من شنیدم ز درخت که به جان شوق دویدن دارد. از شما می پرسم. باورش می دارید؟ من و او ساخته ایم . قایقی رویایی ، که به همراهی باد میدود تا به افق در دریا. من و او حس مشابه داریم وقت افتادن ماهی در تور گاه روییدن گندم در خاک من او می فهمیم که چرا بال قناری زرد است و چرا برف سفید. من و او هم نفسِ باد بهاری هستیم روز آرامش گل وقت میلاد تگرگ او همیشه سبزاست من درختم گاهی.