نیکولتا ورنا: شاعر و نویسندهی ایتالیایی، ادبیات بهمثابه حافظه و شهادت
مقدمه
ادبیات اروپا در دههی اخیر شاهد ظهور نویسندگان و شاعرانی بوده است که توانستهاند مرز میان روایت تاریخی، زبان شاعرانه و فلسفهی معاصر را درهم بشکنند. یکی از برجستهترین چهرهها در این میان، نیکولتا ورنا، نویسنده و شاعر ایتالیایی است که با رمان I Giorni di Vetro («روزهای شیشه») در سال ۲۰۲۵ برندهی جایزهی اتحادیه اروپا در ادبیات شد.
این اثر نه تنها جایگاه ورنا را در ادبیات ایتالیا تثبیت کرد، بلکه او را به سطح بینالمللی رساند و بهعنوان صدایی تازه در ادبیات حافظه و شهادت معرفی نمود.
این یادداشت در حدود ۳۰۰۰ کلمه، به بررسی جنبههای مختلف آثار ورنا میپردازد:
- زندگی و جایگاه ادبی او
- تحلیل رمان روزهای شیشه
- بهرهگیری از دانش روز در شعر و نثر
- دیدگاههای فلسفی و اخلاقی
- نقدهای اروپایی و بازتاب جهانی
- جایگاه او در ادبیات معاصر و تأثیر بر آیندهی شعر اروپا
۱. زندگی و جایگاه ادبی
نیکولتا ورنا در ایتالیا متولد شد و از همان آغاز، علاقهی ویژهای به ادبیات و فلسفه نشان داد. او در دانشگاه به مطالعهی علوم انسانی پرداخت و آثارش از همان ابتدا ترکیبی از روایت شاعرانه و تحلیل فلسفی بودند.
ورنا در سنت ادبی ایتالیا، جایی میان روایت شاعرانه و نثر فلسفی، جایگاهی تازه یافته است. آثار او نه صرفاً داستان، بلکه متنی چندلایهاند که شعر، فلسفه و روایت تاریخی را درهم میآمیزند.
۲. رمان روزهای شیشه: روایت حافظه و شکنندگی
رمان I Giorni di Vetro («روزهای شیشه») مهمترین اثر ورناست که در سال ۲۰۲۵ جایزهی اتحادیه اروپا در ادبیات را برای او به ارمغان آورد.
این رمان ترکیبی از تاریخ شخصی و جمعی در قلب قرن بیستم ایتالیاست. مضمون اصلی اثر، شکنندگی انسان در برابر تاریخ است؛ همانند شیشهای که هم شفاف است و هم آسیبپذیر.
ویژگیهای ساختاری
- روایتهای موازی: داستانهای فردی در کنار روایتهای جمعی.
- استعارههای شیشه، نور و شکستگی: بازتاب وضعیت انسان در برابر تاریخ.
- زبان شاعرانه: استفاده از موسیقی زبان و تکرار برای ایجاد ریتمی خاص.
۳. بهرهگیری از دانش روز در آثار ورنا
یکی از ویژگیهای برجستهی آثار ورنا، استفادهی خلاقانه از دانش روز در شعر و نثر اوست.
علوم اجتماعی و روانشناسی
ورنا در آثارش به تحلیل روانی شخصیتها توجه دارد. او نشان میدهد که چگونه فرد در برابر فشارهای تاریخی و اجتماعی واکنش نشان میدهد. شخصیتهای او اغلب درگیر بحرانهای هویتیاند و این بحرانها با زبان شاعرانه بازتاب مییابند.
فلسفه زبان
نگاه ورنا به زبان، نزدیک به دیدگاههای شالودهشکنانهی دریدا است. او زبان را نه ابزار شفاف، بلکه عرصهای شکافدار میبیند که حقیقت در آن از خلال سکوت و شکستگی آشکار میشود.
استعارههای علمی
ورنا از مفاهیم علمی مانند «شیشه»، «نور»، «شکستگی» و «انعکاس» برای بازتاب وضعیت انسان بهره میگیرد. این استعارهها نشاندهندهی بهرهگیری از دانش فیزیک و علوم طبیعی در سطح استعاریاند.
۴. دیدگاههای فلسفی و اخلاقی
ورنا معتقد است که ادبیات تنها تجربهی زیباییشناختی نیست، بلکه مسئولیت اخلاقی بر دوش خواننده میگذارد. خواندن آثار او، مواجههای با تاریخ و پرسشی از مسئولیت ما در برابر گذشته است.
این نگاه، او را در امتداد سنت هرمنوتیکی گادامر قرار میدهد: شعر و نثر بهمثابه گفتوگویی میان گذشته و حال، قربانی و بازمانده.
۵. نقدهای اروپایی و بازتاب جهانی
منتقدان اروپایی آثار ورنا را «ادبیات شهادت» و «ادبیات فلسفی» نامیدهاند. برخی بر جنبهی موسیقایی زبان او تأکید کردهاند، برخی بر جنبهی تاریخی و برخی بر جنبهی فلسفی.
این تنوع نقدها نشان میدهد که آثار او متنی چندلایهاند که میتوانند از منظرهای گوناگون خوانده شوند.
۶. جایگاه در ادبیات معاصر
ورنا در کنار نویسندگان زن اروپایی معاصر، مانند شیلا آرمسترانگ و فیلیپ مارچفسکی، به بازآفرینی تجربهی تاریخی و اجتماعی پرداخته است. آثار او در کشورهای مختلف ترجمه شده و بهعنوان نمونهای از ادبیات اروپایی معاصر معرفی شدهاند.
در ایران نیز، نام او در محافل دانشگاهی و ادبی مطرح شده و بهعنوان نمونهای از ادبیات حافظه و شهادت مورد توجه قرار گرفته است.
جمعبندی
نیکولتا ورنا با روزهای شیشه نشان داد که ادبیات امروز اروپا میتواند همزمان شاعرانه، فلسفی و علمی باشد. او از استعارههای علمی برای بازتاب وضعیت انسان بهره میگیرد، از فلسفه زبان برای نشان دادن شکافهای حقیقت، و از روانشناسی و علوم اجتماعی برای تحلیل شخصیتها. آثار او نه فقط تجربهای زیباییشناختی، بلکه مسئولیتی اخلاقیاند: دعوتی به تأمل دربارهی تاریخ، حافظه و شکنندگی انسان.
محمدرضا گلی احمدگورابی، دکترزهرا روحیفر