bg
غزل عاشقانه نور و جنون در نگاه
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/08/27
تعداد نمایش :‌ 1

در نگاهت می‌تراود نور جانم بی‌گمان

می‌شود گیسوی تو شور جهانم بی‌گمان

تو شبیه آسمان و من چناری خسته‌ام

تو صعودت در سپهر و من نهانم بی‌گمان

راز دل را لب نمی‌گفت و سکوتی سخت بود

با تپش‌های دلم روی زبانم بی‌گمان

شعر می‌جوشد ز من هرچند خاموشم ولی

عشق می ریزد ز آتش در بیانم بی‌گمان

گرچه می‌دانم جنونم می‌برد آرام و صبر

باز می‌سوزم فراتر از توانم بی‌گمان

ای دریغ از مهر تو،چون رهگذر بی‌سایه‌ام

دست رد بر من مزن، من خود جوانم بی‌گمان

خنده‌هایت را بپاش و گونه‌ام را شاد کن

من چو رودی آتشین، سویت دوانم بی‌گمان

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران