود ِ خداوند تابنده  تا ابد , زنده و پابرجا خواهد بود . و آسیب , نقص و کمبودی برای سرشت ِ خداوند ,  نبوده و نیست و نخواهد بود . و وجود زنده و جاودان خداوند درخشان  , ترسی از فنا ندارد .

هوا به هرچه رضا ده شود مشو راضی
خدا به هر چه نه راضی بود مباش رضا

فرد باید , خشنودی نفس امّاره و هوس را که در تمام لحظه ها , فرد را به گناه , که خلاف وحی فرستاده ی خداوند والا است , و موجب ناخشنودی خداوند متعال می گردد ,  نخواهد . و تنها  , رضایت حضرت خداوند را در نیّت , زبان و کردار , الگوی اجرایی ِ تمام لحظه ها قرار دهد . تا در حیات دو جهان , به سعادت الهی برسد .

 

نتیجه گیری

وجود بدون تغییر و جاودان ِ حضرت خداوند , برترین و کامل ترین وجود دو جهان است . و فرد باید در تمام لحظه ها ,  در اندیشه و گفتار و کردار خویش , خواست بی چون و چرا و رضایت الهی را در نظر بگیرد تا در زندگی دو جهان به سعادت الهی برسد . همچنین در روزگار ما ,  در جامعه ی کشور و در جامعه ی جهان ,  که فرقه ها و گروه های فکری ِ انحرافی  و مادّی گرا به وجود آمده است تنها با رجوع و عمل به وحی فرستاده ی الهی  می توان به هدایت و سعادت الهی رسید . 

 

مراجع

 

1.  محتشم کاشانی، کمال الدین علی ؛ دیوان اشعار، انتشارات نگاه، تهران، 1389

 

 

 

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
1401/12/23
130

 

بسمه تعالی


شعر شاعر و عارف نامی ,  شاه  نورالدین نعمت الله ولی در مدح انوار امام علیّ مرتضی ( علیه السلام )








تا ز نور روی او گشته منور آفتاب
نور چشم عالم است و خوب و درخور آفتاب
وصف او گوید به جان شاه فلک در نیمروز
مدح او خواند روان در ملک خاور آفتاب
تا برآرد از دیار دشمنان او دمار
می کشد هر صبحدم مردانه خنجر آفتاب
صورتش ماه است و معنی آفتاب و چشم ما
شب جمال ماه بیند روز درخور آفتاب
پادشاه هفت اقلیم است و سلطان دو کون
تا شده از جان غلام او چو قنبر آفتاب
هر که از سر علی نور ولایت دید گفت
دیگران چون سایه اند و نور حیدر آفتاب
آفتاب از جسم و جان شد پاک او تا نور یافت
پادشاهی می کند در بحر و در بر آفتاب
گر نبودی نور معنی ولایت را ظهور
کی نمودی در نظر ما را مصور آفتاب
یوسف گل پیرهن برقع گشود و رخ نمود
چشم مردم نور دید و شد منور آفتاب
نقطهٔ اصل الف کان معنی عین علی است
در همه آفاق روشن خوانده از بر آفتاب
تا نهاده روی خود بر خاک پای دلدلش
یافته شاهی عالم تاج بر سر آفتاب
می زند خورشید تیغ قهر بر اغیار او
می فشاند بر سر یاران او زر آفتاب
رای او خورشید تابان خصم او خاشاک ره
کی شود از مشت خاشاکی مکدر آفتاب
با وجود خوان انعام علی مرتضی
قرص مه یک گرده و جامی محقر آفتاب
سایهٔ لطف خدا و عالمی در سایه اش
نور رویش کرده روشن ماه انور آفتاب
سنبل زلف سیادت می نهد بر روی گل
خود که دیده در جهان زلف معنبر آفتاب
تا بزیر چشم ازین صاحب نظر یابد نظر
از غبار خاک پایش بسته زیور آفتاب
عین او از فیض اقدس فیض او روح القدس
عقل کل فرمان برو, مه بنده چاکر آفتاب
آستان بارگاه کبریایش بوسه داد
در همه دور فلک گردیده سرور آفتاب
تا گرفتم مهر او چون جان شیرین در کنار
گیردم روزی بصد تعظیم در بر آفتاب
نعمت اللهم ز آل مصطفا دارم نسب
ذره ای از نور او می بین و بنگر آفتاب











گردآوری از :  سید محمد حسین شرافت مولا

منبع : دیوان اشعار شاه نعمت الله ولی _ موسسه انتشارات نگاه _ چاپ دوم _ 1389

سید محمد حسین شرافت مولا
1401/11/25
45

 

بسمه تعالی

 

چاپ شده در روزنامه خبر جنوب _ سال 1401

 

 

به مناسبت شهادت حضرت امام کاظم (ع)

 

 

 

نام مقاله :

 

 

اندیشه فیاض لاهیجی درباره امام کاظم (ع)

 

 

 

 

 

چكيده
 

حضرت امام کاظم (ع) برای نیّت و کردار های تابان ,  دریای معارف و دانش بی پایان الهی است . و وحی الهی به خواست خداوند و به واسطه ی دانش الهی ِ کامل و بندگی ِ تابناک امام هفتم (ع) و خاندان ایشان یعنی حضرات اهل بیت (ع) , در دست ما قرار گرفته و تفسیر شده است . و مسئله ی ارزشمند الهی ِ امامت حضرت کاظم (ع) ,  به وسیله ی خداوند و نه فرد دیگر , تعیین شد . و به خواست و فرمان خداوند تابنده ,  شرط قبولی ایمان فرد می باشد . و فرد عابد و زاهد کامل ,  اگر مخالف اندیشه ی کامل الهی ِ حضرت کاظم (ع) باشد , ایمان الهی و دینش , تباه است .  و در زندگی ِ به ظاهر معمولی امّا در واقعیّت , پیچیده و پر از مشکل , با اکتفا نکردن به عقل خود که بر پایه ی دانش پزشکی و آموزه های قرآنی و دینی , ناکامل است ,  باید به دانش کامل ِ امام کاظم (ع) , که به خواست الهی به دانش بی پایان خداوند درخشان , وصل است , مراجعه کنیم . و امام کاظم (ع) برای نیّت و کردارهای دینی والا و تابناک , انسان کامل الهی و دلیل آفرینش موجود هاست . و تنها خداوند بزرگ , که پرتو بی پایان است , جایگاه واقعی امام هفتم (ع) را می داند . و ستایش کرده است . و فرد و جامعه , باید برای سعادت الهی در دو جهان , اندیشه و کردار تابناک امام کاظم (ع) را الگو کنند .

 

 

واژه‌هاي كليدي:  فیاض لاهیجی ، اندیشه کاظمی (ع)

 


مقدمه

 

استاد فرزانه شیخ عبدالرّزاق فیّاض لاهیجی در سده ی یازدهم هجری پا به جهان گذاشت . ایشان , به گواه اثر های  نامدار دینی و ادبی ,  قصیده سُرای توانای توحیدی و چهارده معصومی (ع) و دانشمند برجسته ی فلسفه و کلام اسلامی در زمانه ی صفوی است  .  فیّاض لاهیجی , در قصیده ای به ستایش اندیشه و سیره ی ناب هفتمین خورشید ولایت امام موسی کاظم علیه السّلام می پردازد . در زیر ,  اندیشه ی این سروده را بررسی می کنیم .

 

متن

 

تمام مدح ویست و مدایح آباش
اگر ز توریه آگه شوی ور از فرقان                               


آری , به واسطه ی شایستگی  ِ وجودی و دانش الهی امام هفتم حضرت کاظم (ع) و پدرهای ایشان یعنی حضرت محمّد (ص) و امام های اطهار (ع)  است که وحی خداوند تابان در قالب کتاب آسمانی قرآن درخشان , به دست انسان ها رسیده و شرح و تفسیر شده است .

و تشخیص دقیق و باریک میان ِ حق و باطل و توریه ی دینی را که به معنی ِ : پوشاندن حقیقت در مصلحت دینی است , تنها به واسطه ی دانش الهی و شایستگی ِ وجودی ِ  آن حضرت ها (ع) می توان یافت .  بنابراین , انسان ها و بنده های خداوند تابناک ,  باید به وجود و گفتار و کردار با برکت و دانا و درخشان  ِ راهنمای آنها ,  برای یافتن حقیقت در زندگی و سعادت الهی در دو جهان , مراجعه کنند . و آنها را ستایش ها نمایند .

 

به فصّ خاتم وی نقش بود امام النّاس
دمی که بود ظهورش نهفته در کتمان                                                               


هنگامی که وجود انسان کامل الهی یعنی امام موسی کاظم (ع) , در عالم نهان بود , و حتّی تولّد دنیوی نیافته بود ,  نگین انگشتری ِ حضرت موسی بن جعفر (ع) , به خواست خداوند والا که دانا و توانا بر تمام هستی و تمام  ممکن ها و غیر ممکن ها می باشد ,  از ازل تا ابد ,  دارای نقش " امامت بر تمام مردم " بوده و هست و خواهد بود .

آری , آشکار شدن جاودان امامت ِ انسان کامل الهی یعنی حضرت کاظم (ع) , به فرمان و خواست خداوند بزرگ , از ازل  تعیین شده است . و انتخاب امامت  , تنها از سمت حضرت خداوند که دانا بر تمام هستی است, می باشد . و این امر , از سوی ماسوا , که بر اساس خواست خداوند درخشنده و آموزه های دینی , دانش کامل ندارند ,  نیست .

این نکته ی ارزشمند نیز بیان می گردد که :
هر کس که با امامت ِ حضرت موسی بن جعفر (ع) مخالفت نماید , در حقیقت ,  با دستور و خواست خداوند نورگستر , که بر اساس وحی فرستاده شده به پیامبر (ص) , داناترین هستی می باشد , مخالفت کرده است .

 

اگر نه غایت ایجاد عالمستی او
هنوز بودی آدم به صلب خاک نهان



نیّت  , گفتار و کردار های عالی ِ حضرت امام کاظم (ع) , کمال دین الهی است . و معارف و سیره ی زندگی و حدیث های ایشان , الگوی انسان و مؤمن و موحّد کامل و اسوه ی سعادت الهی در دو جهان و دلیل آفرینش انسان ها و جهانیان به وسیله ی آفریدگار هستی یعنی حضرت خداوند تابنده , می باشد . و وجود نابوده ی ِ حضرت آدم (ع) نیز ,  بخاطر وجود مؤمن و موحّد کامل الهی یعنی امام کاظم (ع) که هدف نهایی آفرینش ماسوا هست ,  از نطفه ی خاک آفریده شده است .

 

به دشمنی تو نافع نمی شود طاعت
به دوستی ّ تو نقصان نمی کند غفران       

 

بنا بر خواست و قانون خداوند تابان در دین های توحیدی  , که پیامبر ها (ص) و امام ها (ع) را واسطه ی بین خداوند بزرگ و انسان ها قرار داده است   ,  بندگی و عبادت و فرمانبری از حضرت خداوند , با دشمنی ورزیدن به مقام امامت حضرت موسی کاظم (ع) و اهل بیت (ع) و نیز به مقام  ِ پیامبر های الهی (ع), سودی ندارد . و پذیرفته ی درگاه حضرت خداوند تابناک نمی شود .
همچنین , بخشش خداوند تابناک , با ارادت و دوستی و عشق به پرتو توحیدی ِ وجودی ِ امام موسی کاظم (ع) و حضرات (ع) یاد شده , هیچگاه کمتر نمی گردد .

نصیحتی ز تو رهبرتر از هزار دلیل
خطابتی ز تو پرنفع تر ز صد برهان
اگر چه نزد خرد نارسیده ای به وجوب
ولی مکان تو صد ره گذشته از امکان

 

به خواست خداوند تابنده , دانش ِ جانشین خداوند بزرگ یعنی حضرت امام کاظم (ع) , به دریاهای بی پایان دانش خداوند والا که بر اساس وحی فرستاده ی الهی به پیامبر ها (ع) ,  سرشت حضرت یزدان , داناترین و تنها آفریننده ی هستی می باشد , وصل است . بنابراین ,  پند و اندرزی و سخنی هدایت گر از امام هفتم علیه السّلام  , بهتر و سودمندتر و راهنماتر از هزار استدلال و اشارت فرد های دیگر است .

بنابراین در زندگی , به دانش مادّی که به خواست خداوند تابناک , محدود است ,  نمی توان به صورت کامل تکیه کرد . و دانش کامل و بی پایان خداوند تابنده و دانش اهل بیت (ع) به ویژه امام کاظم (ع) , در دنیای به ظاهر معمولی امّا عجیب آفرینش , راهنما و الگو است . و باید ,  در زندگی از راهنمایی ِ پندهای الهی ِ تابنده ی امام هفتم (ع) و حضرات (ع) یاد شده ,  برای سعادت الهی در دو جهان استفاده کرد .



در ادامه , شیخ فرزانه فیّاض لاهیجی , نکته ی ارزشمندی را بیان می کند :

لزوم برخی فرموده ها و پندهای امام موسی کاظم (ع) و یا دیگر حضرات
اهل بیت (ع) و پیامبر های خداوند والا (ع) , که به خواست خداوند بزرگ ,  دانش ایشان , به دانش بی پایان خداوند درخشان , وصل هست , در سنجش عقل ِ ما  که به خواست خداوند درخشنده ,  نا کامل است ,  در آن زمان یا درطول زمان زیستن ما در دنیا  , اثبات نمی شود . امّا چون دانش امام کاظم (ع) و حضرات (ع) یاد شده ,  به خواست خداوند تابان ,  به دانش بی کران خداوند وصل است , چیز هایی که نزد عقل نا کامل ما و دانش ناکامل ما , غیر ممکن به نظر می رسد ,  در پیش مقام و دانش کامل و بی پایان خداوند درخشنده  و امام هفتم حضرت کاظم علیه السّلام و حضرت های (ع)  یاد شده , بسیار دانسته , امکان پذیر و رخدادنی است .

 

خلاف رای تو زان نقض دین بود که خدای
به تار عهد تو تابیده رشتۀ ایمان

 

به خواست خداوند بزرگ که تنها اراده ی بی چون و چرای هستی می باشد , اندیشه های تابناک امام موسی کاظم علیه السّلام , کامل , بی نقص و شرط و اساس ایمان و دیندار بودن می باشد . و الگوی زندگی ِ به ظاهر معمولی ,  امّا پیچیده ی بنده های خداوند تابان برای سعادت الهی در دو جهان است . و هر فرد که مخالف اندیشه ی کامل  حضرت کاظم (ع) باشد , ایمان الهی و دینش ,  تباه است .
آری ,  خواست ِ حضرت یزدان , رشته ی ایمان الهی فرد را از تار و پود ِ پیمان داشتن به امامت ِ حضرت موسی کاظم (ع) ,  که نیّت و گفتار و کردار ایشان , انسان کامل الهی می باشد  , به وجود آورده است .

در اینجا ,  این نکته ی والا بیان می گردد که :
هر فرد غیر از معصوم ها (ع) و بزرگ های درخشان دین های الهی ,  چون اندیشه ها و کردار های دینی او ناکامل است ,  اگر بیشتر ِ واجبات و مستحبات دین را انجام دهد ,  امّا خلاف اندیشه ی کامل و وصل شده به  دانش های بی پایان الهی ِ اهل بیت (ع) و حضرت امام هفتم (ع) , عمل نماید ,  مؤمن الهی و مسلمان و شیعه نیست .

کسی که خصم ترا دید بر سریر چه گفت
بود به جای سلیمان گرفته دیو مکان

بنابر آگاهی و فرمان خداوند تابنده , جانشینی حضرت پیامبر (ص) و امام های اطهار (ع) تا امام ششم حضرت جعفر صادق (ع) , فرد شایسته ای که نیّت ,  گفتار و کردارهای وی , بنده ی کامل الهی می باشد , جز امام هفتم حضرت موسی کاظم (ع) نیست . و دشمن های آنها و به ویژه دشمن امام کاظم (ع) هنگامی که بر تخت وصایت و جانشینی ِ پیامبر اسلام (ص) , می نشستند ,  گویا دیو بر تخت حضرت سلیمان نبی ( ع) , نشسته است .

در اینجا فیاض لاهیجی , به داستان حضرت سلیمان (ع) اشاره دارد که : دیو پلیدی , سیمای خویش را تغییر داد . و به شکل حضرت سلیمان (ع)  در آمد . و نگین حضرت سلیمان (ع) را دزدید .  و بر دست کرد.  وبه حکومت رسید . و پس از مدّتی حضرت سلیمان نبی (ع) به وسیله ی عنایت حضرت حق و آگاهی مردم  بر دیو غلبه می کند . *1

 

کسی دگر نتواند ترا به مدح ستود
بس است مادحت ایزد , مدایحت قرآن


آری , غیر از سرشت ِ خداوند که برترین و داناترین و تواناترین موجود هستی می باشد . و نعمت ها و ستایش های خداوند تابناک برای هر آفریده ای که بخواهد , بی کران است , فرد دیگری نمی تواند , آنگونه که شایسته است ,  حضرت های اهل بیت (ع)  به ویژه حضرت امام موسی کاظم (علیه السّلام) را مدح کند . زیرا , مقام حضرت های اهل بیت (ع) و امام کاظم علیه السّلام تا جایی است که :

 والاترین و تابناک ترین وجود ِ هستی یعنی حضرت پروردگار که تنها ,  تعداد محدودی از پیامبر های بزرگوار (ع) و  اولیای بزرگ خداوند را  در کتاب تابناک و پاک و  آسمانی ِ فرستاده ی خویش یعنی  قرآن مجید یاد کرده است . وستایش  نموده است , در قرآن درخشنده , وصف های اهل بیت (ع) را نیکو و والا می دارد . و می ستاید .

بزرگوارا آنی که در مدیح تو عقل
سری به جیب فروبرده با هزار بیان

 

عقلانیّت انسان بر پایه ی منبع های دینی و دانش پزشکی , نا کامل می باشد . 
آری , اگر عقل , وجود ِ امام بزرگ منش ِ شیعیان جهان حضرت موسی کاظم (ع)  را ,  که بر پایه ی خواست بی چون و چرای سرشت خداوند بزرگ و نیز بر اساس اندیشه و گفتار و کردارآن امام (ع) , انسان کامل تابناک ِ الهی می باشد ,  ستایش کند باز شرمسار می گردد .
 و حتّی ,  با وجود گفتار های فروان ,  سر به گریبان ِ ناتوانی می برد . و ارزش تابنده ی واقعی ِ ایشان را بازگو نمی نماید .
آری , به خواست خداوند درخشنده و اندیشه و گفتار و کردار انسان های کامل الهی یعنی حضرات اهل بیت (ع) ,  مقام امامت و ولایت الهی , الگوی بسیار درخشان و والا برای بنده های خداوند تابان می باشد . و آنها را در زندگی , سوی سعادت الهی در دو جهان می برد .


 

نتيجه‌گيري

 

حضرت موسی کاظم (ع)  , برای اندیشه , گفتار و کردار های  تابناک و ناب دینی در زندگانی خویش ,  بنده و انسان کامل الهی است . همچنین , در روزگار ما ,  بنابر خواست و فرمان خداوند درخشنده و نیّت ها و کردار های دینی ِ تابناک , امام مهدی (عج) , همان امام کاظم (ع) ِ زمانه و جانشین ایشان است . و با خواست و یاری خداوند تابنده و فراهم سازی شرایط ظهوربه وسیله ی افراد و جامعه , ظهور حضرت مهدی (عج) به همراه حضرت مسیح (ع) ,  رخ می دهد . و با الگوسازی از سیره ی زندگی تابان ِ الهی و معارف ناب الهی ِ حضرت مهدی (عج) ,  شیعه ها و مؤمن ها و بشریّت , در دو جهان به سعادت الهی خواهند رسید .

 

 

مراجع

 

[1] خلف نیشابوری ، ا. قصص الانبیاء ( داستان های پیامبران ) ، زرین و نگارستان کتاب، 1381.

[5] فیاض لاهیجی ، ع. دیوان اشعار، انتشارات دانشگاه تهران، 1395.

 

 

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
1401/10/24
51

 

 

 بسمه تعالی

 

 

 

 

 

شعر شاعر آیینی زنده یاد حسین منزوی در وصف شمس توس امام رضا علیه السلام

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در این مشهد که همبالین طوس و طابران خُفته است
جهان جان و بالاتر از آن، جانِ جهان خفته است 
از این‌جا بردمد خورشید و اقطار جهان گیرد
زمینی که در آن هشتم امام شیعیان خفته است
سریر "ارتضا" را، اوست سلطان و رضا نامش
کسی که قاصر از توصیف اوصافش زبان، خفته است 
حریم کبریایش را چه گویم تا کنم تصویر؟
به مدح او قلم از کار مانده است و بیان خفته است 
عجب نبود اگر که اِنس و جانش آستان بوسند
که این جا سرور و فرمانروای انس و جان خفته است 
امام هشتم (ع) آری آن که هشته حشمت و جاهش
سریر عزّت و شوکت به فرق فرقدان خفته است 
چنان شاهی که خاک مدفن پاکش به یمن او
فروشَد سروری و برتری بر آسمان، خفته است 
نهاده قدسیان بر خاک افلاکی ش پیشانی
چه عزّت‌ها و شوکت‌ها که در این آستان خفته است 
به هر حاجت که روی آری بدو، خواهی گرفت آن را
در این جا قبله ی حاجات پیدا و نهان خفته است 
ز رنج رایگان بگذر، بنه بر آستانش سر
که در وی راز نامکشوف ِ گنجِ ِ شایگان خفته است 
دعای حفظ جان و حِرز امّید جهان این‌جاست
که خود روح‌الامین گویی در این بیت‌الامان خفته است 
در این مَعجَر اگر دستی زدی، دست از فلک بُردی
در این خاک مُراد، آری شفیع آهوان خفته است 
از این مهد شکر پرور بَرَد شعرم شکر، هرچند
در این‌جا آن که خورد از دست مأمون شوکران خفته است

 

 

 

 

 

 

 

 

گردآوری از : سید محمد حسین شرافت مولا

 

منبع : مجموعه اشعار حسین منزوی _ به کوشش محمد فتحی _ انتشارات : آفرینش و نگاه _ تهران _ چاپ چهارم .

 

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
1401/09/29
50

 

 بسمه تعالی

 

 

 

بررسی دیدگاه های شاه نعمت الله ولی در منظومه فقریه  

 

 

 

 

 

 

 

چکیده

 

پندهای اخلاقی ِ دینی , راهنمای درخشان راه عجیب و دشوار زندگی برای رسیدن به سعادت الهی است . و فرد را سوی شناخت اصیل حضرت خداوند و جامعه و حقیقت در جهان ِ پر هرج و مرج می بَرد . شاه نعمت الله ولی در مثنوی ِ پند آموز " منظومه ی فقریّه " , فقر ِ واقعی  در نیّت و کردار فرد را در پیشگاه پُر ابهّت ِ الهی , عرفان واقعی و موجب خشنودی حضرت خداوند معرفی می کند . همچنین فرزانه ی ماهان , قناعت را امر واجب و موجب آرامش در مقطع های تصمیم گیری شک انگیز زندگی , برای موفقیّت و بازدارنده ی آسیب های روانی و مالی بیان می کند . ایشان , عدل را در برخورد با جامعه و هستی , از واجب های ذات عادل الهی و از اصول دینی می داند . و وظیفه های دینی ِ دارای اختیار ِ اعضای جسم انسان را معرفی می کند . فرزانه ی ماهان ,  از تعظیم ِ سر ,  برابر غیر از خداوند متعال که خودشان نیز , بنده ی الهی هستند . و قدم گذاشتن به مکان های گناه و فساد که موجب خشم الهی و جهنّمی شدن فرد می شود  . و همچنین , به سایر وظیفه های ارادی ِ دینی ِ اعضای جسم در دنیا , که محضر الهی است , اشاره می کند . و برای رسیدن به سعادت الهی در دو جهان ,  باید در تمام لحظه ها , حضرت یزدان را که بنا بر وحی فرستاده شده بر رسول های الهی ,  داناترین موجود های دو جهان و آگاه از تمام غیب ها است ,  شاهد بر افکار و زبان و اعمال خویش بدانیم . و در برابر عذاب الهی که بیم آن در کتاب های وحیانی آمده است ,  خداترس بشویم . و رعایت ادب را در پیشگاه الهی که ادب را واجب قرار داده است و در جامعه  , انجام بدهیم . و همواره , بنا بر کلام خداوند درخشان در قرآن مجید ,  امید به رحمت بی پایان ذات ِ ارحم الرّاحمین ِ حضرت خداوند , داشته باشیم .

 

 

کلمات کليدي : پند دینی ، پند اخلاقی  ،  مثنوی منظومه فقریه

 

 

مقدمه

 

 

شاه سیّد نورالدّین نعمت الله ولی کرمانی , شاعر توانا , مؤسّس و از بزرگان سلسله ی تصوّف نعمت اللّهی , در قرن هشتم به دنیا آمد . ایشان , دارای اشعار ناب ِ عرفان اسلامی است . ایشان در مثنوی " منظومه ی فقریّه " که حدود 120 بیت است , به نکته های اخلاقی و پند آموز دینی می پردازد . در زیر ,  به بررسی منظومه ی اخلاقی " فقریّه " ,  سُروده ی فرزانه ی ماهان می پردازیم .

 

متن

 

 

گر تو در بند جامۀ صوفی
کس به پشمینه کی شود صوفی
زهد در جامۀ مرقع نیست
کسوت فقر را بسی معنی است

 

 

شاه نعمت الله ولی , صوفی حقیقی را به پوشش و ظاهر اهل تصوّف و عرفان یعنی : خرقه و پشمینه و ... نمی داند . وعارف واقعی , باید به تمام منفعت های دنیوی , در نیّت و کردار , بی اعتنا باشد . و پرهیز کند . و به فقیر بودن ِ کامل نیّت و کردار خویش در پیشگاه تنها وجود بی نیاز و پُر ابهّت و درخشنده ی دو جهان یعنی حضرت خداوند برسد . تا در دنیا و آخرت , خشنودی الهی را به دست آورد . و این , هدف و معنای واقعی و والای عرفان و تصوّف است

 

.

ای که هستی ز قدرت صانع
باش با دادۀ خدا قانع
...
هر که با حرص آشنا گردد
بستۀ محنت و بلا گردد
هر که دنبال حرص و آز گرفت
راحت از وی خدای باز گرفت



قدرت بی پایان و خواست بی چون و چرای ذات وجودی ِ حضرت خداوند ,  موجب پیدایش ماسوا می باشد . و شاه نعمت الله ولی , عنصر " قناعت " را در خواسته ها و داشته های زندگی دنیوی , واجب معرفی می کند .  و هر فرد ,  که در آرزوهای دنیوی خویش ,  طمع و افزون خواهی بیش از توانایی خدادادی , داشته باشد , حضرت خداوند و روزگار موجب خواهد شد که  آرامش خود را از دست بدهد . و گرفتار رنج و سختی شود . و در نهایت , نه تنها سود بیشتری می کند , بلکه ضرر روانی و مالی و ... خواهد کرد . زیرا در نهایت ,  خواست و تأیید خداوند ,  استعداد , توانایی و داشته های ما را در زندگی دنیا , تعیین می کند . بنابراین در زندگی دنیا , باید برای رسیدن به هدف ها , تلاش خویش را بکنیم . و به استعداد و ظرفیّت خدادادی  , خواست و مصلحت الهی , راضی و قانع باشیم . تا به سعادت برسیم .

 

 

پادشاهان که صاحب تاجند
بر در حق فقیر و محتاجند

ذات وجودی ِ حضرت خداوند که تواناترین وجود دو جهان است , تنها مالک , حاکم و شاه هر دو جهان است . و پادشاه های در ظاهر باشکوه کشورها ,  در حقیقت , گدا ,  بنده و نیازمند مطلق به قدرت و حفاظت و عنایت حضرت خداوند هستند .
و بر تمام انسان ها و مؤمن ها واجب است که تنها , تعظیم و بندگی ِ حضرت یزدان را کنند .

 

 

داد یابد هر آنکه داد دهد
ورنه بیداد دین بباد دهد
هر که او داد داد خواه دهد
حق به نزد خودش پناه دهد

 

 

در اعمال خویش , همواره باید با عدالت با ماسوا و جامعه ی انسانی برخورد کنیم . و ستم و بی انصافی  , موجب نارضایتی حضرت خداوند که دارای ذات وجودی ِ عادل است , می شود . و رانده شدن فرد از ایمان و دین و رحمت الهی می باشد . و حضرت خداوند , فردی را که در زندگی ,  عدل دارد , مشمول ِ عدل خدایی و عدل دیگران خواهد کرد . و به بهشت امن و جاوید الهی می رسانَد .


همچنین , این از سنّت های الهی است که :  در نهایت,  ستمگر با ستمگر و عادل با عادل , روبرو می شود

.

داد سر آن بود به دین داری
که بجان پیش حق فرود آری

 

 

در ادامه , شاه نعمت الله ولی ,  به اعضای بدن انسان اشاره می کند . و وظیفه ی عادلانه و ارادی ِ دینی ما را بیان می کند :
او از عضو " سَر " آغاز می کند :
آری , تنها در برابر عظمت بی پایان و یگانه ی پیشگاه پُر ابهّت ِ حضرت خداوند ِ معبود , باید با تمام ِ ایمان و عشق , سَر ِ تعظیم و بندگی فرود آورد . تا خشنودی الهی را بیابیم

 

.

داد چشم آن بود که در نظرش
باشد از دیده عزت دگرش

سپس از وظیفه ی عضو " چشم " می گوید :
از پیش قضاوت کردن که موجب اشتباه در شناخت دیگری و فشار روانی بر خویش می گردد , پرهیز کنیم . وهمیشه ,  قبل از شناخت افراد دیگر , آنها را با چشم احترام و بزرگ منشی , ببینیم . و از پیش نگری  ِ دارای بدبینی و حسادت ,  در خانواده و جامعه بپرهیزیم

.

داد پای آن بود که بهر خدای
ننهی هر کجا که یابی پای

 

سپس از وظیفه ی عضو " پا " می گوید :
 
در زندگی ,  بنا بر فرموده ی وحی خداوند درخشان در قرآن مجید ,  با دانستن ناظر بودن ِ حضرت یزدان که داناترین وجود دو جهان است ,  بر کارهای ما در تمام لحظه های زندگی , به هر جایی پا نگذاریم . و نباید به مکان هایی قدم گذاشت که ترویج فساد و هوس و  گناه و ستم در آن باشد . بلکه به جاهایی برویم که برای دین و عشق و نور الهی , ایجاد شده است . تا خشنودی حضرت خداوند را به دست آوریم .

آنکه بینا شود به دیدۀ دل
حل شود هر چه باشدش مشکل

در ادامه , شاه نعمت الله ولی به نکته ی ماندگاری اشاره می کند :
زندگی  در دنیای مادّی , پُر از خطا و اشتباه است . زیرا اصل وجودی دنیا , عجیب و فانی است . همچنین , عنصر " معنویّت " به خواست الهی , فناناپذیر است . پس باید با قلب کاشف, به معنوِیّت ِ عرفان الهی رسید . تا سعادت جاوید الهی را یافت.
و در نهایت , قلب دارای معرفت الهی , هیچ ناراحتی و اشتباه  نخواهد داشت . زیرا به خواست آفریدگار دو جهان و تنها پرستیده و سرچشمه ی معرفت و  نور دو گیتی و توانای مطلق دو جهان , در نهایت , فرد دارای معرفت الهی به بهشت جاودان خداوند بزرگ خواهد رسید

 

.

ای برادر کسی مسلمان است
که دلش از خدای ترسان است
هر که را از خدا نباشد ترس
در مدارس چه سود او را درس

 

 

در زندگی ,  باید همواره حضرت خداوند را که بنا بر فرموده ی خداوند تابناک , در وحی فرستاده ی قرآن مجید ,  از همه چیز آگاه است  , ناظر بر کارها , گفتار و حتّی افکار خویش بدانیم . و از عذاب الهی در هنگام گناه کردن ,  بترسیم .  تا به معنای واقعی , دیندار و مسلمان بشویم . همچنین , عنصر " خدا ترسی "  , خواست و آزمایش ِ خداوند در زندگی فرد است . و باید با خواست و اراده ی فردی به وجود آید . و درس و علم آموزی و ادب آموزی و تنبیه افراد دیگر , فایده و نتیجه ای در خدا ترسی ندارد .

 

 

آنکه جرمش فزون ز بحر و بر است
ناامیدیش از گنه بتر است
چونکه لا تقنطوا رسید نوید
مشو از رحمت خدا نومید
خالق الخلق چونکه غفار است
هر که نومید شد ز کفار است

 

 

هدف ما در زندگی  , باید ایمان همیشگی به رحمت بی پایان حضرت خداوند باشد . و حتّی گناه کار ترین بنده های خداوند بزرگ که گناه هایش از خشکی و دریا نیز بیشتر است , نباید از بخشش و رحمت بی پایان ذات ِ انور و ارحم الهی , غفلت کند . و ناامید شود . زیرا بر اساس آیه ی درخشان پنجاه و سوم سوره ی زمر   : " قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ

 

 

 هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ "  این مژده ی خداوند درخشنده در وحی الهی , آمده است که :  حضرت یزدان , با نور بخشش بی کران , در نهایت تمام بنده های الهی را خواهد بخشید . و رحمت خواهد کرد .

آری , ناامیدی از رحمت و بخشش حضرت یزدان , فرد را سوی فساد و گناه بیشتر و یا مشکل های روانی می برد . و فرد گناهکار ِ نا امید , زندگی را پوچ و بی معنی و سراسر بدبختی و سختی و بی عدالتی خواهد دانست . و به جامعه یا خویشتن , آسیب خواهد زد .  و حضرت خداوند بنا بر تعلیم های دینی , در هر حالتی ,  بنده های الهی را از ناامیدی و آسیب های ناشی از آن به جامعه و یا خویشتن , منع می کند .همچنین , حضرت آفریدگار یعنی خداوند درخشان , نعمت ِ " بودن " و " حیات " را به ماسوا عنایت کرده است . و بخشنده ترین موجود های دو جهان و " غفّار "  است . و بنا بر فرموده ی وحی الهی در قرآن مجید در نهایت , تمام بشر را رحمت خواهد کرد. و ناامیدی از رحمت بی کران خویش را , از گناه  , " زشت " تر و   " کفر " بیان می کند .

 

 

گر رضای خدای می طلبی
بایدت کرد ترک بی ادبی
....
با ادب بنده پادشاه شود
بی ادب کم ز خاک راه شود
باادب شربت زلال خورد
بی ادب سخت گوشمال خورد
با ادب را بود سعادت یار
بی ادب هیچ گه نیاید کار

 

 

در ادامه , فرزانه ی ماهان , شاه نعمت الله ولی به نکته ی ارزشمندی اشاره می کند :

بی ادبی , موجب تنبیه شدن فرد به وسیله ی خداوند تابناک که بر اساس آموزه های وحیانی و حدیثی ,  اخلاق و ادب را واجب می داند . و همچنین , تنبیه شدن به وسیله ی جامعه ی الهی گرا می شود . و فرد بی ادب , در هیچ کاری به توفیق الهی و اجتماعی نخواهد رسید . و سرانجام ,  به وسیله ی خداوند تابنده یا جامعه  ,  ضربه ی شدید خواهد خورد . و کمتر از خاک , بی ارزش خواهد شد . و به وسیله ی خداوند تابان و جامعه , انسان با ادب , خوش کام خواهد شد . و به شاهی خواهد رسید . آری , باید , ادب در نیّت , زبان و کردار داشت ,. تا خشنودی حضرت خداوند درخشان را به دست آورد . و به سعادت در زندگی دنیا و آخرت رسید . چنانکه مولوی سُروده است : " از خدا جوییم توفیق ادب      بی ادب محروم ماند از لطف رب "2*

 

نتيجه­گيري

 

 

اعتقاد به رحمت بی پایان ذات ارحم الهی و رعایت اصول اخلاقی و ادب در زندگی فردی و اجتماعی ,  موجب سعادت الهی در دو جهان خواهد شد . همچنین در روزگار ما ,  تهاجم فرهنگ غلط ِ مادّی گرا و فانی ِ غربی , اخلاق اسلامی و اخلاق ادیان ِ الهی را در جامعه ی کشور ایران و جامعه ی جهان ,  تحت تاثیر قرار داده است . و باید با ترویج فرهنگ وحیانی الهی ِ کامل دینی و اسلامی و مبارزه ی عملی با فساد فرهنگی  و اخلاقی ِ غربی , جامعه ی کشور و جهان را به سمت سعادت الهی بُرد .   

 

مراجع

 

شاه سیّد نورالدّین نعمت الله ولی کرمانی , دیوان اشعار ,  تهران , انتشارات نگاه , 1389 .

مولوی , جلال الدّین محمّد , مثنوی معنوی, تهران , نشر فراروی , 1382 .

 

 

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
1401/08/23
117

 

بسمه تعالی

 

 

پشت دریاهای

اندیشه توحیدی سهراب سپهری

 

 

 

مقدمه :

 

سهراب سپهری از شاعران ماندگار نیمایی سرا در قرن معاصر گشته است . هم چنین عرفان اسلامی و عرفان طبیعت گرای هندی و بودایی در اشعار این عارف ماندگار با استادی بکار رفته است . و لحظه ها و کشف های عارفانه ی سهراب سپهری در جان و اندیشه ی مخاطب شعری او خواهد شکفت . در ذیل به بررسی اندیشه های توحیدی ِ این شاعر و عارف گرانسنگ خواهیم پرداخت .

 

متن :

نهفتیم و سوختیم
هر چه به هم تر , تنها تر
از ستیغ جدا شدیم:
من به خاک آمدم , و بنده شدم
تو بالا رفتی , و خدا شدی

آری خداوند در بالاترین مقامات آسمانی خواهد بود . و بندگان در پیشگاه مقام و عشق او همچون خاک گشته اند. و هر لحظه بندگان حضرت توحید در آتش هجران خواهد سوخت . و وصال آسمانی ِ حضرت توحید را طلب خواهند کرد .

به در آ , بی خدایی ِ مرا بیاگن , محراب بی آغازم شو
نزدیک آی , تا من سراسر " من " شوم

آری , " من " وجودی را بایست با عشق خدا سرشار کرد و به  شکوفایی رسانید. و در عشق حضرت خداوند بایست حجاب نفسانی ِ خویشتن را کنار زد و  در عشق حضرت توحید به یگانگی ِ حضرت حق رسید . و هر لحظه ,  یاد " بی خدائی " بایست در قلب ما از بین رَود .

 

از بی کران تو می ترسم , ای دوست ! موج نوازشی

 

عشق حضرت خداوند بی کران گشته است . و عارف حقیقی , در این راه بی پایان ,  از کم عشق ورزی نسبت به عشق حضرت توحید , در قلب خود نگران و ترس خواهد داشت .
هم چنین نوازش معبود و معشوق ِ توحیدی خواسته ی عارف گشته است ,  حتّی نوازش با درد های ِ عشق یزدانی و به پیشواز موج خروشان امتحانات و بلایای حضرت توحید بایست رفت .   و به  این امواج ِ از جانب حضرت توحید  را , عشق خواهد ورزید و احساس آرامش خواهد داشت !

 

تهی بود و نسیمی
سیاهی بود و ستاره ای
هستی بود و زمزمه ای
لب بود و نیایشی
" من " بود و " تو " یی :
نماز و محرابی

آری , نماز جلوه گاه عشق ورزیدن و مناجات کردن ِ  بر آمده از قلب , با محبوب توحیدی خواهد بود . و حضرت الله جلّ جلاله , نیایش های خالص را خواهد شنید . و لحظات مناجات و نماز , مهم ترین ِ زمان ها گشته است .

شبنم ها بر جا بود
درها باز , چشم تماشا باز, چشم تماشا تر , و خدا در
هر... آیا بود ؟

در اینجا سهراب سپهری ( عارف حقیقی ) در جستجوی خدا ,  سؤال می پرسد و به شک فرو خواهد رفت . اما واقعیت این خواهد بود :
 در لحظه های مناجات ِ قلبی با حضرت خداوند , خداوند در عالَم غیب , عشق خالص ما را خواهد پذیرفت و حتی با بندگان عارف خویش , مُعاشقه خواهد کرد .

 

خورشیدی در هر مشت : بام نگه بالا بود
...
ناپیدا , پیدا بود
" او " آنجا , آنجا بود

چشم خورشید بین به حتم , حضرت توحید را خواهد یافت  . هر چند که با حواسّ ظاهربین ما , پروردگار اعظم ناپیدا ترین ِ وجود ها گشته است .

 

پرتو محرابي ، مي تابي‌. من هيچم‌: پيچك خوابي‌. بر نرده
اندوه تو مي پيچم‌.
تاريكي پروازي‌، روياي بي آغازي ، بي موجي ، بي رنگي ،
درياي هم آهنگي‌!

آری , حضرت توحید همواره پرتو افشانی خواهد داشت و غم های هجران او , عارف حقیقی را به مسیر عشق ِ حضرت توحید خواهد کشید.
باید در تاریکی ها و در شرایط محیط ناامیدی , پرواز کرد . و  اگر در این مسیر دشوار ِ عشق الهی ثابت قدم گردی , به دریای بی کران عشق و رحمت الهی خواهی رسید .

 

باد آمد ، در بگشا، اندوه خدا آورد
...
در خاکی , صبح آمد , سیب طلا , از باغ طلا آورد

 

آری , غم ِ هجران حضرت توحید را بایست به پیشواز رفت . زیرا که این غمِ عشق  , عارف و عاشق حقیقی را به وصال ربّانی خواهد رسید . و در عالَم اخروی به پاداش الهی خواهد رسید .

 

این لاله هوش , از ساقه بچین . پرپر شد , بشود. چشم خدا
تر شد , بشود .
و خدا از تو نه بالاتر . نی , تنها تر , تنها تر .

بایست به حضرت خداوند عشق ورزید و به مادّیات اعتنا نکرد و فناء فی عشق الله را در قلب خویشتن بایست پرورش داد .
آری , اگر در راه عشق حضرت یزدان , فنا خواهی گشت ,  آنگاه قلب حضرت توحید را فتح خواهی کرد .
همچنین خداوند عشق ورزیدن ما را خواهد پسندید و چشم انتظار عشق حقیقی ما در خلوت وتنهائی خویشتن خواهد بود .

 

تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی , همت کن
و بگو ماهی ها , حوضشان بی آب است .

آری , عشق به ماسوا الله را به عنوان جلوه گاه عشق الهی , بایست در قلب خویشتن پرورش داد . و تمام موجودات کائنات را باید با دیده ی یاری دادن و عشق حقیقی خواهی نِگریست . و این امر معنوی ,  طبع و همّت والا طلب خواهد کرد . 

باغ می رفت به سر وقت ِ چنار .
من به سروقت خدا می رفتم .

عارف حقیقی تمام موجودات جهان را تنها , وسیله ای برای عشق ورزیدن و وصال حضرت معبود یعنی الله خواهد دانست

باید دوید تا ته بودن .
باید به بوی خاک فنا رفت .
باید به ملتقای درخت و خدا رسید .

عارف حقیقی از وجود خویشتن خواهد گذشت و عشق ورزیدن به مخلوقات ِ حضرت توحید را  نشانه و آیینه ی عشق الهی خواهد پنداشت .

 

باید نشست
نزدیک انبساط
جایی میان بی خودی و کشف .

عارف حقیقی باید در دل ِ غفلت لحظه های حیات خویشتن , به دنبال کشف ِ غیوب حضرت توحید , عشق ورزی خواهد داشت . و فناء فی الله را که همان وصال حضرت توحید گشته است را  مُنتهای خواسته های خویشتن خواهد داشت .

چشم
هوش محزون نباتی را خواهد دید.
پیچکی دور ِ تماشای خدا خواهد پیچید.
راز , سر خواهد رفت .
ریشه ی زهد زمان خواهد پوسید .
سر راه ظلمات
لبه ی صحبت آب
برق خواهد زد .
باطن آینه خواهد فهمید .

هرگاه به محیط طبیعت ِ آفریده ی خداوند اقدس و سپس به حضرت یزدان عاشق خواهد گشت , ناگهان در ظلمات هجران الهی ,  به دور از ریاکاری و زهد دروغین , با امر حضرت ربّ ,  به راز عشق حضرت توحید پی خواهد برُد و حضرت یزدان , قلب او را که مهم ترین بخش وجودی انسان گشته است را همچون آیینه , روشن خواهد کرد .

 

 

خانه دوست کجاست ؟
...

نرسیده به درخت ,
کوچه باغی است که از خواب خدا سبز تر است

 

آری , بایست تمام لحظات حیات دنیوی را به کنکاش و جُستن معشوق غیب یعنی حضرت خداوند سِپری کرد . و آفریدگان حضرت یزدان را با قلب عاشق و عمق نگر ,  سرشار ِ از مسیر وصال حضرت توحید بایست دانِست .
وسبزی و معنویت روح حضرت توحید را در تمام موجودات مخلوق ِ الهی را عاشقانه , بایست یافت .
آری , عارف حضرت توحید , سهراب سپهری سُروده است :
تمام ما , رؤیای خدا را در ذهن و قلب می پرورانیم .
اما عشق به مخلوقات خدا و طبیعت , " معنوی " تر و " سبز " تر از رویای خدا را در ذهن خویشتن , پروراندن است . و بدون عشق ورزی قلبی به مخلوقات خداوند , به عشق و وصال حضرت توحید نخواهیم رسید .

 

و در آن عشق به اندازه پر های صداقت آبی است

 

آری قلب و نیّت صادق , بال پروازی پاک به سوی حریم نیلی و سراسر آرامش  ِحضرت توحید خواهد بود .

 

پشت دریاها شهری است
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است

...

قایقی باید ساخت

 


آری , عارف حقیقی توحید , عشق حضرت الله جلّ جلاله را در این دنیا انتظار خواهد کشید و به خواست قلب الهی در عالَم اخروی , آن جلوه ی عشق را خواهد نِگریست .

آری , بایست غفلت را کنار گذاشت و در عالَم اُخروی با توشه ای که در مسیر ِ سهل ِ ممتنع دنیای مادّی , مهیّا خواهی کرد  , به آرمانشهر پنهان حضرت خداوند خواهی رسید . 

نتیجه :


سهراب سپهری , عاشق و عارف حضرت خداوند گشته است . و با عاطفه ی شعر عرفانی خویشتن , مخاطب را به معرفت طبیعت شناسی خواهد کشید . و مخاطب عرفانی سهراب سپهری , از این عشق سرشار به مسیر عشق ِ حضرت توحید خواهد شکفت . همچنین , کشف لحظات عرفان توحیدی با تصاویر شعری ماندگار سهراب سپهری , مخاطب را به سفرقلبی ِ سبز و عاشقانه ی الهی خواهد کشید .

 

منبع :

هشت کتاب و اشعار ترجمه شده سهراب سپهری __ انتشارات : بهزاد  __ 1389

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
1401/07/28
60

بسمه تعالی

 

 

 

 

 

شرح یک رباعی تعلیمی از نیما یوشیج

 

 

صد کشت به آب و دانه انباشته بود
انباشته را نکو چنان داشته بود
در آخر کار بین به فضل شیطان
گویی که نه دانه ای در آن کاشته بود

 

مقدّمه :

استاد علی اسفندیاری ( 1276 _ 1338 ) متخلّص به نیما یوشیج , بنیانگذار و اسطوره ی شعر نیمایی و از چهره های ماندگار ادبیّات پارسی است . ایشان , در برخی از سروده هایش , به پند می پردازد . و نکته های ژرف و ماندگاری را بیان می کند . در زیر ,  به بررسی رباعی پند آموز ایشان درباره ی فریب شیطان رجیم , می پردازیم . 

متن :

نیما یوشیج در این رباعی پند آموز , به نکته ی جاودانی اشاره می کند . و از اساسی ترین نکته های زندگی بشر , سخن می گوید .  نیما یوشیج , در بیت ِ : "   صد کشت به آب و دانه انباشته بود     انباشته را نکو چنان داشته بود   " با مثال زدن کاشتن ِ با زحمت و با در نظر داشتن کیفیّت محصول های زیاد گیاهی که با بذرپاشی و آبیاری , روئیده است . و محصول های آن در انبار , به خوبی نگهداری می شود . به نیّت ها و اعمال انسان ها در زندگی اشاره می کند . سپس در بیت دوم  , می سُراید : " در آخر کار بین به فضل شیطان        گویی که نه دانه ای در آن کاشته بود   . " در پایان ,  محصول های گیاهی  , چون با فضل و هدف شیطانی کاشته شدند,  به خواست الهی که بر اساس وحی فرستاده شده  , دشمن شیطان است ,  در دنیا یا آخرت , هیچ دانه ای ,  برای کشاورز , ثمری نخواهد بخشید .
 در اینجا ,  نیمایوشیج
به نکته ی ماندگاری اشاره می کند که :
هر کار , شروع و آغازی دارد . که پایه و اساس آنرا تشکیل می دهد .  و نباید با نیّت بد و فریب شیطان, در زندگی , کاری را آغاز کنیم . زیرا در پایان , به خواست حضرت خداوند که دشمن شیطان است , تمام داشته های ما و نتیجه ی آن کار , باطل خواهد شد . واگر زحمت فراوانی هم , برای رسیدن به نتیجه ی کار شیطانی تحمّل کنیم , باز شکست خواهیم خورد .
آری , " چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج              گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج . 1

نتیجه :

شیطان رانده شده ,  بر اساس وحی فرستاده ی خداوند , دشمن خداوند تابناک است . و فردی که فریب ابلیس را بخورد , گرفتارعذاب خداوند درخشان خواهد شد . و در زندگی , فرد باید به راه و هدف الهی برود . تا قدرتمند ترین و تنها معشوق و پرستیده و یگانه اراده ی هستی یعنی خداوند درخشنده , او را  به سعادت در دو جهان برساند .

منبع :

کلیات اشعار نیما یوشیج _ انتشارات نیک فرجام _ چاپ اوّل _ 1392 .

 

1 . دیوان صائب تبریزی _انتشارات نگاه  _ چاپ چهارم _ 1384 _.

 

 

نویسنده : سید محمد حسین شرافت مولا

 

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
اشعار آیینی و عاشورایی
1401/06/23
99

 

 

بسمه تعالی

 

شعر شیخ محمد علی حزین لاهیجی در سوگ انوار نینوا (ع)

 

 

 

 

 

 

 

 

طوفان خون ز چشم جهان جوش می‌زند
بر چرخ نخل ماتمیان دوش می‌زند
یارب شب مصیبت آرام سوز کیست؟
امشب که برق آه، ره هوش می‌زند
روشن نشد که روز سیاه عزای کیست؟
صبحی که دم ز شام سیه پوش می‌زند
آیا غم که تنگ کشیده‌ست در کنار؟
چاک دلم که خنده آغوش می‌زند
بیهوش داروی دل غمدیدگان بود
آبی که اشک بر رخ مدهوش می‌زند
ساکن نمی‌شود نفس ناتوان من
زین دشنه‌ها که بر لب خاموش می‌زند
گویا به یاد تشنه لب کربلا حسین
طوفان شیونی ز لبم جوش می‌زند


تنها نه من، که بر لب جبریل نوحه‌هاست
گویا عزای شاه شهیدان کربلاست

 

شاهی که نور دیده خیر الانام بود
ماهی که بر سپهر معالی تمام بود
شد روزگار در نظرش تیره از غبار
باد مخالف از همه سو بسکه عام بود
آب از حسین برّد و خنجر دهد به شمر
انصاف روزگار ندانم کدام بود
آبی که خار و خس همه سیراب از آن شدند
آیا چرا بر آل پیمبر حرام بود؟
خون دیده‌ها چگونه نگرید بر آن شهید؟
کز خون به پیکرش کفن لعل فام بود
دادی به تیر و نیزه تن پاره پاره را
زان رخنه‌ها چو صید مرادش مدام بود
آن خضر اهل بیت به صحرای کربلا
نوشید آب تیغ ز بس تشنه کام بود


تفتند ز آتش عطش آن لعل ناب را
سنگین دلان مضایقه کردند آب را

 

ای مرگ! زندگانی از این پس وبال شد
جایی که خون آل پیمبر حلال شد
مهر جهان فروز امامت به کربلا
از بار درد، بدر تمامش هلال شد
شاخ گلی ز باغ رسالت به خاک ریخت
زین غم زبان بلبل گوینده لال شد
افتاده بین به خاک امامت ز تشنگی
سروی کز آب دیده زهرا نهال شد
تن زد درین شکنج بلا تا قفس شکست
بر اوج عرش طایر فرخنده بال شد
شبنم به باغ نیست که از شرم تشنگان
آبی که خورد گل، عرق انفعال شد
از خون اهل بیت که شادند کوفیان
دل های قدسیان همه غرق ملال شد


آن ناکسان ز روی که دیگر حیا کنند
سبط رسول را چو سر از تن جدا کنند

 

خونین لوای معرکه کارزار کو؟
میدان پر از غبار بود، شهسوار کو؟
واحسرتا! که از نفس سرد روزگار
افسرده شد ریاض امامت، بهار کو؟
زان موج‌ها که خون شهیدان به خاک زد
طوفان غم گرفته جهان را، غبار کو؟
اشکی که گرد محنت خاطر برد کجاست؟
آهی که پاک بسترد از دل غبار کو؟
تا کی خراش دیده و دل خار و خس کند؟
آخر زبانه غضب کردگار کو؟
کو مصطفی که پرسد از این امت عنود
کای خائنان! ودیعت پروردگار کو؟
کو مرتضی که پرسد از این صرصر ستم
بود آن گلی که از چمنم یادگار کو؟


ای شور رستخیز قیامت! درنگ چیست؟
آگه مگر نِه یی که به عالم عزای کیست؟

 

ای دل! چه شد که از جگر افغان نمی‌کشی؟
آهی به یاد شاه شهیدان نمی‌کشی؟
سرها جدا فتاده، تن سروران جدا
در کربلا سری به بیابان نمی‌کشی؟
در ماتمی که چشم رسول است خون‌فشان
از اشک، غازه بر رخ ایمان نمی‌کشی؟
کردند بر سنان سر آن سروران و تو
لخت جگر به خنجر مژگان نمی‌کشی؟
دستت رسا به نعمت الوان عشق نیست
تا آستین به دیده گریان نمی‌کشی
هامون چرا نمی‌کنی از موج اشک پر؟
این فوج را به عرصه ی میدان نمی‌کشی؟
شرمی چرا نمی‌کنی از خون اهل بیت؟
ای تیغ کین! سری به گریبان نمی‌کشی؟


داد از تو ای زمانه ی بیدادگر که باز
شرمنده نیستی ز ستم‌های جانگداز

 

نخل تری به تیشه ی عدوان فکنده‌ای
از پا ستون کعبه ایمان فکنده‌ای
از تشنگی سفینه ی آل رسول را
در خاک و خون به لجه ی طوفان فکنده‌ای
ای خیره سر ببین که سر انور که را
در کربلا چو گوی به میدان فکنده‌ای
از خنجر ستیزه ی هر زاده ی زیاد
بس رخنه‌ها به سینه ی مردان فکنده‌ای
شرمت ز کرده باد، که گیسوی اهل بیت
در ماتم حسین پریشان فکنده‌ای
آتش به دودمان رسالت زدی و باز
خصمی به خانواده ی ویران فکنده‌ای
دامان خاک تیره ز خون شد شفق نگار
طرح خصومتی به چه سامان فکنده‌ای!


جان‌های مستمند نگردند شادکام
قهر خدا اگر نکشد تیغ انتقام

 

خون‌ از زبان خامه حزین! این قدر مریز
دستی به دل گذار، درین شور رستخیز
خامش نشین دلا! که به جایی نمی‌رسد
با روزگار خصمی و با آسمان ستیز
آسودگی محال بود در بسیط خاک
مریخ دشنه دارد و رامح سنان تیر
تن زن درین شکنج تن و صبر پیشه کن
گیرم که پای سعی بود که ره گریز
عبرت تو را بس است از احوال رفتگان
زندانی حیات بود یوسف عزیز
یارب! به جیب چاک جوانان پارسا
یارب! به نور سینه ی پاکان صبح خیز
یارب! به اشک چشم یتیمان خسته دل
یارب! به خون گرم جگرهای ریز ریز


کز قید جسم تیره چو جان را رها کنی
حشر مرا به زمره ی آل عبا کنی

 

 

گرد آوری از سید محمد حسین شرافت مولا

منبع : دیوان حزین لاهیجی _ تصحیح و مقدمه : بیژن ترقی _ بازخوانی و ویرایش : سید وحید سمنانی _ انتشارات : سنایی _ ران _ 1387 .

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا
1401/05/13
67

 

بسمه تعالی

 

جمله کوتاه من :

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

یا حسین (ع) , نگاه تابان تو به شهادت سرخ , بی کران است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نویسنده :

 

 

سید محمد حسین شرافت مولا