bg
پرواز در قفس
شاعر :‌ عادل دانشی
تاریخ انتشار :‌ 1395/03/07
تعداد نمایش :‌ 294

من آن نِی ام که با نفس زار زنده است تا زخمه زخم می زند این تار زنده است بغضم هوای مرثیه خوانی نمی کند دل با امید معجزه ی یار زنده است زندانیم که در تب آزادی از زمان... با عکس ِ در به سینه ی دیوار زنده است یا آن قناریم که به پرواز در قفس خو دارد و به وسعت دیدار زنده است پس لرزه های قلب مرا ارگ بم نداشت طفلم که زیر پنجه ی آوار زنده است افسانه نیست هست شدن در مصاف عشق منصور بر فراز همین دار زنده است آواز تیشه می رسد از بیستون هنوز فرهاد زنده است چون ایثار زنده است پروانه باز سوز تو را پشت شیشه دید آری به لطف پنجره هر بار زنده است عادل دانشی خرداد 95

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
عباس حاکی
0
0

عادل عزیز - اشعارت مرا به یاد اشعار حزین لاهیجی می اندازد که نه مثل سبک خراسانی بیشتر به کلام منظوم شبیه بود و نه مثل سبک هندی دور از ادراک و بدور از دسترس . حرف های تازه داری و مساله مضمون آفرینی را درک کرده ای . کار شما سهل ممتنع است: زندانیم که در تب آزادی از زمان با عکسِ در ، به سینه ِی دیوار زنده است. کار جالبی عرضه کردید . همه ابیات این سروده با همین توانایی ساخته شده اند. دست مریزاد جناب دانشی گرامی.

user image
عادل دانشی
0
0

درود استاد حاکی عزیز حضور بزرگواری چون شما در پای اشعار ضعیف این حقیر موجب دلگرمی و انبساط خاطر است.. سپاس از حسن نظر و بزرگواریتان زنده باشید

user image
عنایت اله کرمی
0
0

احسنت جناب دانشی عزیز بسیار زیباست افسانه نیست هست شدن در مصاف عشق منصور بر فراز همین دار زنده است زنده باشی لذت بردم

user image
امین متوکل خسروشاهی
0
0

و زیباتربن اثری که به دلم نشست. اما غزلتان با وجود بی نقص بودن مرا به اوج لذت درد و سوز بی بدیل غزل برد اما لب تشنه بازگرداند.

user image
اکبر بهرامی
0
0

درود بر عادل عزیز و مهربان بسیار زیبا و روح نواز سروده اید و آموزنده برقرار باشید.