bg
شب یلدا و دل بی تاب من،غزلی عاشقانه
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/09/18
تعداد نمایش :‌ 6


درباره شب یلدا، انتظار دیدار و پیوند عشق با نمادهای انار، فانوس و گلزار. شعری فلسفی و تصویری از محمدرضا گلی احمد گورابی که با استعاره‌های تازه، یلدا را به جشن عشق و بیداری بدل می‌کند.

شب یلدا و دل بی‌تابِ دیدارِ تو می‌گردد
خودم بیدار و چشمم باز بیمار تو می‌گردد

به هر دانه‌ اناری، راز لبخندت هویدا شد
چو روح من فدای روح بیدار تو می‌گردد

ز زلفت شام یلدا را بلند و بی‌کران دیدم
ولی صبحش پر از مهر و خریدارتو می‌گردد

به چشمانت قسم ای جان، که بی‌تو شام بی‌معناست
همان شامی که صبحش باغ و گلزار تو می‌گردد

به هر فانوس شب، یاد تو روشن‌تر ز مهتاب است
که این شب تا سحر با عشق تو، تکرار می‌گردد

دل من در هوای پاک یلدا عاشق رویت
چو خَماری که با باده پرستی واله و هشیار می گردد

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران