سلام خانم اميريان احسنت به شما این غزل حاصل دیوانگی و عشق من است گرچه من گفته ام اما نشنیدن بهتر   خوش باشيد

رعنا ی گرامی...شعر بسیار خوبی ساختید که حکایت از نامهربانی های دوستان دارد.اما اگر در پایان شعرت تخلص خودت را نیاوری  از کجا بدانند شاعر این سروده زیبا کیست؟ من همان اسم قشنگ شما را برای تخلص شما انتخاب و پیشنهاد می کنم.با اجازه شما  نخستین تخلص شما را هم برای پایان این غزل زیبا می سازم : با همه قصه دیوانگی و غم ، رعنا !.../....ناز یاران وفادار خریدن بهتر.

سرکارخانم امیریان عزیز،سلام علیکم.بسیار زیباست وجالب، استد حاکی عزیز نیز،پیشنهاد زیبایی دادند.برقرارباشید(ضمن اینکه دیوانگی ،مخصوص من است)

رعنا جان سلام بسیار لذت بردم از سروده ی دلنشینت.همیشه با خواندن شعر هایت آرام میشوم..... مثل یک تکه ی سنگی نتپیدن بهتر.....

سلام رعنا جان غزل فاخری است اما چرا اینقدر ساکت و کم پیدا شده اید و ما را از فیض محروم کرده اید همواره مشتاق دیدار سوده های شما هستم زنده باشید 

سلام و درود بر رعنا خانم عزیز

شما همیشه در شعر استاد من هستی و شکی در این نیست

ولی در محتوا اغلب با شما اختلاف نظردارم یکیش هم همین شعر زیبایت.

اولا که عشق و گله با هم جمع نمی شود چون عاشق گله ای از هیچ چیز ندارد

دوما چرا دورش رو باید خط (دیوار) کشید؟

تا به کی این همه مأیوس ز عشقی رعنا؟

بگذرد عمر گران ، زود به جان اکبر

زنده و سلامت و شاد باشید

چرا عشق و گله یکجا جمع نمیشود؟ عاشق از دوری معشوق دلش به درد می آید و گله میکند و دیوار هم حریم عاشق و معشوق است 

سلام مرحبا خوبی این عشق به دیوارش بود روی دیوارگله شاخه ی پر خارش بود عاشق ازبودن این هردو شکایت نکند او سرک می کشد آنجا که خیانت نکند عاشقی   زحمت   دیوار  پریدن  دارد دست   برخار   زدن ناز  خریدن دارد... عا لی بود چون همیشه    

زیباست و دلنشین  

سلام بردخترعزیزوفرزانه ام رعنا امیریان....چه زیبا غزلی سرودی نویسا باشیدو پایدار: ......................(هنرِ عشق)..................... رعنــــــــاازعشق  غــــــزل گفتی خرامانــــــیِ دل هنــــــرِ عشق راســــــــوختن چـه فروزانــــــیِ دل نبــــــــاید شکوه نمـــــود(مسعودا)گــــــوسازِ حیات گلـــــــــــه آرد بجهــــــانِ تــــــوپشیــــمانــــــیِ دل