bg
شرح و تفصیلی بر یک سروده
شاعر :‌ صلاح الدین احمد لواسانی
تاریخ انتشار :‌ 1391/10/13
تعداد نمایش :‌ 335

با نوشته ای بنام نقد در پای سروده خود با نام می بینمت که تماشا نشسته ای مرا برخورد نمودم که قضاوت این امر را بدوستان می سپارم .
که این نوشتار نقد است یا .....؟

در آسمان شب وقتی،
نگاه می کنم از منظر نگاه
*******
می بینمت ، که تماشا نشسته ای مرا
می پیچید این صدا ،
که چرا ؟ هان ، بگو چرا ؟
من باور تورا ،
هزار بار به کاغذ نوشته ام
*******
اما هنوز ،
باور نکرده ام تو را
می پرسم از ، صفا ،
که چرا ؟ هان، بگو چرا ؟
گفتی ستاره ای،
سمری داری از خودت
*******
من در صدای تو ،
نه شنیدم صدای پا
پاسخ بده مرا ،
که چرا ؟ هان ، بگو چرا ؟
از من مرنج ،
رنج مرا هم علاج کن
از خود بگو به من ،
به من تازه آشنا
از من مپرس چرا ،
که چرا ؟ هان ، بگو چرا ؟

بگذریم متن آن به اصطلاح نقد این است :
سلام شعری که سرودید به جهت آنکه زبان شعرتان با قالب آن هماهنگ نیست شعری ضعیف است.
استفاده از افعالی نظیر مرنج و مپرس… اما آهنگ درونی آن خوب است. استفاده مکرر از مصوت ((آ)) به آهنگ آن کمک کرده. در بیشتر جاها ارتباطی منطقی بین گزاره ها وجود ندارد مانند خطوط زیر:
گفتی ستاره ای، سمری داری از خودت .
من در صدای تو نه شنیدم صدای پا .
در مجموع کاری ضعیف است. ممنون

در جای دیگر گفته ام :
شعر بیان لحظه شاعراست. نه صرفا" جهان بینی او.
این شعر یک خطاب است..... به یک مجهول قابل حل .....
یعنی مجهولی که با پرسش می توان به حقیقت و کنه این مفهوم مجهول پی برد......
تکرار " چرا؟ " و تاکید توسط بکار بردن کلمه "هان" بر اساس همین نگرش صورت گرفته....
با کمی دقت در ظاهر شعر متوجه داستانی دراماتیک در بطن و متن آن می شدید. که این مهم حتما" و قطعاً صورت نگرفته است .
به تحلیل جز بجز این سروده می پردازم ....
امید انکه زین پس با چشمان باز و نگاه عمقی‌تر به نوشته دیگران بنگرید و فقط زبان عیب جو.
در آسمان شب وقتی نگاه می کنم از منظر نگاه .
می بینمت ، که تماشا نشسته ای مرا .
می پیچید این صدا که چرا ؟ هان ، بگو چرا ؟

در اسمان چه چیزی وجود دارد؟
غیراز میلیاردها ستاره ...؟
مخاطب مفرد است پس منظور همه ستاره ها نیستند. وستاره ای خاص منظور است . خب ستاره آسمان که چشم تماشا ندارد. پس این یک تمثیل است . دربیان ماهیت آن ناظر.....که طبیعتا" مونث است، و چون آسمان دوراز دسترس.......... و نهایتاً این پرسش که به چه دلیل نگاه این زن که ستاره‌وش ، یا ستاره نام است معطوف به من است ...... و تاکید بر کلمه " هان" به مفهوم عدم شناخت و دلیل اصرار بر این تمرکز نگاه است .
در بند دوم بر این نکته تاکید شده و بصورت کاملا" مشخص درقالب یک سوال مطرح میگردد.
من باور تورا هزار بار به کاغذ نوشته ام.
اما هنوز باور نکرده ام تورا. می پرسم از ،صفا
که چرا ؟ هان، بگو چرا ؟
فکرنمی‌کنم توضیح بیشتری در این باب لازم و ضروری باشد و به اندازه کافی سوال روشن است .....

دربند سوم مخاطب بند اول کاملا" آشکار معرفی شده و به شرح زیر مورد پرسش قرارمی گیرد.
گفتی ستاره ای، سمری داری از خودت .
من در صدای تو نه شنیدم صدای پا .
پاسخ بده مرا که چرا ؟ هان ، بگو چرا ؟
درخط اول نام این ناظر مخاطب آشکار می‌شود. " گفتی ستاره‌ای"
درخط دوم این بند. مخاطب که زنی است ستاره نام در مورد ادعایی مورد خطاب و سوال قرار می‌گیرد به این مضمون. "سمری داری از خودت ."
لغتنامه دهخدا سمر. [ س َ م َ ] (ع اِ) افسانه . (برهان ). حدیث لیل . (آنندراج ) (منتهی الارب ) :
ویژه تویی در گهر ،
سخته تویی در هنر
نکته تویی در سمر ،
از نکت سندباد.
منوچهری .
برنه به‌کفم که کار عالم سمر است
بشتاب که عمرت ای پسر درگذر است .
خیام .
سمر یعنی افسانه ، داستان شگفت ..... و صد البته نامی برای زنان ........

دراین خط ازسروده اشاره‌ای می‌شود به داستان شگفت این زن از یک سو و دختری که او ادعا می کند دارد مفهوم اول ازکل شعر قابل استیفاست و معنی و مفهوم دوم از دوخط آخر این بند خط .
"من در صدای تو نه شنیدم صدای پا ".
اگر پدر یا مادر باشید خوب میدانید آمبیانس صدای پدر و مادر صدای شیطنت ها، جیغ و دادها و دویدن و بالا و پایین پریدن بچه‌هاست . این استعاره نوعی سوال جدی را را مطرح می‌کند و می‌پرسد اگر تو دختری بنام سمر داری چرا آمبیانس واثر صوتی او در کلام تو احساس نمی‌شود. ومن صدای پای اورا در فضای زندگی تو نمی شنوم.......
و در بند آخر تلاش می شود به مخاطب اثبات شود این تردید از روی خبث‌نیت نیست بلکه از حسن‌نیت است
از من مرنج ، رنج مرا هم علاج کن .
از خود بگو به من به من تازه آشنا .
ازمن مپرس چرا که چرا ؟ هان ، بگو چرا ؟
تمام

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران
user image
شبير
0
0

سلام استاد عزيز چقدر كامل و زيبا توضيح داديد جالب اينكه با توضيحات شما درك معني و حس شعرتون خيلي بهتر و زيباتر شد متشكر

user image
شبير
0
0

شعر بیان لحظه شاعراست. نه صرفا” جهان بینی او. اين سخن شما واقعا رودست نداره اگر دوستاني كه شعر ها و نوشته ها را ميخوانند و يا نقد ميكنند از حال و هواي نويسنده در زمان نوشتن آن شعر باخبر ميبودن، شايد جور ديگري قضاوت ميكردند و شايد حس و حال شعر رو بيشتر درك مي كردند هرچند انسانها « با دايره ي مفاهيم ذهني خودشون زندگي ميكنند»

user image
صلاح الدین احمد لواسانی
0
0

ضمنا" قابل توجه دوستان  عرض میکنم . این یک گشتانه یا ترجیع بند مثلث است.