bg
«مادر, ستون حماسه۱؛ شاهنامه فردوسی در گفتگو با
شاعر :‌ زهرا روحی فر
تاریخ انتشار :‌ 1404/09/19
تعداد نمایش :‌ 6

«مادر, ستون حماسه۱؛ شاهنامه فردوسی در گفتگو با ادبیات جهانی»

«شاهنامه فردوسی» نه تنها بزرگ‌ترین اثر حماسی زبان فارسی است، بلکه به‌عنوان یک دایره‌المعارف فرهنگی و اجتماعی ایران باستان شناخته می‌شود. در این اثر سترگ، واژه «مادر» بارها و بارها تکرار شده و نقش مادران در سرنوشت پهلوانان و شاهان برجسته است. این تکرار صرفاً یک اتفاق زبانی نیست، بلکه نشان‌دهنده جایگاه ویژه مادر در فرهنگ ایرانی و در ساختار روایی شاهنامه است. فردوسی با انتخاب و برجسته‌سازی مادران، میراث مادرسالاری و تقدس زن در ایران باستان را به شعر درآورده و آن را جاودانه کرده است.

در فرهنگ ایران باستان، مادر نه‌تنها سرچشمه حیات زیستی بود، بلکه به‌عنوان نماد خرد، سیاست و فداکاری شناخته می‌شد. این نگاه در شاهنامه بازتاب یافته و مادران در این اثر نه‌تنها پرورش‌دهنده فرزندان، بلکه راهنما و مشاور خردمند آنان هستند. شخصیت‌هایی چون فرانک، تهمینه، رودابه، سیندخت و همای نمونه‌های بارز این نقش‌اند.

از سوی دیگر، فردوسی با تکرار واژه «مادر» در شاهنامه، به اهمیت پیوند عاطفی میان مادر و فرزند تأکید کرده است. دعای خیر مادر برای پهلوانان عامل پیروزی شمرده می‌شود و یادکرد مادر در معرفی پهلوانان اهمیت دارد. این نگاه نشان‌دهنده آن است که هویت پهلوان نه‌تنها از پدر، بلکه از مادر نیز سرچشمه می‌گیرد.

بنابراین، بررسی نقش مادر در شاهنامه نه‌تنها یک مطالعه ادبی است، بلکه پژوهشی فرهنگی و اجتماعی نیز محسوب می‌شود. در این یادداشت، با رویکرد علمی،ادبی، چرایی پررنگی نقش مادر در شاهنامه بررسی خواهد شد و سپس با منابع جهانی مقایسه خواهد شد تا جایگاه منحصر به‌فرد مادر در شاهنامه روشن شود.



بخش دوم: ریشه‌های اسطوره‌ای و فرهنگی مادر در ایران باستان و شاهنامه

در فرهنگ ایران باستان، مادر جایگاهی فراتر از نقش زیستی داشت. او نه‌تنها زاینده و پرورش‌دهنده بود، بلکه به‌عنوان نماد باروری، زمین، و سرچشمه حیات شناخته می‌شد. در آیین‌های کهن، «الهه مادر» یا «مادر زمین» حضوری پررنگ داشت و در بسیاری از اساطیر، زن و مادر به‌عنوان نیرویی مقدس و نگهبان زندگی تصویر می‌شدند. این نگاه در متون اوستایی و سنت‌های زرتشتی نیز بازتاب یافته است؛ جایی که زمین به‌عنوان مادر همه موجودات معرفی می‌شود و احترام به مادر بخشی از اخلاق دینی محسوب می‌گردد.

فردوسی با وفاداری به این میراث فرهنگی، در شاهنامه مادران را به‌عنوان شخصیت‌هایی خردمند، فداکار و اثرگذار تصویر کرده است. او با تکرار واژه «مادر» نه‌تنها به نقش زیستی آنان اشاره دارد، بلکه جایگاه اجتماعی و معنوی مادر را نیز برجسته می‌کند. در روایت‌های شاهنامه، مادران اغلب نقش آغازگر داستان را دارند؛ آنان با تصمیم‌هایشان مسیر زندگی پهلوانان را تعیین می‌کنند.

نمونه بارز این نگاه، شخصیت فرانک، مادر فریدون است. فرانک با تدبیر و شجاعت، فرزندش را از گزند ضحاک نجات می‌دهد و او را در دامان چوپانان پرورش می‌دهد تا روزی به قیام علیه ظلم برخیزد. در اینجا مادر نه‌تنها پرورش‌دهنده، بلکه یک کنشگر سیاسی است که با تصمیم‌هایش تاریخ ایران را تغییر می‌دهد.

دیگر نمونه مهم، رودابه، مادر زال است. رودابه با عشق و شجاعت، در برابر مخالفت‌ها ایستادگی می‌کند و با سام ازدواج می‌کند. نتیجه این پیوند، تولد زال و در نهایت رستم است؛ پهلوانی که ستون اصلی شاهنامه محسوب می‌شود. بنابراین، نقش مادر در اینجا نه‌تنها زیستی، بلکه سرنوشت‌ساز است.

همچنین تهمینه، مادر سهراب، با انتخابی جسورانه وارد داستان می‌شود. او با رستم همبستر می‌شود و سهراب را به دنیا می‌آورد؛ پهلوانی که اگر سرنوشتش به‌گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد، می‌توانست تاریخ ایران را دگرگون کند. حضور تهمینه نشان می‌دهد که مادران در شاهنامه حاملان سرنوشت‌اند.

این نمونه‌ها نشان می‌دهند که فردوسی با تکرار واژه «مادر» در شاهنامه، نه‌تنها به نقش زیستی مادران اشاره دارد، بلکه آنان را به‌عنوان نماد خرد، سیاست و فداکاری معرفی می‌کند. مادران در شاهنامه سرچشمه حیات، الهام‌بخش پهلوانان، و عامل تغییرات اجتماعی و سیاسی‌اند.


بخش سوم: نقش تربیتی و راهنمایی مادران در شاهنامه

یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های مادران در شاهنامه، نقش تربیتی و راهنمایی آنان است. فردوسی با دقت نشان می‌دهد که مادران نه‌تنها پرورش‌دهنده جسم فرزندان‌اند، بلکه در شکل‌گیری شخصیت، خرد و منش پهلوانی آنان نقش اساسی دارند. این نگاه، بازتابی از باورهای فرهنگی ایران باستان است که تربیت فرزند را وظیفه‌ای مقدس برای مادر می‌دانست.

فرانک؛ مادر خردمند فریدون
فرانک نمونه‌ای بارز از مادری است که با تدبیر و شجاعت، آینده فرزندش را رقم می‌زند. او فریدون را از گزند ضحاک نجات می‌دهد و در دامان چوپانان پرورش می‌دهد. این تربیت نه‌تنها جسمی، بلکه معنوی است؛ فرانک با آموزش ارزش‌های اخلاقی و پهلوانی، فریدون را آماده می‌کند تا روزی علیه ظلم قیام کند. در اینجا مادر نقش مربی و آموزگار دارد و تربیت او به‌طور مستقیم بر سرنوشت ایران اثر می‌گذارد.

تهمینه؛ هشداردهنده و مشفق
تهمینه، مادر سهراب، در داستانی تراژیک نقش هشداردهنده را ایفا می‌کند. او بارها فرزندش را از جنگ با ایران برحذر می‌دارد و تلاش می‌کند او را به صلح و خرد دعوت کند. هرچند سهراب هشدار مادر را نادیده می‌گیرد، اما حضور تهمینه نشان می‌دهد که مادران در شاهنامه همواره نقش مشفق و راهنما دارند. این نقش تربیتی، حتی اگر در عمل نادیده گرفته شود، باز هم اهمیت نمادین خود را حفظ می‌کند.

سیندخت؛ سیاستمدار و میانجی
سیندخت، مادر رودابه، نمونه‌ای دیگر از نقش راهنمایی مادران است. او با سیاست و تدبیر، بحران میان سام و منوچهر را حل می‌کند و از جنگی بزرگ جلوگیری می‌نماید. در اینجا مادر نه‌تنها راهنمای فرزند، بلکه راهنمای جامعه است. نقش سیندخت نشان می‌دهد که تربیت و راهنمایی مادران می‌تواند فراتر از خانواده و در سطح اجتماعی و سیاسی نیز اثرگذار باشد.

رودابه؛ مادر زال
رودابه با عشق و شجاعت، زال را به دنیا می‌آورد و در تربیت او نقش مهمی ایفا می‌کند. زال بعدها پدر رستم می‌شود و این سلسله تربیتی نشان می‌دهد که مادران در شاهنامه حلقه‌های پیوسته‌ای از خرد و پهلوانی را منتقل می‌کنند.

نقش تربیتی و راهنمایی مادران در شاهنامه نشان‌دهنده آن است که فردوسی مادر را به‌عنوان سرچشمه خرد و منش پهلوانی معرفی می‌کند. مادران نه‌تنها پرورش‌دهنده جسم فرزندان‌اند، بلکه آموزگار ارزش‌های اخلاقی، هشداردهنده در برابر خطر، و میانجی در بحران‌های اجتماعی‌اند. این نقش چندلایه، جایگاه مادر را در شاهنامه به سطحی فراتر از خانواده ارتقا می‌دهد و او را به یکی از ستون‌های اصلی روایت حماسی بدل می‌سازد.

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران