«یادداشتی درباره راینر ماریا ریلکه؛ بررسی زندگی، سفرها، مرثیههای دوئینو، سوناتهای اورفئوس و دفترچههای مالته. تحلیل زبان موسیقایی، فلسفه وجودی و جایگاه او در مدرنیسم اروپایی.»
۱. زندگی و زمینه تاریخی
راینر ماریا ریلکه (۱۸۷۵–۱۹۲۶) یکی از بزرگترین شاعران آلمانیزبان قرن بیستم است. او در پراگ، در خانوادهای آلمانیزبان و در فضای چندفرهنگی امپراتوری اتریش-مجارستان به دنیا آمد. کودکی او با فشارهای خانوادگی و آموزشی همراه بود؛ مادرش او را به شدت تحت تأثیر قرار داد و پدرش که افسر ارتش بود، از او انتظار داشت مسیر نظامی را دنبال کند. اما ریلکه به سوی هنر و ادبیات کشیده شد.
ریلکه در طول زندگیاش بسیار سفر کرد: از روسیه و فرانسه تا سوئیس و ایتالیا. این سفرها نه تنها تجربههای شخصی او را شکل دادند، بلکه در شعرهایش بازتاب یافتند. او با چهرههای بزرگی چون لئو تولستوی، رودن (مجسمهساز فرانسوی)، و لو سالومه (فیلسوف و نویسنده) ارتباط داشت. این روابط، نگاه فلسفی و هنری او را عمیقتر کردند.
۲. آثار اصلی
مهمترین آثار ریلکه شامل:
- مرثیههای دوئینو (Duino Elegies): مجموعهای از ده شعر بلند که در قلعهی دوئینو در ایتالیا آغاز شد. این اشعار به پرسشهای وجودی، مرگ، فرشتهها و معنای زندگی میپردازند.
- سوناتهای اورفئوس (Sonnets to Orpheus): شعری در ستایش اسطورهی اورفئوس، که موسیقی، مرگ و جاودانگی را به هم پیوند میدهد.
- دفترچههای مالته لائوریدس بریگه (The Notebooks of Malte Laurids Brigge): رمان مدرنیستی که تجربهی اضطراب، بیگانگی و زندگی شهری مدرن را روایت میکند.
۳. زبان و سبک
ریلکه به خاطر شدت موسیقایی زبان و تصویرسازیهای نوآورانه شناخته میشود. او زبان آلمانی را به گونهای به کار گرفت که هم شاعرانه و هم فلسفی بود. در شعرهایش، نحو و واژگان به سمت فشردگی و ایجاز حرکت میکنند. او از استعارههای پیچیده برای بیان تجربههای وجودی بهره میبرد.
به گفتهی منتقدان، ریلکه در پی آن بود که شعر را به جایگاه شهادت و تجربهی وجودی برساند؛ جایی که شعر نه صرفاً بیان احساس، بلکه کشف حقیقت هستی باشد.
۴. فلسفه و عرفان
ریلکه تحت تأثیر فلسفهی نیچه، عرفان مسیحی و تجربههای شخصیاش از سفر به روسیه بود. در روسیه، او با سنت ارتدوکس و عرفان دینی آشنا شد. این تجربهها باعث شد که شعرهایش همواره میان زیبایی و رنج، زندگی و مرگ، حضور و غیاب در نوسان باشند.
او برخلاف شاعران مذهبی، به دنبال معنای سنتی ایمان نبود؛ بلکه میخواست زیبایی و رنج را در یک کلیت شاعرانه آشتی دهد. به همین دلیل، شعرهایش اغلب به عنوان شعر وجودی خوانده میشوند.
۵. ریلکه و مدرنیسم
ریلکه یکی از چهرههای کلیدی مدرنیسم اروپایی است. او در کنار شاعران و نویسندگانی چون تی. اس. الیوت و فرانتس کافکا، به بحرانهای مدرنیته واکنش نشان داد. در دفترچههای مالته، او اضطراب انسان مدرن در شهرهای بزرگ را به تصویر کشید. در مرثیههای دوئینو، او به پرسشهای فلسفی دربارهی مرگ و جاودانگی پرداخت.
۶. میراث و تأثیر
ریلکه تأثیر عمیقی بر شاعران و نویسندگان پس از خود گذاشت. آثار او به زبانهای بسیاری ترجمه شدهاند و در جهان انگلیسیزبان نیز محبوبیت زیادی دارند. منتقدان او را شاعری میدانند که توانست شعر را به سطحی فلسفی و وجودی ارتقا دهد.
جمعبندی
ریلکه شاعری است که زندگیاش با تبعید، سفر و بیگانگی گره خورده بود. شعرهای او نه تنها تجربههای شخصی، بلکه بحرانهای مدرنیته را بازتاب میدهند. او با زبان موسیقایی و استعارههای پیچیده، توانست شعر را به شهادتی وجودی بدل کند.
دو شعر از مجموعه آثارش
شعر اول: «درختی آنجا بالا رفت»
(از سوناتهای اورفئوس، بخش دوم، سونات XII)
درختی آنجا بالا رفت، ای خیزش ناب!
و آن، تقریباً دختری بود، که از
شادیای برآمد، شفاف در تن جهندهاش،
و ایستاد در تازگیِ پیکرش
.
شعر دوم: «دیگر سنگقبر برنیاورید»
(از سوناتهای اورفئوس، بخش دوم، سونات XXIV)
دیگر سنگقبر برنیاورید. تنها بگذارید گلِ رز
هر سال بشکفد، به خاطر مردگان،
که هنوز به این نشانهی زندگی نیاز دارند،
تا بهکلی فراموش نکنند
محمدرضا گلی احمدگورابی ،دکتر زهرا روحیفر