bg
شگردهای طنزآفرینی در آثار حسن‌زاده و پترسون۳
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/09/19
تعداد نمایش :‌ 5

شگردهای طنزآفرینی در آثار حسن‌زاده و پترسون۳
این یادداشت خلاصه ای از پایان‌نامه کارشناسی ارشد سرکار خانم دکتر زهرا روحی‌فر است که با موضوع «شگردهای طنزآفرینی در آثار فرهاد حسن‌زاده و جیمز پترسون» تدوین شده است. پژوهش حاضر در چارچوب رشته زبان و ادبیات فارسی انجام گرفته و هدف آن بررسی علمی و تطبیقی طنز در ادبیات کودک و نوجوان، با تمرکز بر سه اثر شاخص یعنی «هستی»، «زیبا صدایم کن» و «من جوکم» بوده است.یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که طنز در هر دو بستر فرهنگی، ابزاری برای مقاومت در برابر فشارهای اجتماعی و روانی است. در آثار حسن‌زاده، طنز بیشتر به سمت تلخی و نقد اجتماعی گرایش دارد و در آثار پترسون، طنز سبک‌تر و امیدبخش‌تر است. این مقایسه تطبیقی نشان می‌دهد که طنز، فراتر از مرزهای جغرافیایی، زبان مشترک کودکان و نوجوانان است؛ زبانی که با آن می‌توان جهان را نقد کرد، از تلخی‌ها گذشت و به سوی رهایی گام برداشت. این پایان‌نامه با رویکرد علمی–ادبی و روایی، تلاش کرده است تا ضمن تحلیل دقیق شگردهای طنز، نقش تربیتی و اجتماعی آن را نیز آشکار سازد و راهی برای پژوهش‌های آینده در حوزه ادبیات کودک و نوجوان بگشاید

نتیجه‌گیری

پژوهش حاضر با تمرکز بر شگردهای طنزآفرینی در آثار فرهاد حسن‌زاده («هستی» و «زیبا صدایم کن») و جیمز پترسون («من جوکم»)، نشان داد که طنز در ادبیات کودک و نوجوان نه تنها ابزاری برای خنده و سرگرمی، بلکه راهی برای مقاومت در برابر فشارهای اجتماعی و روانی، نقد ساختارهای قدرت، و ایجاد امید در دل بحران‌هاست. بررسی فصل‌های چهارم و پنجم پایان‌نامه آشکار ساخت که طنز، در هر دو بستر فرهنگی ایران و غرب، کارکردی مشابه دارد اما با رنگ و بوی خاص خود. حسن‌زاده طنز را در دل فرهنگ بومی و موقعیت‌های تلخ اجتماعی می‌پروراند؛ پترسون طنز را جهانی و تصویری می‌سازد. این تفاوت‌ها، در عین حال که نشان‌دهنده تنوع فرهنگی‌اند، بر اشتراک‌های انسانی در تجربه طنز تأکید می‌کنند.

طنز در آثار حسن‌زاده، بیشتر به سمت تلخی و نقد اجتماعی گرایش دارد. در «هستی»، طنز ابزاری برای مواجهه با جنگ است؛ خنده‌ای که در پس خود گریه دارد، اما همین گریه را به نیرویی برای ادامه زندگی بدل می‌کند. در «زیبا صدایم کن»، طنز به نقد روابط انسانی و اجتماعی نزدیک‌تر می‌شود؛ خنده‌ای که تلخی را آشکار می‌کند و امیدی کوچک در دل ناامیدی می‌سازد. حسن‌زاده با بهره‌گیری از شگردهای گوناگون طنز، فضایی می‌آفریند که کودک بتواند در دل بحران‌ها، لحظه‌ای رهایی بیابد و مخاطب نیز از خلال خنده، به عمق تلخی‌ها و نقد اجتماعی پی ببرد.

در مقابل، طنز در آثار پترسون سبک‌تر و امیدبخش‌تر است. در «من جوکم»، طنز به‌عنوان سپر دفاعی نوجوان در برابر فشارهای مدرسه و خانواده به کار می‌رود. پترسون با بهره‌گیری از تشبیه‌های مضحک، اغراق، هجو، طنز تصویری و لطیفه، فضایی می‌آفریند که نوجوان بتواند در دل فشارها، لحظه‌ای رهایی بیابد. طنز در این اثر، بیشتر به سمت سبک‌سازی و امید گرایش دارد؛ خنده‌ای که نه تنها سرگرم می‌کند، بلکه به مخاطب یادآوری می‌کند که می‌توان با نگاه طنزآلود، از شدت فشارها کاست و به زندگی ادامه داد.

این مقایسه نشان می‌دهد که طنز، فراتر از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی، زبان مشترک کودکان و نوجوانان است. خنده‌ای که در «هستی» از دل موقعیت‌های جنگی برمی‌خیزد، و خنده‌ای که در «من جوکم» از دل مشکلات مدرسه زاده می‌شود، هر دو کارکردی مشابه دارند: ایجاد فاصله‌ای میان واقعیت تلخ و تجربه زیسته، و فراهم کردن امکان مقاومت در برابر فشارها. این خنده، خنده‌ای ساده نیست؛ خنده‌ای است که در پس خود گریه دارد، اما همین گریه را به نیرویی برای ادامه زندگی بدل می‌کند.

از منظر نظری، طنز در این آثار با نظریه‌های مختلف قابل توضیح است. نظریه عدم هماهنگی، که خنده را نتیجه تضاد میان انتظار و واقعیت می‌داند، در هر سه اثر به‌وضوح دیده می‌شود. نظریه برتری‌جویی، که طنز را ابزاری برای احساس برتری مخاطب نسبت به شخصیت طنزآلود معرفی می‌کند، در موقعیت‌های طنزآلود مدرسه و خانواده در «من جوکم» برجسته است. نظریه رهایی، که طنز را راهی برای آزاد شدن از فشارهای روانی و اجتماعی می‌بیند، در «هستی» و «زیبا صدایم کن» نقش محوری دارد. این نظریه‌ها نشان می‌دهند که طنز، در هر دو فرهنگ، ابزاری برای مقاومت و نقد است؛ اما شکل و زبان آن متفاوت است.

نتیجه مهم دیگر این پژوهش، نشان دادن نقش تربیتی طنز در ادبیات کودک و نوجوان است. طنز نه تنها سرگرم‌کننده است، بلکه به کودک و نوجوان می‌آموزد که می‌توان با نگاه طنزآلود، از شدت فشارها کاست و به زندگی ادامه داد. طنز، ابزاری برای آموزش نقد اجتماعی، مقاومت در برابر بحران‌ها، و ایجاد امید در دل ناامیدی است. این نقش تربیتی طنز، اهمیت آن را در نظام آموزشی و فرهنگی دوچندان می‌کند.

از منظر اجتماعی، طنز در آثار حسن‌زاده و پترسون، نقدی بر ساختارهای قدرت و بی‌عدالتی است. در «هستی» و «زیبا صدایم کن»، طنز بی‌کفایتی بزرگسالان و بی‌عدالتی اجتماعی را آشکار می‌کند. در «من جوکم»، طنز قوانین سخت‌گیرانه مدرسه و فشارهای خانوادگی را به سخره می‌گیرد. این نقد اجتماعی، از طریق طنز، به مخاطب امکان می‌دهد تا بی‌عدالتی‌ها را بهتر درک کند و در برابر آن‌ها مقاومت کند.

از منظر روان‌شناختی، طنز در این آثار، ابزاری برای کاهش فشارهای روانی و ایجاد امید است. کودک و نوجوان، با خنده، از شدت فشارها می‌کاهند و لحظه‌ای رهایی می‌یابند. این نقش روان‌شناختی طنز، اهمیت آن را در سلامت روانی کودکان و نوجوانان برجسته می‌کند.

در نهایت، این پژوهش نشان داد که طنز، پلی میان رنج و رهایی است؛ پلی که هم نقد اجتماعی را ممکن می‌سازد و هم امید به آینده را در دل مخاطب زنده نگه می‌دارد. طنز در آثار حسن‌زاده و پترسون، با وجود تفاوت‌های فرهنگی، کارکردی مشابه دارد: ایجاد فاصله‌ای میان واقعیت تلخ و نگاه طنزآلود، و فراهم کردن امکان مقاومت در برابر فشارها. این اشتراک‌ها، نشان‌دهنده وحدت انسانی در تجربه طنز هستند؛ وحدتی که فراتر از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی است.

بنابراین، نتیجه‌گیری کلی این پژوهش آن است که طنز در ادبیات کودک و نوجوان، نه تنها برای خنده و سرگرمی، بلکه برای مقاومت، نقد اجتماعی، آموزش و سلامت روانی به کار می‌رود. طنز، زبانی مشترک است که کودکان و نوجوانان در سراسر جهان با آن می‌توانند جهان را نقد کنند، از تلخی‌ها بگذرند، و به سوی رهایی گام بردارند.

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران