شب یلدا ز لبخندت چراغ خانه جان گیرد
دل تاریک من با مهر تو رنگ جهان گیرد
سحر از چشم تو برخیزد و ظلمت فرو ریزد
در آغوشت نوای نغمه های من فغان گیرد
شراب بوسههایت میچکد بر جام شیدایی
و هر لحظه ز عطرت باغ برگ جاودان گیرد
ز وصلت، عمر کوتاهم فزون گردد به آسانی
ز مژگان بلندت تیر غم از این کمان گیرد
اگر دیروز، غم در سینهام طوفان به پا میکرد
در این یلدا، کنون عشقت نوای بیکران گیرد