bg
روزهای شیشه‌ای نیکولتا ورنا: نسبت دانش و ادبیات در
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/08/30
تعداد نمایش :‌ 5


«روزهای شیشه‌ای نیکولتا ورنا: نسبت دانش و ادبیات و بررسی ضریب نفوذ دانش در این اثر»
این یادداشت به بررسی رمان «روزهای شیشه‌ای» نیکولتا ورنا، برنده جایزه اتحادیه اروپا در ادبیات ۲۰۲۵، می‌پردازد. نسبت دانش و ادبیات، استعاره‌های علمی، فلسفه زبان، روان‌شناسی شخصیت‌ها و ضریب نفوذ دانش در متن تحلیل شده و جایگاه جهانی این اثر در ادبیات حافظه و شهادت بررسی می‌شود.

مقدمه: ادبیات در عصر پساحقیقت
در جهانی که مرز میان واقعیت و روایت هر روز مبهم‌تر می‌شود، ادبیات نقشی تازه یافته است: نه فقط بازنمایی، بلکه بازآفرینی حقیقت. نیکولتا ورنا، نویسنده و شاعر ایتالیایی، با رمان I Giorni di Vetro «روزهای شیشه‌ای» در سال ۲۰۲۵ برنده‌ی جایزه‌ی اتحادیه اروپا در ادبیات شد. این اثر نمونه‌ای برجسته از ادبیاتی است که دانش را نه به‌عنوان تزئین، بلکه به‌مثابه جوهر روایت به کار می‌گیرد.

۱. روایت به‌مثابه دانش: ساختار چندلایه‌ی رمان

ورنا در «روزهای شیشه‌ای» از ساختاری بهره می‌گیرد که روایت را به میدان برخورد دانش‌های مختلف بدل می‌کند. داستان در شهر کاستروکارو جریان دارد؛ جایی که خاطره‌ی فاشیسم، جنگ جهانی دوم و سکوت زنان در دل تاریخ، به‌صورت استعاری و شاعرانه بازنمایی می‌شود.

دانش تاریخی

رمان نه صرفاً داستانی شخصی، بلکه بازتابی از حافظه‌ی جمعی است. ورنا با دقتی تاریخی، فضای دهه‌های ۳۰ و ۴۰ میلادی را بازسازی می‌کند؛ اما این بازسازی صرفاً مستند نیست، بلکه با زبان شاعرانه و استعاره‌های فلسفی، به تجربه‌ای چندلایه بدل می‌شود.

دانش روان‌شناسی

شخصیت‌های زن در رمان، درگیر بحران‌های هویتی‌اند. ورنا با بهره‌گیری از مفاهیم روان‌شناسی، نشان می‌دهد که چگونه حافظه، ترس، سکوت و مقاومت در روان فردی و جمعی نقش می‌بندند.

۲. استعاره‌ی شیشه: علم در خدمت شعر

عنوان رمان، «روزهای شیشه‌ای»، خود حامل استعاره‌ای علمی است. شیشه، ماده‌ای است که هم شفاف است و هم شکننده؛ هم عبور می‌دهد و هم می‌شکند. این استعاره در سراسر رمان تکرار می‌شود و به نمادی از وضعیت انسان در برابر تاریخ بدل می‌گردد.

استعاره‌های علمی

ورنا از مفاهیم علمی مانند شکست نور، انعکاس، ترک‌خوردگی و شکنندگی بهره می‌گیرد تا وضعیت روانی و تاریخی شخصیت‌ها را بازتاب دهد. این استفاده از دانش فیزیک، نه در سطح توصیفی، بلکه در سطح استعاری و فلسفی صورت می‌گیرد.

علم به‌مثابه زبان

در نگاه ورنا، علم نه فقط ابزار شناخت، بلکه زبان روایت است. او از واژگان علمی برای ساختن فضای شاعرانه بهره می‌گیرد؛ فضایی که در آن، هر ترک شیشه، صدایی است از گذشته، و هر شکست، شهادتی است از رنج.

۳. فلسفه‌ی زبان و روایت

ورنا در آثارش به فلسفه‌ی زبان توجهی ویژه دارد. او زبان را نه ابزار شفاف، بلکه عرصه‌ای شکاف‌دار می‌بیند که حقیقت در آن از خلال سکوت و شکستگی آشکار می‌شود.

دریدا و شالوده‌شکنی

نگاه ورنا به زبان، نزدیک به دیدگاه‌های شالوده‌شکنانه‌ی دریدا است. او نشان می‌دهد که معنا نه در حضور، بلکه در غیاب شکل می‌گیرد؛ و زبان، همواره حامل شکاف‌هایی است که حقیقت را از میان آن‌ها می‌توان دید.

گادامر و هرمنوتیک

در سطح اخلاقی و تاریخی، ورنا به سنت هرمنوتیکی گادامر نزدیک می‌شود. روایت در رمان، گفت‌وگویی است میان گذشته و حال، قربانی و بازمانده، سکوت و شهادت.

۴. دانش و مسئولیت اخلاقی

ورنا معتقد است که ادبیات تنها تجربه‌ی زیبایی‌شناختی نیست، بلکه مسئولیت اخلاقی بر دوش خواننده می‌گذارد. خواندن «روزهای شیشه‌ای»، مواجهه‌ای است با تاریخ، و پرسشی از مسئولیت ما در برابر آن.

ادبیات شهادت

رمان در دسته‌ی «ادبیات حافظه و شهادت» قرار می‌گیرد؛ متونی که نه فقط روایت می‌کنند، بلکه شهادت می‌دهند. این نوع ادبیات، خواننده را از موقعیت تماشاگر به موقعیت پاسخ‌گو منتقل می‌کند.

دانش به‌مثابه اخلاق

در «روزهای شیشه‌ای»، دانش نه فقط ابزار شناخت، بلکه زمینه‌ی مسئولیت است. ورنا نشان می‌دهد که فهم تاریخ، روان، و زبان، ما را به پرسش از خود و گذشته‌مان دعوت می‌کند.

۵. نسبت دانش و فرم ادبی

یکی از ویژگی‌های برجسته‌ی رمان، ترکیب فرم‌های ادبی با دانش‌های مختلف است. ورنا از شعر، نثر فلسفی، روایت تاریخی و زبان علمی بهره می‌گیرد تا متنی چندلایه خلق کند.

زبان موسیقایی

نثر ورنا، موسیقایی و شاعرانه است. او از تکرار، ریتم، و سکوت بهره می‌گیرد تا فضایی بسازد که در آن، معنا نه فقط در واژه‌ها، بلکه در فاصله‌ها و شکست‌ها شکل می‌گیرد.

فرم شکسته

ساختار رمان، شکسته و چندپاره است؛ همانند شیشه‌ای ترک‌خورده. این فرم، بازتابی از مضمون اثر است: شکستگی، شکنندگی، و چندصدایی.

۶. بازتاب جهانی و ترجمه‌ها

پس از دریافت جایزه‌ی اتحادیه اروپا، آثار ورنا توجه ناشران اروپایی را جلب کرد. رمان به زبان‌های مختلف ترجمه شد و در نمایشگاه‌های بین‌المللی کتاب، از جمله پراگ، به‌عنوان نمونه‌ای از ادبیات معاصر اروپا معرفی گردید.

ترجمه به فارسی

با توجه به مضمون اثر، ترجمه‌ی «روزهای شیشه‌ای» به فارسی می‌تواند پلی میان ادبیات حافظه‌ی اروپا و تجربه‌ی تاریخی ایران باشد. مخاطب ایرانی، با حافظه‌ای پر از رنج و سکوت، می‌تواند با فضای رمان هم‌ذات‌پنداری کند.

جمع‌بندی: ادبیات به‌مثابه دانش، شهادت و زیبایی

نیکولتا ورنا با «روزهای شیشه‌ای» نشان داد که ادبیات امروز می‌تواند همزمان شاعرانه، علمی، فلسفی و اخلاقی باشد. او از دانش برای ساختن روایت بهره می‌گیرد؛ روایتی که نه فقط بازنمایی، بلکه بازآفرینی حقیقت است.

در جهانی که حقیقت در حال فروپاشی است، ورنا با شیشه‌ای ترک‌خورده، نوری از گذشته را به اکنون می‌تاباند؛ نوری که هم شکننده است و هم روشن‌کننده.

۷. ضریب نفوذ دانش در رمان «روزهای شیشه‌ای»: از استعاره تا ساختار

در بررسی نسبت دانش و ادبیات، یکی از مفاهیم کلیدی، «ضریب نفوذ دانش» در متن ادبی است؛ یعنی میزان و نحوه‌ی حضور دانش‌های مختلف (تاریخی، علمی، فلسفی، روان‌شناختی) در ساختار، زبان و مضمون اثر. در رمان «روزهای شیشه‌ای»، این ضریب نه‌تنها بالاست، بلکه به‌صورت چندلایه و ارگانیک در تار و پود روایت تنیده شده است.

۷.۱. دانش تاریخی: حافظه‌ی جمعی به‌مثابه بستر روایت

ورنا با دقتی تاریخی، فضای دهه‌های ۳۰ و ۴۰ میلادی را بازسازی می‌کند؛ اما این بازسازی صرفاً مستند نیست، بلکه با زبان شاعرانه و استعاره‌های فلسفی، به تجربه‌ای چندلایه بدل می‌شود.

- استفاده از اسناد و فضاهای واقعی (مانند شهر کاستروکارو)

- بازتاب فاشیسم، جنگ جهانی دوم، و سکوت زنان در دل تاریخ

- تلفیق تاریخ رسمی با حافظه‌ی شخصی و جمعی ضریب نفوذ: بالا و چندلایه؛ تاریخ نه در حاشیه، بلکه در مرکز روایت است.

۷.۲. دانش روان‌شناسی: بحران هویت و روان فردی

شخصیت‌های زن در رمان، درگیر بحران‌های هویتی‌اند. ورنا با بهره‌گیری از مفاهیم روان‌شناسی، نشان می‌دهد که چگونه حافظه، ترس، سکوت و مقاومت در روان فردی و جمعی نقش می‌بندند.

- تحلیل روانی شخصیت‌ها بدون استفاده‌ی مستقیم از اصطلاحات تخصصی

- بازتاب اضطراب، ترومای تاریخی، و مکانیسم‌های دفاعی در رفتار شخصیت‌ها

- استفاده از سکوت، تکرار و شکستگی به‌عنوان نشانه‌های روانی

ضریب نفوذ: متوسط تا بالا؛ روان‌شناسی در خدمت روایت، نه به‌عنوان تزئین.

۷.۳. دانش علمی: استعاره‌های فیزیکی و زیستی

ورنا از مفاهیم علمی مانند شکست نور، انعکاس، ترک‌خوردگی و شکنندگی بهره می‌گیرد تا وضعیت روانی و تاریخی شخصیت‌ها را بازتاب دهد.

- شیشه به‌عنوان ماده‌ای علمی و استعاری

- نور، شکست، انعکاس، و ترک به‌عنوان عناصر روایی

- استفاده از زبان علمی در سطح استعاره، نه توصیف مستقیم

ضریب نفوذ: بالا در سطح استعاری؛ علم در خدمت شعر و معنا.

۷.۴. دانش فلسفی: زبان، حقیقت و مسئولیت

ورنا به فلسفه‌ی زبان و اخلاق تاریخی توجهی ویژه دارد. او زبان را شکاف‌دار می‌بیند و روایت را گفت‌وگویی میان گذشته و حال می‌داند.

- نزدیکی به دیدگاه‌های دریدا (شکاف در زبان)

- نزدیکی به سنت گادامر (هرمنوتیک تاریخی)

- طرح پرسش‌های اخلاقی درباره‌ی مسئولیت در برابر گذشته

ضریب نفوذ: بالا و بنیادین؛ فلسفه در ساختار و مضمون رمان حضور دارد.

۷.۵. دانش ادبی: فرم، زبان و سبک

نثر ورنا، موسیقایی و شاعرانه است. او از تکرار، ریتم، و سکوت بهره می‌گیرد تا فضایی بسازد که در آن، معنا نه فقط در واژه‌ها، بلکه در فاصله‌ها و شکست‌ها شکل می‌گیرد.

- استفاده از فرم شکسته و چندپاره

- زبان شاعرانه با ریتم‌های موسیقایی

- تلفیق شعر، نثر فلسفی، و روایت داستانی

ضریب نفوذ: بسیار بالا؛ دانش ادبی در تمام سطوح متن جاری است.

رمان «روزهای شیشه‌ای» نیکولتا ورنا، نمونه‌ای برجسته از ادبیاتی است که دانش را نه به‌عنوان تزئین، بلکه به‌مثابه جوهر روایت به کار می‌گیرد. ضریب نفوذ دانش در این اثر، در سطحی بالا و چندلایه است؛ به‌گونه‌ای که خواننده با هر لایه‌ی جدید، با دانشی تازه مواجه می‌شود: از تاریخ تا روان‌شناسی، از علم تا فلسفه، و از زبان تا اخلاق.

این ویژگی، رمان را به متنی تبدیل کرده که نه فقط تجربه‌ی زیبایی‌شناختی، بلکه مواجهه‌ای فکری و اخلاقی با جهان است

محمدرضا گلی احمدگورابی،دکتر زهرا روحی فر

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران