از شکاف سنگ،
صدایی میجوشد
که نه آغاز دارد
و نه پایان.
هر واژه،
جرقهایست در تاریکی فلز،
و هر سکوت،
انفجاریست در رگهای زمان.
دستها،
برلوحی از الماس فراموشی
نقشهی پرواز آینده را حک میکنند.
اگر شعلهها بلعیدند،
خاکستر، بذر خواهد شد؛
و اگر صدا خاموش گشت،
سایه در زبان دیگران ادامه خواهد یافت.
رسالت،
نه در نوشتن،
که در آفرینش جهانیست
که هنوز نیامده است