bg
پل سلان،جستجوی زبان پس از آشویتس ۶
شاعر :‌ محمد رضا گلی احمدگورابی
تاریخ انتشار :‌ 1404/08/08
تعداد نمایش :‌ 13

فصل دوم: جنگ و تبعید،بخش اول: آغاز جنگ جهانی دوم «پل سلان، شاعر بزرگ قرن بیستم، با زبانی زخمی و شهادت‌محور، ادبیات مدرن را دگرگون کرد. در این یادداشت ، زندگی، آثار، میراث ادبی و جایگاه او در فلسفه و نقد معاصر بررسی می‌شود. یادداشتی برای علاقه‌مندان به شعر مدرن .»
فصل دوم: جنگ و تبعید،

بخش اول: آغاز جنگ جهانی دوم

وقتی در سپتامبر ۱۹۳۹ آلمان نازی به لهستان حمله کرد، پژواک این واقعه به سرعت به بوکووینا و چرنوویتس رسید. شهری که تا دیروز در مرز فرهنگ‌ها و زبان‌ها می‌زیست، ناگهان خود را در مرز جنگ یافت. برای پل سلان، نوجوانی که تازه قدم به جوانی گذاشته بود، این آغاز نه فقط یک جنگ جهانی، بلکه آغاز فروپاشی جهان شخصی‌اش بود.

۱. چرنوویتس در آستانه‌ی جنگ

چرنوویتس در آن زمان بخشی از رومانی بود، اما همواره در معرض کشاکش قدرت‌های بزرگ قرار داشت. با آغاز جنگ، این شهر به صحنه‌ی رقابت میان شوروی و آلمان بدل شد. در سال ۱۹۴۰، ارتش سرخ وارد بوکووینا شد و چرنوویتس به بخشی از اتحاد جماهیر شوروی پیوست. این تغییر ناگهانی، فضای سیاسی و اجتماعی شهر را دگرگون کرد: مدارس، انجمن‌ها و مطبوعات تحت کنترل شوروی درآمدند.

برای سلان، این نخستین تجربه‌ی مستقیم از سیاست به‌مثابه نیرویی ویرانگر بود. او که در فضایی چندفرهنگی و نسبتاً آزاد رشد کرده بود، اکنون با محدودیت‌ها و سانسور مواجه شد. اما این تنها آغاز بود؛ چرا که یک سال بعد، با حمله‌ی آلمان به شوروی، نیروهای رومانیایی متحد نازی‌ها دوباره وارد شهر شدند و چرنوویتس به جهنمی برای یهودیان بدل شد.

۲. قوانین ضدیهودی و آغاز تبعیض آشکار

با ورود نیروهای رومانیایی و آلمانی در سال ۱۹۴۱، قوانین ضدیهودی به سرعت اجرا شد. یهودیان مجبور به پوشیدن ستاره‌ی زرد شدند، از مشاغل دولتی اخراج گردیدند و اموالشان مصادره شد. برای خانواده‌ی آنتشِل، این به معنای فروپاشی زندگی روزمره بود. خانه، مدرسه، کتابخانه و حتی خیابان‌های شهر دیگر برای آنان امن نبود.

این تجربه‌ی تبعیض آشکار، برای سلان به معنای مواجهه‌ی مستقیم با «دیگری‌سازی» بود. او دریافت که هویت یهودی‌اش، که تا دیروز بخشی از تنوع فرهنگی شهر بود، اکنون به برچسبی مرگبار بدل شده است. این تجربه، بعدها در شعرهایش به صورت وسواس نسبت به «نام» و «دیگری» بازتاب یافت.

۳. نخستین تبعیدها و گتو

در همان سال، بخشی از یهودیان چرنوویتس به گتو منتقل شدند. گرچه این گتو نسبت به بسیاری از گتوهای اروپایی شرایط بهتری داشت (به دلیل مداخله‌ی شهردار وقت، تروئاندورف)، اما همچنان فضایی از ترس، گرسنگی و بی‌ثباتی بود. خانواده‌ی سلان نیز در معرض خطر تبعید به ترانس‌نیستریا قرار گرفتند.

برای پل سلان، این دوران به معنای زیستن در تعلیق بود: هر روز می‌توانست آخرین روز باشد. او در همین سال‌ها نخستین شعرهای جدی خود را نوشت؛ شعرهایی که هنوز منتشر نشده بودند، اما در آن‌ها ردّی از اضطراب و تاریکی زمانه دیده می‌شد.

۴. جنگ به‌مثابه فروپاشی زبان

از منظر فلسفی، آغاز جنگ جهانی دوم برای سلان لحظه‌ای بود که زبان، دیگر کارکرد عادی خود را از دست داد. زبان سیاست، زبان تبلیغات و زبان فرمان‌ها، همه در خدمت خشونت قرار گرفته بودند. واژه‌ها دیگر حامل حقیقت نبودند، بلکه ابزار سرکوب و مرگ بودند.

این تجربه، بعدها در شعر او به صورت شکستن نحو، فشردگی معنا و گریز از وضوح بازتاب یافت. او می‌دانست که اگر بخواهد حقیقت را بیان کند، باید زبانی تازه بیافریند؛ زبانی که از دل سکوت و شکستگی برخیزد.

۵. تجربه‌ی شخصی و تجربه‌ی تاریخی

آغاز جنگ برای سلان نه فقط یک واقعه‌ی تاریخی، بلکه تجربه‌ای شخصی بود که زندگی او را برای همیشه تغییر داد. او از نوجوانی شاعر، به جوانی تبعیدی بدل شد. این گذار، همان چیزی است که شعر او را از بسیاری از شاعران هم‌عصرش متمایز می‌کند: شعری که نه از فاصله، بلکه از دل فاجعه نوشته شده است.

محمدرضا گلی احمد گورابی/دکترزهرا روحی‌فر

تعداد تشویق کننده ها : 0
افرادی که تشویق کرده اند

ثبت نظر

نام شما
ایمیل شما
user image
نظر شما
عبارت امنیتی
لطفا عبارت داخل تصویر را وارد کنید


نظرات کاربران